درس طب استاد سیدحسن ضیائی

1404/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: طب المعصومین/فواید سبزی کاسنی /روایات پیرامون سبزی کاسنی

 

این متن توسط هوش مصنوعی پیاده‌سازی و سپس توسط انسان برای مستندسازی و تطبیق با فایل صوتی استاد، بازبینی و تأیید شده است.

مبحث ما در "طب المعصومین" بر اساس کتاب "جامع احادیث الشیعه" اثر آیت‌الله العظمی بروجردی (اعلی الله مقامه)، است.

این روایت ۸ سند دارد (که با جامع احادیث ۹ سند می شود). یک سندش از کتاب "کافی" شیخ کلینی است:

"مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی یَحْیَی الْوَاسِطِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ بقلة رسول الله صلى الله عليه وآله الهندباء وبقلة أمير المؤمنين عليه السلام الباذروج و بقلة فاطمة عليها السلام الفرفخ[1] [2] ".

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

"بَقْلَةُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) الْهِنْدَبَاءُ[3] "؛ یعنی سبزیِ مخصوصِ پیامبر اکرم (ص)، سبزی کاسنی است.

"وَ بَقْلَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) الْبَاذَرُوجُ[4] "؛ و سبزیِ امیرالمؤمنین (ع)، "باذروج" است. به سبزی ریحان کوهی می‌گویند که انواعی دارد؛ یکی‌اش "باذروج" است، یکی‌اش "حوک" است. این می‌شود همان ریحان کوهی که حالا دو مدلش را نوشتم. پس "هندباء" می‌شود سبزی کاسنی (که انواع سبزی کاسنی داریم).

"وَ بَقْلَةُ فَاطِمَةَ (علیها السلام) الفرفخ[5] "؛ و سبزی دوست‌داشتنی حضرت زهرا (س)، "الْفَرْفَخُ" است؛ یعنی سبزی خرفه. که به آن "بقلة الزهراء" و "بقلة المبارکة" می‌گویند؛ همان سبزی‌ای که بنی‌امیه اسم دیگری (توهین‌آمیز) بر آن می‌گذارند (بقلة الحمقاء).

حالا این سبزی خرفه باز برگ‌درشت دارد، پرآب دارد، ریز و درشت دارد؛ مهم بستگی به شرایط آب و هوایی و PH (اسیدیته) خاک زراعی دارد.

سؤال: استاد همین سه معصوم سبزی خاص دارند یا تمامی ۱۴ معصوم؟

پاسخ: یک سبزی خاصِ همه معصومین که کاسنی است. حالا داریم که دوست‌داشتنیِ‌شان کدام است. می‌گویند پیامبر اکبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا این‌ها را داشتند.

حالا روایت را بخوانم: "مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی یَحْیَی الْوَاسِطِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ بقلة رسول الله صلى الله عليه وآله الهندباء وبقلة أمير المؤمنين عليه السلام الباذروج و بقلة فاطمة عليها السلام الفرفخ[6] ".

امام صادق (ع) فرمودند: سبزیِ رسول خدا (ص) کاسنی است، و سبزیِ امیرالمؤمنین (ع) بادروج (ریحان کوهی) است، و سبزیِ حضرت فاطمه (س) (سبزی دوست‌داشتنی حضرت زهرا) فرفخ (سبزی خرفه) است.

این سبزی خرفه، مواد شیمیایی موجود در آن ۱۱0 تا هست که به اصطلاح تخصصی بیوشیمی و فارماکولوژی به آن‌ها "فیتوکمیکال" می‌گویند. ۱۱۰ ماده شیمیایی مؤثر دارد که در پیشگیری و درمان بیماری‌های مختلف نقش دارند. مثلاً یکی‌اش دیابت است، یکی‌اش چاقی مفرط یا لاغری شدید است؛ هیچ‌کدام را نمی‌گذارد از حد خارج شود و وزنتان را همیشه نرمال نگه می‌دارد. خیلی سبزی مهمی است؛ ۱۱۰ فایده دارد. ضد خونریزی‌های داخلی است.

این روایت ۸ تا سند دارد؛ اینجا به دو سند اشاره شد.

سبزی دوست‌داشتنی رسالت و امامتِ همه، سبزی کاسنی است. اما سبزی دوست‌داشتنی بنی‌امیه، "جرجیر" است. جرجیر را بنی‌امیه دوست دارند. جرجیر یعنی سبزیِ شاهی (یا طبق برخی اقوال: گشنیز) که ایجاد شکم‌بارگی می‌کند، پرخوری می‌آورد، بلع تو را زیاد می‌کند. نور چشم را کم می‌کند، سستی زانو می‌آورد.

معاویة بن ابی‌سفیان (لعنة الله علیه) هر نیم ساعت غذا می‌خورد. نه اینکه سیر بشود؛ خسته می‌شد از خوردن! می‌گفت: بیماری گرسنگی (جوع) داشت.

"وَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)...[7] "؛ این ۶ سند در کتب شیعه دارد. "أَنَّهُ قَالَ[8] "؛ پیامبر اکرم فرمودند: "الْهِنْدَبَاءُ لَنَا[9] " (کاسنی برای ماست).

ضمیر "نا"ی متکلم مع‌الغیر؛ یعنی چهارده معصوم همه‌شان سبزی کاسنی می‌خواهند.

فرمود: "الْهِنْدَبَاءُ لَنَا وَ الْجِرْجِیرُ لِبَنِی أُمَیَّةَ[10] " (و جرجیر برای بنی‌امیه است). "وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ[11] " (و منِ پیامبر اکرم دارم می‌بینم).

وقتی این مردمِ عادیِ سوسمارخورِ ملخ‌خور، از دید شهودی چه می‌فهمند؟ حالا حضرت مجبور است یک "کاف تشبیه" بیاورد برای اینکه این مردم بفهمند. می‌گوید: "گویا که منِ پیامبر اکرم می‌بینم که محل رویش سبزی جرجیر از آتش جهنم است، ولی محل رویش آن کاسنی از بهشت است."

مجبور است این کسی که مافوق است، یک‌جوری حرف بزند که من و بچه بفهمیم. می‌گوید: "گویا که می‌بینم". نه اینکه مشکل از پیامبر باشد، نه؛ مشکل از این امت است که نمی‌فهمد. مجبور است تنزل بدهد آن واقعیت را، یک‌کم تنزل بدهد اندازه فهم این‌ها صحبت کند؛ "کَلِّمُوا النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِمْ" (با مردم به اندازه عقل‌هایشان سخن بگویید). خوشا به حالشان.

پس پیامبر چه فرمودند؟ "الْهِنْدَبَاءُ لَنَا وَ الْجِرْجِیرُ لِبَنِی أُمَیَّةَ وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی مَنْبِتِهِ[12] " (منبتِ چی؟ گشنیز/جرجیر) "فِی النَّارِ، وَ إِلَی مَنْبِتِ الْبَاذَرُوجِ فِی الْجَنَّةِ[13] ".

پس ببین با دید شهودی، با دید نوری، محل رویش کاسنی را در بهشت می‌بیند؛ محل رویش جرجیر را در کجا می‌بیند؟ آتش جهنم. زمین تا آسمان این دو تا با هم فرق می‌کنند. شما خاکِ تو همین دنیا، خاک زراعی‌اش مناسب باشد، PH آن مناسب باشد، آبیاری با آب آشامیدنی سالم کجا، یا آب فاضلاب شهری کجا؟ زمین تا آسمان فرق دارد. با پِهِن مرغ و تپاله گاو کود دادن کجا، یا خود خاک غنی باشد از املاح کجا؟ یعنی خاک آبرفتی باشد، سرزمین‌های آبرفتی؛ زمین تا آسمان فرق می‌کند. آن میوه و سبزی که می‌خورید، با حفظ وحدت ظاهری، زمین تا آسمان فرق می‌کند.

روایت پانزدهم:

"الْبَرْقِیُّ عَنِ السَّیَّارِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: الْهِنْدَبَاءُ شَجَرَةٌ عَلَی بَابِ الْجَنَّةِ[14] [15] ".

امام باقر (ع) فرمودند: هندباء (کاسنی) درختی است بر درب بهشت. این سبزی کاسنی که تو دنیا بوته هست، جزو سبزی‌خوردنی‌هاست و در سلک میوه‌های جالیزی است، درختچه و درخت نیست؛ ولی همین سبزی کاسنی که تو دنیا بوته است، در بهشت درخت است. بهشت میوه‌هایش فرق می‌کند، هر درخت بهشتی همه میوه‌ها را دارد. درخت‌های بهشتی هم هسته ندارد، چون باغبانش "الله" است، نه ما که غرس گیاه می‌کنیم. این‌ها گرچه زارعش الله است، یعنی ما مثلاً غرس نهال می‌کنیم، نهال‌کاری ۱۵ روز مانده به عید، ۹ روز مثلاً.... این‌ها این میوه‌های دنیا همه هسته دارد، حالا یکی ریز است، یکی درشت است، یکی چندپوسته است، یکی بی‌پوسته؛ حالا این‌ها بماند.

این هم "الهندباء شجرة علی باب الجنة".

روایت بعدی:

"الْبَرْقِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی حَفْصٍ الْأَبَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ (علیهم الصلاة و السلام) قَالَ: عَلَیْکُمْ بِالْهِنْدَبَاءِ فَإِنَّهُ خَرَجَ مِنَ الْجَنَّةِ[16] ".

امام صادق (ع) فرمودند: بر شما باد به مصرف کاسنی (باید به مصرف سبزی کاسنی به همراه غذا بپردازید)؛ چون سبزی کاسنی خارج شده از زمین بهشت است. پس بهشتی زندگی کن تا به بهشت برویم.

روایت بعدی، روایت هفدهم:

"الْبَرْقِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله و سلم): کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی الْهِنْدَبَاءِ یَهْتَزُّ فِی الْجَنَّةِ[17] ".

پیامبر (ص) فرمودند: گویا که من می‌بینم هندباء (کاسنی) را که اهتزاز می‌کند (تکان می‌خورد/می‌روید)، سر برمی‌آورد، رو پای خودش می‌ایستد، رویش می‌کند از زمین بهشت.

گرچه به دید ظاهری زمین دنیا را می‌بینی، ولی یادت باشد فیزیک و متافیزیک، طبیعت و ماوراءالطبیعت، مُلک و ملکوت همیشه در ارتباط با یکدیگرند. مُلک اثر در ملکوت دارد، ملکوت هم اثر در مُلک دارد. عالم ناسوت در عالم بالا اثر دارد، آن هم در این اثر دارد. تو ببین کجای آن اثری؟ آیا عمل صالح و مثبت و رفتار مثبت، اخلاق حسنه، خورد و خوراکت طبق موازین شرع است، مسائلش مثبت است؟ یعنی عالم بالا بر تو اشراف دارد. تو طبق آن اشراف عمل می‌کنی، نه طبق عالم ناسوت که تحتِ رِجلت (زیر پایت) است؛ طبق او عمل نمی‌کنی.

طبق فرمایشات افرادی که از اعلی‌علیین بهشت آمده‌اند - که ۱۴ معصوم‌اند - طبق فرمان آن‌ها عمل می‌کنیم، نه طبق فرمان کسانی که از زمین‌اند. با متخصص‌های مختلف باغداری و کشاورزی و دامداری و غربی و شرقی و داخلی و خارجی، طبق حرف‌های این‌ها عمل نمی‌کنیم؛ طبق فرمانِ مافوقِ صحیح عمل می‌کنیم که از اعلی‌علیین بهشت است. و نه حالا این‌ها فهمیدند حرف‌های آن اعلی‌علیین را "فَبِها" (چه بهتر)، نفهمیدند تو خودت نفهم‌بازی درنمی‌آوری که تابع افرادی باشی که در عالم ناسوت‌اند. ما طبق عالَم بالا عمل می‌کنیم.

چون صالحین هستیم، منتظرین مصلح کُل، "﴿یدالله فوق ایدیهم﴾[18] "، دولت کریمه مولا صاحب‌الزمان، دولت زهراست، دولت حق. پس طبق علوم نافعه، معارف حقه و بصائر و یقینیاتی که معصوم بهت می‌گوید عمل می‌کنی، نه این و آن.

آخرین روایتم این است؛ یک‌سری چیزها چشم را ضعیف می‌کند، یک‌سری چیزها چشم را قوی می‌کند. حالا یکی‌اش سبزی کاسنی است که نور چشمت هم زیاد می‌شود، شنوایی‌ات هم بهتر می‌شود، کلیه‌هایت هم بهتر کار می‌کند، نسلت هم بهتر می‌شود. این توضیح دارد.

 


[1] جامع أحاديث الشيعة، البروجردي، السيد حسين، ج23، ص443.
[2] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج6، ص364.
[3] جامع أحاديث الشيعة، البروجردي، السيد حسين، ج23، ص443.
[4] جامع أحاديث الشيعة، البروجردي، السيد حسين، ج23، ص443.
[5] جامع أحاديث الشيعة، البروجردي، السيد حسين، ج23، ص443.
[6] جامع أحاديث الشيعة، البروجردي، السيد حسين، ج23، ص443.
[7] دعائم الإسلام‌، القاضي النعمان المغربي، ج2، ص113.
[8] دعائم الإسلام‌، القاضي النعمان المغربي، ج2، ص113.
[9] دعائم الإسلام‌، القاضي النعمان المغربي، ج2، ص113.
[10] دعائم الإسلام‌، القاضي النعمان المغربي، ج2، ص113.
[11] دعائم الإسلام‌، القاضي النعمان المغربي، ج2، ص113.
[12] دعائم الإسلام‌، القاضي النعمان المغربي، ج2، ص113.
[13] دعائم الإسلام‌، القاضي النعمان المغربي، ج2، ص113.
[14] المحاسن، البرقي، ابو جعفر، ج2، ص507.
[15] جامع أحاديث الشيعة، البروجردي، السيد حسين، ج23، ص443.
[16] المحاسن، البرقي، ابو جعفر، ج2، ص507.
[17] المحاسن، البرقي، ابو جعفر، ج2، ص508.
[18] سوره فتح، آيه 10.