درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1404/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/اصالة الاشتغال /شک در مکلف به

آغاز بحث و اختلاف نظر در اجتناب از ملاقی

بحث در اجتناب از ملاقی با اطرافِ بعضی از اطرافِ معلوم بالاجمال، در باب شک در مکلفون به صورت اول است. مرحوم آخوند[1] فرمودند اجتناب لازم نیست. مشهور هم تقریباً نظرشان همین است که اجتناب از ملاقی لازم نیست. اصل در ناحیه ملاقی بدون معارض جاری می‌شود؛ أصالة الطهارة یا أصالة الإباحة به حسب شبهه‌ای که هست. در مقابل، مرحوم ابن زهره دو دلیل ذکر کرد که توسط این دو دلیل (آیه و روایت، مثلاً) فرموده باشد که اجتناب از ملاقی لازم است. یک وجه سومی هم ذکر شده است در کلام مرحوم شیخ[2] و مرحوم آقای خویی[3] هم آن را تبیین کرده‌اند. وجه سوم هم تمام شد. بعد از آنکه وجه سوم تمام شد، مرحوم شیخ اعظم رضوان الله تعالی علیه از این وجه سوم جواب دادند که جواب هم به پایان رسید. در مقابل این جوابی که مرحوم شیخ داد به سید ابن زهره، مرحوم سید حیدر صدر مقابل مرحوم شیخ به دفاع از سید ابن زهره پرداخت و شبهه‌ای را مطرح کرد به نام شبهه حیدریه و قرار شد شبهه حیدریه را توضیح دهیم.

 

مقدمه‌ای بر شبهه حیدریه و اقسام علم اجمالی

شبهه‌ای را که مرحوم پدر شهید صدر (متولد ۱۳۰۹ قمری و متوفای ۱۳۵۹؛ یعنی ۵۰ ساله بودند فوت کردند و در کاظمین مدفون هستند) مطرح کردند؛ ایشان یک شخصیت فرهیخته و محققی در تاریخ حوزه علمیه هستند و در مقام مرجعیت هم قرار گرفتند در همان سن. برای اینکه این شبهه را بازیابی کنیم، مقدمه‌ای را عرض می‌کنم. در ما نحن فیه، در بحث مانحن فیه، شک در مکلف‌به شبهه تحریمیه فعلاً داشته باشیم (گفته شد شبهه تحریمیه خیلی کاربرد دارد، الا شبهه وجوبیه‌اش هم همین‌طور است). ابتدائاً یک علم اجمالی اصلی داریم: دو تا ظرف است.

علم اجمالی اولی اصلی: می‌دانم یکی از این دو تا ظرف نجس است؛ هذا هو العلم الاجمالی الاول.

در مرحله دوم، علم اجمالی دومی پدید می‌آید. سمی می‌خورد به ظرف طرف راست. دومین علم اجمالی شکل می‌گیرد. علم اجمالی به اینکه یا این لباس من نجس است یا ظرف طرف چپ. (ظرف طرف چپ یادتان باشد). این هم می‌شود علم اجمالی دوم.

مرحوم ابن زهره یکی از وجوهی که می‌شود از او دفاع کرد همین علم اجمالی دوم است. علم اجمالی دوم را به عنوان وجه سوم گذراند. اما مرحوم سید حیدر صدر یک علم اجمالی سومی را مطرح می‌کند. علم اجمالی سوم. این علم اجمالی سوم برای چه پدید می‌آید؟ برای این جهت که می‌خواهیم مثلاً به مرحوم آخوند بگوییم: جناب آخوند، اینکه شما گفتید اجتناب از ملاقی مطلقاً واجب نیست، این مطلقاًش درست نیست. چون مرحوم آخوند این‌طور گفت و مشهور هم قبول کردند. اجتناب از ملاقی مطلقاً واجب نیست؛ مطلقاًش را قبول نداریم. گاهی واجب است در همان صورت اول. صورت اول را داریم می‌خوانیم. صورت اول کفایه چی بود؟ ملاقات یک شیء با یکی از اطراف علم اجمالی بعد از علم اجمالی. سید حیدر می‌خواهد بگوید اطلاق کلام آخوند درست نیست که اجتناب از ملاقی در صورت اول مطلقاً واجب نیست. من سید حیدر یک علم اجمالی الآن برایتان درست می‌کنم. توسط این علم اجمالی به شما می‌فهمانم که اجتناب از ملاقی واجب است.

 

تفاوت علم اجمالی سوم (شبهه حیدریه) و علم اجمالی اول و دوم

این علم اجمالی سوم یک مقداری متفاوت است با علم اجمالی اول و دوم. تفاوتش هم در حکم است. حکم هست. در علم اجمالی اول و دوم بحث نجاست بود. یکی از این دو تا نجس است. علم اجمالی اول می‌گفت اجتنب عن النجس. حالا اگر ما بیاییم این دو تا ظرف را تصور کنیم، درش بحث نجاست و حرمت را نجاست و حرمت مطرح کنیم. یعنی دو تا ظرف هست. فرض کنید یکیش شربت است، یکیش آب است. یکیش شربت است، یکیش آب است. بعد علم اجمالی پیدا کردیم که یک قطره خون یا یک شیء نجس به یکی از این دو تا خورد. نمی‌دانیم کدام. آب را می‌خواهم وضو بگیرم بالفرض استفاده‌ای که دارد وضو است. آن شربت را می‌خواهم بخورم. خب، نسبت به وضو گرفتن، علم اجمالی اول می‌گوید که یکی از این دو تا نجس است، اجتنب عن النجس. تو باید اجتناب بکنی. اصل هم در اطراف جاری می‌شود، با هم تعارض می‌کنند، تساقط می‌کنند. این تمام. نهایتاً بعد یک علم اجمالی سومی برای من درست می‌شود به این شکل: می‌گویم یا یا این عبایی که خورده به این ظرف نجس است یا آن ظرفی که داخلش شربت هست، خوردنش حرام است. خوردنش حرام است. می‌شود علم اجمالی سومی که یک مقدار موضوعش متفاوت است.

علم اجمالی به اینکه این لباس من خورد به همین آب‌ها لباسم خورد به کاسه‌ای که داخلش آب بود. آن ظرف شربتم فعلاً می‌خواهم استفاده کنم، بخورم. بحث نجاست برای من الآن مهم نیست. بحث حلیت و حرمت است. لذا علم اجمالی پیدا می‌کنم یا عبای من نجس است یا آن ظرفی که داخل شربت است خوردنش حرام است. خب، این علم اجمالی که اصل در اطراف جاری نمی‌شود. چرا جاری نمی‌شود؟ چون علم اجمالی وجود دارد. نمی‌توانی بگویی أصالة الطهارة در لباس و أصالة الحلیة در شربت.

 

عدم جریان اصول در علم اجمالی سوم و نتیجه آن

چرا نمی‌شود گفت؟ چون این اصول با هم تعارض می‌کنند. أصالة الطهارة با هم تعارض می‌کنند، تساقط می‌کنند. وقتی تساقط کردند، این عبا را من نمی‌توانم برایت جاری کنم. می‌گوییم اصل أصالة الطهارة چون أصالة الطهارة یک عِدلی پیدا کرد. عِدلش شد أصالة الحلیة. به همان شکلی که دو تا أصالة الطهارة در علم اجمالی اول جاری نمی‌شدند، یا اگر جاری می‌شدند، تعارض می‌کنند، تساقط می‌کنند؛ به همان شکل، در این علم اجمالی سوم هم هست. شما نمی‌توانید در هر دو طرف جاری بکنید؛ تعارض و تساقط است. چون علم اجمالی دارم: یا این ظرف آب نجس است یا آن حرام است. وقتی که این دو تا اصل با هم تعارض کردند، تساقط کردند، می‌روم سراغ عبا. می‌توانی بگویی علم اجمالی به قوت خودش باقی است. می‌گوید اجتنب عن النجس. همان‌طور که می‌گوید اجتنب الحرام. به تعبیر دیگر، در این علم اجمالی سوم دو تا اجتنب داریم: یکی اجتنب عن الحرام، یکی اجتنب عن النجس. اصل در هیچ طرف جاری نمی‌شود چون معارض دارد. اصل در هیچ طرف جاری نمی‌شود، معارض دارد. اگر با هم جاری هم بشوند، تعارض و تساقط. لذا عبای من می‌شود نجس. این حرف سید حیدر است. سید حیدر با ضمیمه کردن حلیت و حرمت در کنار بحث نجاست و طهارت می‌گوید اگر شما همچین اتفاقی بیفتد، در همین مورد الآن شما دارید می‌بینید که نسبت به عبایی که مرحوم آخوند می‌گفت أصالة الطهارة جاری می‌شود، می‌بینید جاری نمی‌شود. مگر ملاقی نبود؟ چرا، ملاقی است. دیگر نمی‌توانی عرضی کنی. این شبهه به اصطلاح حیدریه است. در مقابل فرمایش مرحوم شیخ. که مرحوم شیخ آمد ابن زهره را کنار گذاشت. ابن زهره را کنار گذاشت. گفت ابن زهره بیخود دارد می‌گوید که اجتناب از ملاقی لازم است با یک بیانی که خواندیم. مرحوم سید حیدر صدر هم در حقیقت مقابل شیخ ایستاد هم مقابل آخوند. آخوندی که می‌گوید اجتناب از ملاقی لازم نیست، مطلقاً لازم نیست، می‌بینیم در بعضی از جاها لازم است. از جمله چنین شبهه‌ای.

 

جمع‌بندی اقسام سه‌گانه علم اجمالی

سه تا علم اجمالی شد در ما نحن فیه:

1. علم اجمالی اول: به وجود نجس در این دو تا ظرف.

2. علم اجمالی دوم: به اینکه یا ظرف طرف چپ نجس است یا لباسی که خورده به ظرف طرف راست. این علم اجمالی دوم بود. از این علم اجمالی دوم چه کسی استفاده کرد؟ ابن زهره. ابن زهره از این استفاده کرد.

3. علم اجمالی سوم: هم با چاشنی کردن حرمت و حلیت. آن پیش آمد.

اگر حرمت و حلیت را بیاوریم، آن وقت یک علم اجمالی پیدا می‌کنیم به این صورت که یا عبای من نجس است یا آن ظرف شربت شیرین خوردنش حرام است. اگر همچین مثالی را شما تصور بکنید، اینجا هم از آن جایی است که در هیچ طرف اصل جاری نمی‌شود. اگر جاری شود، تعارض می‌کنند، تساقط می‌کنند. علم اجمالی به قوت خودش باقی است. بله.

 


[1] كفاية الأصول - ط آل البيت، الآخوند الخراساني، ج1، ص362.
[2] فرائد الأصول، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج2، ص239.
[3] مصباح الأصول( طبع موسسة إحياء آثار السيد الخوئي)، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص479.