1403/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره مائده)/آیه7 /نعمت ظاهری و باطنی
﴿وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾.[1]
طهارات ثلاث و فلسفهی آن که طهارت ظاهری و باطنی و اتمام و شکر نعمت است را خداوند بیان کردند. احکام در ظاهر تکلیف است؛ ولی در باطن تشریف و تشرّف - که بهترین نعمت الهی است - میباشد. و هر کجا نعمت باشد، شکر لازم است و شکر در آیهی گذشته، بستر برای ذکر و یادآوری نعمت دیگری میشود. انسانهایی غافل هستند که کفران نعمت دارند و کسانی در مقام ذکر نعمتهای الهی هستند که انسانهای شکرگزار هستند. و این طهارت و شکرگزاری در آیه، شرح ﴿أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾[2] است که وفای به عهد الهی این اقتضاء را دارد که انسان متنعم به نعمتهای الهی، همیشه در حال طهارت و شکر باشد.
«اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ»؛ نعمت الهی را یادآوری کنید و این نعمت الهی، هم ظاهری و هم باطنی است؛ نعمت ظاهری، این نعمتهایی است که همهی مخلوقات متنعم به این نعمتها هستند و نعمت باطنی هم تعلیم کتاب و حکمت و آیات الهی و توفیق شکرگزاری است؛ ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ﴾.[3] شکر، باعث فزونی نعمت است. و ما همواره باید در نعمتهای الهی که متنعم هستیم، متذکر باشیم.
«نعمت الله»؛ نعمت در اینجا عام است و اولین نعمت، متنعم بودن به خود اوامر و نواهی است؛ لذا خود اینکه انسان مورد خطاب حضرت حق است، بهترین نعمت است و نعمت بعدی، نعمت نبوت و رسالت است و این اوامر و نواهی هم نتیجهی بعثت تام و نتیجهی بعثت همهی انبیای الهی است. و یادآوری نعمتهای الهی، یکی از اوامر الهی است و ما مأمور به یادآوری نعمتهای الهی هستیم؛ چون نباید غافل باشیم و باید شکرگذار باشیم. خود آیهیی شریفهی: ﴿أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾،[4] نیز نعمتی است؛ چرا که وفای به عهد الهی هم نعمتی است؛ چه عهد انسان با خداوند، چه عهد انسان با انسان و چه عهد انسان با خودش باشد.
«وَمِيثَاقَهُ»؛ میثاق از «واثِق» و «وُثوق» از باب مفاعله است؛ یعنی پیمانی که محکم است.[5] «الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ»؛ پیمانی که خداوند بارها در مورد نعمت خاصش، یعنی انبیای الهی با شما معاهده کرد.
در تناسب آیات، این آیه، متمم آیهی قبل است و کسی که طیب و طاهر است، یادآور نعمت و میثاق الهی است؛ چه طهارت ترابیه و چه طهارت مائیه و چه طهارت ایجابی و چه طهارت استحبابی داشته باشد.
یادآوری نعمتهای الهی، گاهی به توجه به نعمت و گاهی به توجه به ولیّنعمت است؛ ولیّنعمتی که این صفت دارد: ﴿اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ﴾؛[6] خارجکنندهی ما از ظلمت است. و نعمت در اینجا اعم از نعمت ظاهری و باطنی است؛ نعمت ظاهری، رزقهای مادی و نعمت باطنی هم هدایت است. و خداوند از ما خواسته است که هم متذکر به نعمت و هم میثاق الهی باشیم. ذکر نعمت، میثاق نعمت، جواب نعمت و قدردانی نعمت، مراحل این آیه است
این میثاق در این جا بهعنوان ﴿أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾[7] بیان شده است. ما باید با انبیای الهی معاهده ببندیم و در مقام معاهده با انبیای الهی مأمور به دو تکلیف هستیم؛ «إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا»؛ شنیدن و اطاعتکردن. تمام انسانهایی که شکست میخورند و جهنمی میشوند، یا تکلیف را نمیدانند و یا انجام نمیدهند و کسانی که تکلیف را میدانند، در مقام «سَمِعْنَا» و شنیدن تکلیف هستند و کسانی که انجام میدهند، در مقام «أَطَعْنَا» و اطاعت هستند.
﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾.[8] در سورهی بقره گفتیم که همهی آیات قبلی در این آیه خلاصه شده است و چقدر اسلام نکتههای ظریفی دارد! این آیه، یکی از دعاهایی است که بعد از نماز عشاء مستحب است خوانده شود. اگر انسان، روزی را که سپری کرده خوب است، با اقرار به «آمَنَ الرَّسُولُ» تمام کند؛ آن هم با اعتقاد به صد و بیست و چهارهزار پیامبری که تکمیلکنندهی ایمان بودند.
ما با یهود و نصاری به لحاظ توحید مشکلی نداریم؛ و اگر اختلافی داریم، با کسانی داریم که کتاب را تحریف کردند؛ لذا یهودیت و نصرانیت در بستر اسلام است
نظر ما این است که اسلام به معنای تسلیم و عبودیت از زمان حضرت آدم (علیهالسلام) شروع شده و بهواسطهی همهی پیامبران ادامه پیدا کرده تا زمان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) که تعین پیدا کرد و اگر اسلام نبود، از عهدَین و تورات و صحف و زبور و انجیل هم خبری نبود.
«إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا»؛ انسانهای مؤمن، «سمعنا و أطعنا»ی آنها همیشه گویا است و در اخلاق اسلامی هم داریم که مؤمنین در ورود و خروج، سلام و مصاحفه کنند. بعد عربها رسمشان این است که در بین این گفتگو میگویند: «سمعاً و طاعة،ً علی عینی وعلی رأسی»؛ و این کار، بیان این است که انسان در مقام اطاعت است و «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» هم باید بلند باشد، تا بتوانیم در مقام شکرگزاری قرار بگیریم.
«إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا». باید جواب منادی به ایمان را بدهیم، در سورهی «الرحمن» که متبرک به نعمتهای الهی و عروس قرآن است، بعد از هر چند آیه میگوید: ﴿فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾.[9] این آیه در واقع جواب نعمتهای الهی است که در آیه بیان شده است.
در این دنیا هم انسانهای مؤمن باید در جواب نعمتهای ظاهری و باطنی خداوند، «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» داشته باشند که نتیجهی این اطاعت و طاعت جنت است. بارها عرض شد که خداوند بهشت را به عبادت نمیدهد؛ بلکه به اطاعت میدهد. و گاهی مراد از عبادت، اطاعت است؛ چرا که عبادت سرپیچی دارد و شیطان ششهزار سال عبادت کرد؛ ولی اطاعت نکرد. اطاعت سرپیچی ندارد و حرف آخر را میزند.
و آیهی شریفه میگوید: «إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا»؛ شنیدیم و اطاعت کردیم. سنت و سیرت و منطق تمام موحدین عالم، سمع و طاعت است؛ لذا انسان به دو چیز شکست میخورد؛ یا تکلیف را نداند و یا انجام ندهد. و مؤمنین و موحدین، هم تکلیف را میدانند و هم انجام میدهند؛ و این، مقام سمع و طاعت است.
﴿إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾.[10] نتیجه سمع و طاعت فلاح است.
﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾.[11] امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «في قوله عزوجل: "قد أفلح المؤمنون" إلى قوله: "هم فيها خالدون": نزل في أميرالمؤمنين وولده».[12] تشخص مؤمنون در آیهی: «قد أفلح المؤمنون»، کیست؟ حضرت فرمودند: «این مؤمنین مفلح، امیرالمؤمنین و فرزندان ایشان (علیهمالسلام) هستند.
سمع و طاعت در ولایت تحقق مییابد. ظاهر و باطن امر اینگونه است؛ لذا رستگاران عالم جز اطاعت و ولایت چیزی ندارند.
«میثاق»، بیان «نعمت الله» است و سمع و طاعت، نشر «نعمت الله» است و این نعمت، اوامر و نواهی الهی و وجود انبیای الهی که تا قیامت هستند، میباشد؛ لذا میثاق با خداوند، این است که اوامر و نواهی را بشناسیم. و قبلا بیان شد که تمام اصول خلاصه میشود در یک موضوع که واجب تعبدی است؛ بنابراین هر کسی که بخواهد نماز بخواند، باید قربة الی الله بگوید.
و این میثاق از ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ﴾،[13] آغاز شده و تا معاهدهی انسان با خدا و با دیگران و خودش ادامه مییابد.
«وَاتَّقُواْ اللّهَ»؛ خدا امر به تقوا میکند. «تقوا» از «وقایة» به معنای سپر و هر چیزی است که انسان را از دشمنان داخلی و خارجی حفظ میکند.[14] «وَاتَّقُواْ اللّهَ» در اینجا، ﴿اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ﴾[15] که بالاترین تقوا است و تقوای ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ وَٱسۡمَعُواْ وَأَطِيعُواْ ﴾.[16] که تقوای خاص است را شامل میشود. و به عبارت بهتر هم تقوای خاص و هم تقوای عام را شامل میشود.
بستر و حِصن حَصین محافظت نعمت الهی و نشر آن و نعمت الهی، تقوای الهی است و سیروسلوک هم جز تقوا چیز دیگری نیست.
«إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»؛ «صُدور»، جمع «صَدر» به معنای دل است و صدور در اینجا، یعنی دلهای انسانها. و خداوند، عالِم به دلهای انسان است. ما جوارحی و جوانحی داریم که هر دو باید در محضر خداوند باشند؛ همانطور که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در دعای کمیل به خدای متعال عرض میکنند: «يا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحی».[17]
و اگر ما تقوای الهی داشته باشیم؛ میتوانیم به شرح صدر برسیم. ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾.[18] . بستر میثاق الهی به سمع و طاعت است و سمع و اطاعت هم تشخص و تعینش به تقوای الهی است و تقوای الهی هم ظهور و بروزش در دل انسان است و شرح صدر برای انسان میآورد.
حضرت موسی (علیهالسلام) هنگام رفتن نزد فرعون می گوید: ﴿قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴾.[19] ولی حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) جلوتر است و خداوند در مورد او میفرماید : ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾.[20]
در محضر علامه حسنزاده آملی (قدّساللهنفسهالزکیة) از شرح صدر سؤال کردم، ایشان فرمودند: «اینکه نفس انسان در صفحهی اوامر الهی باشد، شرح صدر است»؛
لذا طهارت که از اوامر الهی است، باعث شرح صدر و رشد افراد میشود.
حضرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «يحشر الله عزوجل امتي يوم القيامة بين الامم غرا محجلين من آثار الوضوء».[21] در فردای قیامت، چهره مؤمنین با وضوی آنها شناخته میشوند؛ لذا «الوضوء على الوضوء نور على نور»؛[22] وضوی بعد از وضو، نور مضاعفی دارد.
کسانی که توفیق طهارت ندارند، اولین توفیق رشد را ندارند. موقعی که انسان وضو میگیرد، مستحب است که انسان از خدا بخواهد که او را از پاکشدگان و توبهکنندگان قرار دهد؛ «اللَّهُمَّ اِجْعَلْني مِنَ التَوّابينَ وَاجْعَلني مِنَ المُتَطَهِّرينَ»؛[23] خدایا من را جزء متطهرین و توابین قرار بده؛ یعنی کسانی که در حریم اوامر الهی هستند.
صدر، بیان حقیقت انسان است و صدر، صفحهی ترسیم و نقش معارف الهی است و خداوند، مُصَوِّر این صفحه است؛ لذا انسان نباید دلتنگ باشد؛ بلکه باید دل برای تصویرگری خداوند مبسوط باشد.
امام باقر (علیهالسلام) میفرماید « الميثاق هو ما بيّن الله في حجة الوداع، من تحريم كل مسكر، وكيفية الوضوء على ما ذكره الله في كتابه، ونصب أميرالمؤمنين (عليهالسلام) إماما للخلق كافة».[24] این ذکر نعمت و این میثاق با نعمت و این شرح صدر و «سمعنا و أطعنا»، راجع به ولایت است؛ و اصلا طهارت هم برای ولایت است؛ ﴿لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾.[25]
فلسفهی جعل طهارات ثلاث برای این است که ما طیب و طاهر در حرم ولایت قرار بگیریم. ما باید طیب و طاهر باشیم، تا در حریم اوامر الهی قرار بگیریم؛ و اگر اینگونه باشد، میثاق، میثاق خاص نیست؛ بلکه اخص است.