1404/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بانکداری اسلامی(شرکت)/قرعه /ادلهی قرعه_ اقوال علما در مورد قرعه
حدیث اخلاقی را در محضر امام حسن عسکری (علیهالسلام) بودیم. هنر ایشان این بود که یک تنه، لشکری شدند که زمان را برای انتقال از عصر حضور به عصر غیبت آماده کردند. فتنهها در زمان حضور، کمتر از فتنههای در زمان غیبت است. این عصر را با دقت ادامه دهید. وقتی که تاریخ معنوی و زمانی اهلبیت (علیهمالسلام) را نوشتیم، نکتههای معرفتی تاریخ اهلبیت (علیهمالسلام) را با دقت بیان کردیم. امام حسن عسکری (علیهالسلام) فرمودند: «اَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، اَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أقامَ عَلَى الْفرائِضِ، أزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أشَدُّ النّاسِ إجْتِهادا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ»؛[1] پارساترين مردم كسى است كه در موارد شبهه توقف كند؛ یعنی سریع نظر ندهد و در آن توقف و تأمل کند، عابدترين مردم كسى است كه تکلیفشناس باشد و در برپايى واجبات، استوار باشد؛ زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترك كند؛ كوشاترين مردم شخصى است كه گناهان را رها كند. حضرت این چهار مرحلهی بسیار سنگین را برای سیروسلوک انسان ترسیم کردند. این چهار مرحله هم به صورت افعل التفضیل (اورع، اعبد، ازهد، اشد) آمده است. شبهه، زمانی است که ذهن، گرفتار شده است و کار را درگیر کرده است و شبههناک شده است. اینجا باید متوقف شد. وَرَعْ و وَرِعْ، بالاتر از تقوا هستند. ورع، از جزئیات اجرایی تقوا است.
قبل از اینکه انسان وارد گناه شود، گناه را زمینگیر کند. یکی از شبهههایی که متأسفانه در عصمت وارد میشود، این است که گمان میکنند امام معصوم حتما باید گناه نکند. این طبیعی است که نباید گناه کنند، ولی به این معنا نیست که امام توانایی بر انجام گناه را ندارد. توانایی گناه، غیر از ارادهی گناه است. او هم شهوت و غضب و زندگی طبیعی و نکاح و غیره دارد. امام به مرحلهای رسیده است که تصور گناه را ندارد؛ نه اینکه قدرت بر انجام آن نداشته باشد. اگر عصمت این باشد که امام توانایی گناه نداشته باشد، نقص است. مهم این است که توانایی گناه دارد و گناه نمیکند. یک شخصی تصور شبهه ندارد؛ ولی یک شخصی تصور شبهه دارد و توانایی دارد و دست و پا دارد که به سمت اجرای شبهه پیش رود، ولی شبهه را زمینگیر میکند. این مهم است.
حضرت علامه حسنزاده (رحمهالله) - جانم به قربانشان - فرمودند: «دیدم کسی درب خانه را محکم میزند. عجله دارد. دیدم پیرمردی عصازنان است که چندین سال از من بزرگتر است. گفت: با شما کاری دارم. گفتم: بفرمایید. گفت: گناهان مختلفی کردم؛ آمدم مرا توبه دهید. ناراحت شدم و گفتم که حالا که عصا به دست داری و جسمت توان ندارد آمدی؟ برخی گناهان از تو نمیتواند صادر شود»!
معیار شخصیت انسان
﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾؛[2] معیار شخصیت انسان، تقوا و ورع است و اینها جز به تقرب الیالله، داده نمیشود. خدا توفیق دهد که در مسیر سیروسلوک قرار بگیریم.
در ادلهی قرعه، بعضی از روایات را محضرتان عرض کردیم. از این روایات، عنوان «کل مجهول» بیان شد. در دلیل عقلی گفتیم که گاهی یکی از راهکارهای اجرای عدالت، قرعه است؛ بلکه شاید منحصرترین راه به اجرای عدالت، قرعه باشد. قرعه برای رفع تخاصم هم استفاده میشود. بنای عقلا و عدم اختلال در نظام اجتماعی و سیاسی و انسانی مردم، نشان میدهد که قرعه ضرورت دارد.
«واما الإجماع فثبوته في مشروعية القرعة وكونها مرجعا للتميز والمعرفة مما لا شك فيه ولا شبهة يعتريه كما يظهر لكل من تتبع كلمات المتقدمين والمتأخرين في كثير من أبواب الفقه فإنّه يريهم مجتمعين على العمل بها وبناء الأمر عليها طُرّاً»؛[3] نسبت به مشروعیت قرعه، ادعای اجماع شده است. محقق نراقی (رحمهالله) در واقع قواعد مختلف فقهی را بیان کرده و قرعه را هم جزء یکی از آن ادله و قواعد اجرایی بر شمرده است. قرعه، علاوه بر طریقیت، ممکن است موضوعیت هم داشته باشد.
در روایات و کلمات علما به موارد جریان قرعه اشاره شده است:
وبإسناده عن محمّد بن أحمد بن يحيى، عن موسى بن عمر، عن عليّ بن عثمان، عن محمّد بن حكيم قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى (عليه السلام) عَنْ شَيْءٍ، فَقَالَ لِي: كُلُّ مَجْهُولٍ فَفِيهِ الْقُرْعَةُ»؛[4] از امام صادق (علیهالسلام) در مورد چیزی سؤال کردم. حضرت فرمودند: هر چیزی که مجهول است، در آن قرعه است.کلمهی «شئ» در روایت، یک مفهوم عام است. قاعدهی قرعه در این روایت، کلی است؛ یعنی چه مسبوق به نزاع باشد و چه نباشد؛ ولی قرعه بیشتر در چیزی است که اختلاف افتاده است.
امور مجهولی که بیان خواهیم کرد، آیا مراد، مجهول موضوعی است، یا مجهول حکمی نیز هست؟ شاید اگر به اطلاق «مجهول» برسیم و حکم را هم ندانیم، قائل به قرعه شویم. مرحوم صاحب جواهر (رحمهالله) در اینباره فرمودند: «قرعه در احکام جاری و ساری نیست؛ چون امر غریبی است و احدی آن را بیان نکرده است».
قاعدهی «القرعة لکل أمر مشتبه» که برگرفته از روایت امام علی (علیهالسلام) است که فرمودند: «وَ قَضَى فِي طِفْلَيْنِ اِشْتَبَهَ اَلْحُرِّ مِنْهُمَا بِالْقُرْعَةِ فَأَمْضَاهُ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»[5] میباشد.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «كُلُّ مُشْكِلٍ فِيهِ اَلْقُرْعَةُ».[6]
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «وأي حكم في الملتبس أثبت من القرعة؟ أليس هو التفويض إلى الله جل ذكره؟!»؛[7] این «مُلتَبَس»، همان شبهه است، ولی تفاوتهایی هم با هم دارند. ابلیس را ابلیس گویند؛ چرا که هم لباسهای اعمال را عوض میکند و هم گناهان را جای دیگر کارها میگذارد و انسان را از حقیقت دور میکند.[8]
«وكل أمر مشكل مجهول يشتبه الحكم فيه، فينبغي أن يستعمل فيه القرعة، لما روي عن الأئمة الأطهار (عليهمالسلام)، وتواترت به الآثار، وأجمعت عليه الشيعة الإمامية»؛[9] ایشان در بیانشان برای اجرای قرعه، ادعای اجماع کردند. در عباراتشان به عناوین «مشکل»، «مجهول» و «مشتبه» اشاره شده است. از اینکه حکم را فرمودند مشتبه شود، دو برداشت میشود؛ حکمی که تابع موضوع است و موضوع، مشتبه شده که باعث مشتبه شدن حکم شده است، یا اینکه نه، در خود حکم مشتبه شده است و قرعه در احکام هم اجرایی میشود.
در کتاب رسائل شیخ انصاری (رحمهالله)، در چند مورد قرعه را مطرح کردند؛ یا در اموالی که مفقود است، یا لقطه است و نمیدانیم برای چه کسانی است و علامتی ندارد، قابل استفاده است. دو نفر همان مبلغ را گم کردهاند و همسان است و نشانهای ندارند. به کدام بدهیم؟ یا در صدق اینکه حق کدام اجرایی شود؟ قرعه زده میشود؛ یا در گوسفند موطوئه اگر در گله قاطی شد، چه کنند؟ گله را تقسیم کنند، تا به دو تا برسد و بعد قرعه بزنند و احکام موطوئه را اجرا کنند.[10] قرعه در باب وصایا و میراث هم قابل اجرا است.[11]
بر اساس روایات که قرعه را در مورد امر مجهول میدانند: «القرعة لکل امر مجهول»، مجهول، اعم از جهل موضوعی و شاید حکمی است. اگر حکم را ندانستیم و به هیچ ادلهای نرسیدیم و به اصول عملیه هم نتوانستیم مراجعه کنیم، آیا میشود قرعه زد؟ آیا قرعه هم حکمساز است؟ در روایاتی که قبلا اشاره کردیم که امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «مَا مِنْ قَوْمٍ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَلْقَوْا سِهَامَهُمْ إِلَّا خَرَجَ السَّهْمُ الْأَصْوَبُ»؛[12] قرعه، اَصوَب الی الحق است، آیا این قرعه ما را به حق میرساند، یا خیر؟ و آیا این حق، حق کسی است که مشکوک در موضوع است، یا این حقی است که برای واقعیت هم هست؟ انشاءالله خواهیم رسید.