1403/10/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح اسماء الهی/شرح اسم «الله» /بسم الله الرحمن الرحیم، جامع اسماء الهی
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله. و السلام و الصلوة علی جمیع الانبیاء و المرسلین سیّما علی حبیب العالمین ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیّما علی سیّدة نساء العالمین و علی محمد بن علی الباقر و علی بقیة الله فی الارضین بهم نتولی و من اعدائهم نتبرء الی الله.
هستی بر اساس اسماء است؛ یعنی هیچ موجودی از موجودات، خارج از اسمی از اسماء الهی نیست. تکوینا تمام موجودات، مظاهر اسماء الهی هستند و هر موجودی از موجودات، مدیرش و مدبرش، اسمی یا اسمائی از اسماء تبارک و تعالی است؛ چون که چنین است، بحث از اسماء، یک بحث ضروری و بدیهی است.
چطور آقایان اهل فلسفه و حکمت میگویند: «وجود، قابل تعریف نیست و فوق تعریف است»؛ چون به هر نقطهای که شما اشاره بکنید، خارج از وجود نیست؛ پس ما هم همینطور، خارج از اسماء الهی نیستیم. اصلا وجود و موجود، حقیقت اسماء الهی است و هیچ علمی و هیچ پژوهشی و هیچ آگاهی و بصیرتی هم بالاتر از علم به اسماء الهی نیست و به عبارت بهتر و صریحتر تمام علوم، پیش نیاز رسیدن به اسماء الهی هستند.
در جلسه گذشته محضرتان تقدیم شد؛ اسماء الهی، دارای مراتب و مدارج هستند؛ چنانچه وجود موجودات هم دارای مدارک و دارای مراحل هستند و هر اسمی از اسماء الهی در تحت تدبیر اسم دیگر است.
قانون زوجیت و همسانی و همگانی و همگامی و همراهی، یک قانون عام است؛ ﴿ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا﴾[1] ﴿وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا﴾؛[2] این مراحل و این ازواج، مصالح و سنخیت و مناسب می طلبد و در هر مرحلهای از مراحل، این همگامی و همراهی اسماء، وجود دارد.
مطلب مهمی که در جلسات گذشته بیان نمودیم، این است که حضرت علامه حسنزاده _ جانم به قربانشان، خدا درجات ایشان را متعالی کند _ وقتی صحبت همگامی و همراهی اسماء شد، ایشان فرمودند: «اسماء الهی، دارای نکاح و نکاحات هستند»؛ برای همین، اسماء، دنبال زوج طلبی و همگام و همراهطلبی هستند. اگر قرار باشد تشبیهی محضرتان عرض کنم، همانند آب و تشنه که تشنه دنبال آب است و آب هم دنبال تشنه است، تا تلاقی و تصاحب و ازدواج صورت بگیرد و هر یک به آنچه که مطلوب است، برسند، ارتباط ما با اسماء الهی هم اینگونه است.
ما تکویناً در تحت احاطه و اشراف «اسماء الله» هستیم. باید خودمان را با اختیار و با اراده به اشراف اسماء الهی بکشانیم و این هنر آدم و بنیآدم است. به عبارت بهتر از زمان حضرت آدم (علیهالسلام) تا زمان حضرت خاتم (صلواتاللهوسلامهعلیه) تا همین زمانی که الان ما حرف میزنیم، تمام انسانها در حیطهی ارادهی «اسماء الله» فانیشده هستند و هر کس این فنائش در اسماء بیشتر باشد، ارادهاش کامل تر است. تمام «اسماء الله» اینگونه است.
بعضی از این اسماء، احاطهشان بیشتر و بالاتر و بهتر و افزونتر و وسیعتر و گستردهتر است. هر کلامی که می خواهید بگویید؛ «عباراتُنا شَتّى و حُسنُكَ واحدٌ». و هر چه که [انسان] بالاتر بیاید، [اسماء هم] بالاتر میآید، تا می رسد به یک اسمی که محیط بر تمام اسماء است. این معنای شرح اسماء است. شرح اسماء در یک جمله یعنی نسبتمان را با اسماء بسنجیم، ظرفیت خودمان را بررسی نماییم و از باران رحمت اسماء الهی بهرهمند شویم. این معنای شرح اسماء است. شرح اسماء، جز شرح نفس هر کسی، چیز دیگری نیست. شرح اسماء، یعنی شرح نفس هر انسانی که صاحب نفس و نفَس است.
ما با اِشراف نفس وَلَوی حضرت استادمان که بنا دارم تبیین نظرات علامه را داشته باشم و این وظیفهی من است، علامه حسنزاده (رحمهالله) معتقد بودند: «معرفت نفس، اُمّ علوم و معارف الهی است و هر چیزی از معرفت نفس آغاز میشود». وقال النبي (صلىاللهعليهوآله): «من عرف نفسه فقد عرف ربه».[3] این راه، بازِ باز است.
نکتهی دیگری که ما «بحمد الله» به آن رسیدیم، این است که اگر هزاران شرح اسماء باشد، هر کسی شرح اسمائش منحصر به خودش است. مفاهیم و الفاظ را میخواند و میگوید و مینویسد. همهی این گنجینههایی که دارد در وجود خودش، شرح عینی و وجودی اسماء الهی است. قال النبي (صلىاللهعليهوآله) : «أرِني الأشياء كما هيَ»،[4] این حدیث شریف از وجود اولیای الهی و بزرگان دین که خدایا اشیاء را همانطور که هستند به من نشان بده. این اشیاء، یعنی اسمای عینی.
لفظ، اسماء نیست. منظور از اسم، حقیقت آن است. در مباحث گذشته گفتیم اسم داریم و اسم الاسم و اسم اسم الاسم داریم. این اسماء ادعیه، اسم اسم الاسم هستند.
رسیدیم به نکتههایی در آیهی شریفهی «بسم الله الرحمن الرحیم». ما «بحمد الله» به این نتیجه رسیدیم که آیهی شریفهی «بسم الله الرّحمن الرّحیم»، مبدأ و غایت اسماء است. هر اسمی را که میخواهید بنگرید، آیهی «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را بنگرید.
استادم حضرت علامه حسنزاده آملی (رحمهالله) در کتاب «هزار و یک نکته» فرمودند: «موجودات، ظهور و بروزشان از آیهی شریفهی «بسم الله الرّحمن الرّحیم» است». حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «ظهرت الموجودات من بسم الله الرحمن الرحیم».[5] در جای دیگر، حدیث را این طور فرمودند: «ظهرت الموجودات من باء بسم الله الرحمن الرحیم».[6]
«بسم الله»، جامع جمیع اسماء الهی است. اگر هزار و یک اسم باشد، مانند جوشن کبیر است و اگر چهارصد و خردهای باشد، مانند دعای مشلول و مجامع روایی ما. همهی اینها در این کریمهی «بسم الله الرحمن الرحیم» جمع است. شاید صدرنشینی آیهی شریفهی «بسم الله الرّحمن الرّحیم» در صدر سورههای قرآنی نیز همین است. ما 6236 آیهی قرآن را شرح آیهی شریفهی «بسم الله الرحمن الرحیم» میدانیم.
ماه مبارک رجب، ماه «أصَبّ» است. رحمت الهی «اسماءالله» ریزان است. رجب، نام نهری در بهشت است؛ ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ﴾.[7] هر کس مهمان سفرهی خویش است. هیچ کس کنار سفرهی دیگران نیست. استاد و اساتید، مُعِدّ این سفرهی نفس است. هنر استاد این است که نفسشناس است؛ همانند استادم که عرض کردم ابرمرد معرفت نفس بودند. استاد، اسماء را دیده است و شناخته و پیاده کرده است و وجودش، اسمی است که جامعیت دارد.
«اسم الله جل و جلاله و تبارک و تعالی»، اسم جامع است. این «واو» در «و تبارک و تعالی» وقتی میآید، یعنی خودش یک منزل سیروسلوک است. «بسم الله الرحمن الرحیم»، مجمع اسماء الهی است.
روز و شب اول ماه رجب است و لیلة الرغائب است. به غلط به آن شب آرزوها میگویند. «رَغبت» و «رَهبَت» داریم. رَهبت، ترس است. کسی که رَهبت دارد، حالات دوزخیها را میبیند و گناه نمیکند. این خوب است و گام اول است. در مرحلهی رغبت، عاشق است و طالب، شوق دارد، مشتاق است و گرایش بعد از بینش و معرفت دارد. این گرایش، هر لحظه «زَیغ» را پس میزند؛ ﴿رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا﴾؛[8] از زیغ، رغبت درست میکند. تا میخواهد خسته شود، میگوید ما طالب حق هستیم. طالب علم را که طلبه میگویند، چون طالب این است. هیچ علمی بی آگاهی و حرکت نیست. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به کمیل فرمودند: «يا كُميلُ، ما مِن حَرَكةٍ إلاّ و أنتَ مُحتاجٌ فيها إلى مَعرِفَةٍ».[9] شب جمعهی اول ماه مبارک رجب که ماه رحمت است و ماه جنت است، لیلة الرغائب است؛ یعنی همهی آنها که مشتاق هستند، در این شب تجمع و اجتماع دارند. تمام ارواح من و شما که اینجا نشستهایم، همه در این شوق و اشتیاق شریک هستند. ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق تر.
اگر ما از این احتیاج به اشتیاق رسیدیم، با باریتعالی یکی میشویم. نعوذ بالله یکی شدن به معنای خدا شدن نیست. حضرت علی بن ابیطالب سرّ الأنبیاء و المرسلین، خدا نیست؛ ولی از خدا جدا هم نیست. این، معنی تعین اسماء است. بچرخید در این روزگار و اسمتان را پیدا کنید. خدا را شکر میکنیم که به ما عمری داد و به خصوص به این حقیر که حرف اسماء بزنیم. باغبانی که برنامهریزی کند، باغش هرز نمیشود. ما باغبان مزرعهی دل هستیم. زارع خداست. مزرعهی دل را با اسماء الهی آبیاری کنیم. ماه رجب، «اَصَبّ» است و اسمای الهی برای نفوسی که معرفت دارند، ساری و جاری است.
امام علی (علیهالسلام) و حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) دیدند، جوانی در حال طواف دور خانهی خدا زمینگیر شده و دعا میکند. امام علی (علیهالسلام) مظهر مهر الهی، حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) را فرستادند که ببیند چه حاجتی دارد. گفت: «من نافرمانی پدر کردم و عاق والد شدم و زمینگیر شدم. پدر را راضی کردم در همین جا که نفرین کرده دعا کند، ولی بین راه از دنیا رفت و دعای او را از دست دادم». به حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) و امام علی (علیهالسلام) التماس کرد و ایشان دعای مشلول، یعنی دعا برای انسان شل و زمینگیر را به او تعلیم دادند. «اللهم انی اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم». خود این آیهی شریفه، یک اسم شد. «یا ذاالجلال و الاکرام...».[10] قریب به 500 اسم بعد از آن میآید.
ذکر اسماء الهی در برخی موارد، نیاز به اجازه دارد. طبیب، شاگردان مختلفی میبیند؛ به برخی اذن طبابت و جراحی میدهد. تا دوران آموزش و پرورش را پشت سر نگذارند، نمیتوانند طبابت کنند. ابرمردان معرفت نفس و عالمان ربانی، کارشان پرورش نفوس است. انبیا و اولیای الهی کارشان این است.
دعای مشلول، دعای سنگینی است؛ مانند دعای جوشن کبیر. دعای سنگین با هر مزاجی نمیسازد. شرطش، همگامی و همراهی است. آدم باید با آن اسماء انس بگیرد؛ صاحب مزاج آنها شود و بعد بر جانش بنشیند.
ذکر لفظی اسماء الهی، فرع بر ذکر مفهومی اسماء الهی و هر دوی اینها در خدمت ظهور و طلوع اسم عینی است. تا میتوانید اسماء را بخوانید، تا انس بگیرید.
ماه مبارک رجب با روزهاش که کنترل نفس است و با استغفارش که ترفیع درجات و تبدیل سیئات به حسنات است، همه برای این است که رحمت عامه به رحمت خاصه تبدیل شود. انسانها گامی از رحمانیت بالاتر بیایند و به رحیمیت برسند.
جمع این جلسه، جمع خانوادگی است. خانمهای محترم هم جزو سالکین هستند؛ ﴿وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ﴾.[11] آنانی که میتوانند حامل رحمت الهی باشند، اول این خانمهای محترم هستند. شش سال زودتر از مردان بالغ میشوند؛ یعنی خودشان را به حریم اسماء الهی میکشانند. بلوغ، رسیدن انسان به حریم اسماء الهی است.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾.[12] درس تفسیر، در شرح سورهی مائده هستیم. اولین عقد، عقد خدا با انسان است که این کارها را انجام دهیم. عهد انسان با خدا امتثال است. بعد عهد انسان با انسان است.
نظر ما این است که وجوب اوامر و نواهی، وجوب عقلی است و شرعی نیست. خدا ما را آفریده است و ما مأمور به اوامر هستیم. این ارتباط را قوی کنید.
ماه مبارک رجب، ماه تمرین استحکام این عهد است. استغفار و توبه معنایش این است. هم خدا تائب است و هم انسان. برخی اوصاف، مشترک است. توبه، وصف مشترک است. انسان به او برمیگردد. خدا تائب است، یعنی به انسان توجه میکند. [خداوند به بندگان توبهکننده میگوید:] أهلاً و سهلاً؛ خوش آمدی. انسان میگوید: سمعاً و طاعةً.
انسانها به دو چیز سقوط میکنند و به همین دو چیز صعود میکنند. یکی اینکه تکلیف را ندانند، تا انجام دهند. دوم اینکه تکلیف را بدانند و عمل بکنند، تا عروج میکنند.
حمران بن اعین از شاگردان خصوصی امام باقر (علیهالسلام) است. به محضر امام (علیهالسلام) رفت و گفت: «از مجلس شما که بیرون میرویم، حالمان خوب است؛ ولی وقتی که فاصله میگیریم، حالمان بد است. ایشان حکایت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند. عدهای از اصحاب به آن حضرت همین سخن را گفتند و از حالت نفاق به ایشان شکایت کردند. به قول اطبا درجه حرارت که بالا میرود، تب میکنیم. حضرت فرمودند: «لَوْ تَدُومُونَ عَلَى الْحَالَةِ الَّتِي وَصَفْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِهَا لَصَافَحَتْكُمُ الْمَلَائِكَةُ»؛[13] اگر شما همین حالت را مراقبت و مواظبت داشته باشید، فرشتهها شما را در آغوش میگیرند. نتیجهی این مصافحت و مراقبت این است که شما ترفیع درجات دارید. به جایی میرسید که نورانیت اسماء به شما داده میشود. برای اسماء برنامهریزی کنید. اینکه از کجا شروع کنید، میگوییم از خودتان و حالات خودتان شروع کنید.
درجات استادمان متعالی که ما را به رَغَبات و رَهَبات رساندند. فرمودند: «شبهای زمستان، بهار اولیای الهی است». زمان شب در زمستان گسترده است و اولیای الهی از آن استفاده میکنند. پارهای از شب را با اسماء انس بگیرید. ذکر لفظی داشته باشید، تا شما را بپروراند و شما را به ذکر حقیقی برساند.
خوش به حال آنان که شروع و طلوعشان به ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» باشد. 19 مرتبه که حروف خودِ «بسم الله» است، یا به ابجد «بسم الله الرحمن الرحیم» که بالای 700 مرتبه است، بخوانید. این دعا را سرلوحهی زندگی قرار دهید. اسمی از اسماء بر ذهن شما تجلی خواهد کرد. وقتی زیاد بخوانید، به یک اسمی انس خواهید گرفت. آن را 40 روز و یک سال تکرار کنید. اسمای الهی، مهمان این اسم میشوند و کمکم اسمای الهی در انسان طلوع میکند. قرائت ترتیبی قرآن و سورههای منتخب را داشته باشیم. مسبّحات سته را داشته باشید، تا به تشرف امام زمان (علیهالسلام) برسید. برای اضطراب، سورهی مبارکهی حشر را قبل از خواب بخوانید. آیهی شریفهی بسم الله را 19 مرتبه قبل از خواب بخوانید. با «بسم الله»، روزتان را آغاز کنید و با آن تمام کنید.
دعای جوشن و دعای مشلول را بخوانید و اسمی را انتخاب کنید. آن فردِ مشلول شفا گرفت و در خواب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را دید، حضرت به او فرمودند: «اسم اعظم بر تو مبارک باشد».[14]
اصحاب امام حسین (علیهالسلام)، خون دل را نثار ایشان کردند. اسمای الهی، خون دل خوردن است.