1404/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: سیره اخلاقی معصومین (علیهمالسلام)/خصائص النبی (صلیاللهعلیهوآله) /تفقد از اصحاب - تحسین خوبیها و تقبیح بدیها
«... فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَخْرَجِ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ كَانَ يَصْنَعُ فِيهِ فَقَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يَخْزُنُ لِسَانَهُ إِلَّا عَمَّا يَعْنِيهِ وَ يُؤْلِفُهُمْ وَ لَا يُنَفِّرُهُمْ وَ يُكْرِمُ كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ وَ يُوَلِّيهِ عَلَيْهِمْ وَ يُحَذِّرُ النَّاسَ وَ يَحْتَرِسُ مِنْهُمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَطْوِيَ عَنْ أَحَدٍ بِشْرَهُ وَ لَا خُلُقَهُ وَ يَتَفَقَّدُ أَصْحَابَهُ وَ يَسْأَلُ النَّاسَ عَمَّا فِي النَّاسِ وَ يُحَسِّنُ الْحَسَنَ وَ يُقَوِّيهِ وَ يُقَبِّحُ الْقَبِيحَ وَ يُوهِنُهُ مُعْتَدِلَ الْأَمْرِ غَيْرَ مُخْتَلِفٍ لَا يَغْفُلُ مَخَافَةَ أَنْ يَغْفُلُوا أَوْ يَمِيلُوا وَ لَا يَقْصُرُ عَنِ الْحَقِّ وَ لَا يَجُوزُهُ الَّذِينَ يَلُونَهُ مِنَ النَّاسِ خِيَارُهُمْ أَفْضَلُهُمْ عِنْدَهُ وَ أَعَمُّهُمْ نَصِيحَةً لِلْمُسْلِمِينَ».[1]
در سیره علمی و عملی حضرت رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) بودیم. خصلتهایی از حضرت را خواندیم. خصلتهای متعددی که ایشان با مردم مأنوس بودند. مؤلِّفِ مردم بودند. هم خود اهل رأفت و رحمت بودند و هم الفت را بین مردم رواج میدادند. کسی که اهل الفت است، سعی میکند که نه دیگران را برنجاند و نه خودش برنجد.
انسان دارای دو بُعد جسمانی و روحانی است؛ بُعد جسمانی، غضب و شهوت دارد؛ ولی باید تحت اِشراف عقل باشد. اگر قوه غضبیه نبود، انسان از خودش دفاع نمیکرد و مقابل خطرات بیتفاوت بود. حضرت، قوه غضب خود را مهار میکردند. زیاد ایشان را اذیت میکردند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «ما أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثلَ ما أُوذیتُ».[2] بزرگان قوم را اکرام میکردند. این تبعیض نیست. احترام است.
مرحوم آقا سید مصطفی خوانساری میفرمودند: «روز عیدی بود. خلیفه دوم ملاقات داشت. ابن عباس وارد شد، دید خلیفه دوم در حال خوردن نان و سرکه است. ابن عباس گفت: بعد از این خستگی، چطور نان و سرکه میخورید؟ گفت: مگر در صف، علی را ندیدی؟ اگر من این را نخورم، نمیتوانم چند ساعت ایشان را معطل کنم»! کسی که اعلم و اَتقای امت است، باید اکرام شود. متأسفانه زمانه طوری شد که نسبت به ایشان چنین کردند.
از مصادیق تفقد با دوستان احوالپرسی است. ایشان از مردم برای مردم و درباره مردم سؤال میکردند. خوبیها را تحسین میکردند و بدیها را بد میشمردند. خوبی بذاته و بدی بذاته بد است. حضرت، میانهرو بودند. امت وسط و معتدل به نبی معتدل نیاز دارد. حق مداری بودند که از حق نمیگذشتند. در این حدیث تأمل کنید. اول مفهوم، معلوم شود و بعد مرسومِ ما شود و سیره انضباطی و علمی و عملی ما شود.
روزی محضر علامه حسنزاده (رحمهالله) عرض کردم: روش سیر و سلوک چگونه است؟ فرمودند: «آرامآرام سنن النبی را بخوانید و یکایک در وجودتان پیاده کنید». گفتم: نظارت داشته باشید؛ ما طفل مکتبی هستیم. تذکر بدهید. سنن النبی را شروع کردیم. فرمودند: «نوشته علامه طباطبایی را بردارید؛ هر یک را که میخوانید، ببینید در شما هست یا نیست؟ سنن النبی، یعنی چیزهایی که روش همیشگی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شده است. سنن النبی را بردارید و ما هم در این دعا با شما شریک هستیم. همه اینها را پیاده کنید، تا بستر جسمی ما حالات القایی آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) بشود. حذو النعل بالنعل باید همانند سلمانی شویم که پیرو رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود و «مِنّا أهلُ البَیتِ»[3] شد.