1404/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخلاق نبوی (صلیاللهعلیهوآله)/خصوصیات اخلاقی اجتماعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) /کنترل زبان - ایجاد انس و الفت بین مردم و پرهیز از نفرت پراکنی - تکریم بزرگان هر قوم
«فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَخْرَجِ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ كَانَ يَصْنَعُ فِيهِ فَقَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يَخْزُنُ لِسَانَهُ إِلَّا عَمَّا يَعْنِيهِ وَ يُؤْلِفُهُمْ وَ لَا يُنَفِّرُهُمْ وَ يُكْرِمُ كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ وَ يُوَلِّيهِ عَلَيْهِمْ وَ يُحَذِّرُ النَّاسَ وَ يَحْتَرِسُ مِنْهُمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَطْوِيَ عَنْ أَحَدٍ بِشْرَهُ وَ لَا خُلُقَهُ وَ يَتَفَقَّدُ أَصْحَابَهُ وَ يَسْأَلُ النَّاسَ عَمَّا فِي النَّاسِ وَ يُحَسِّنُ الْحَسَنَ وَ يُقَوِّيهِ وَ يُقَبِّحُ الْقَبِيحَ وَ يُوهِنُهُ مُعْتَدِلَ الْأَمْرِ غَيْرَ مُخْتَلِفٍ لَا يَغْفُلُ مَخَافَةَ أَنْ يَغْفُلُوا أَوْ يَمِيلُوا وَ لَا يَقْصُرُ عَنِ الْحَقِّ وَ لَا يَجُوزُهُ الَّذِينَ يَلُونَهُ مِنَ النَّاسِ خِيَارُهُمْ أَفْضَلُهُمْ عِنْدَهُ وَ أَعَمُّهُمْ نَصِيحَةً لِلْمُسْلِمِينَ».[1]
روز ولادت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. انشاءالله همه ما در پناه عنایت خاص ایشان و عقل و فهم سرشارشان باشیم. تاء در «عقیلة» برای مبالغه در عقل و خرد است، نه صرفاً برای تأنیث. انشاءالله در علوم دریافتی در محضر علمی بانویی باشیم که «فَهمة غیر مفهمه و عالمة غیر معلّمة»[3] است.
در حدیث شریف، به سیرت ظاهری و باطنی حضرت رسول مکرم اسلام (ص) اشاره شده است. ایشان هنگام ورود به منزل یا محافل، وقت خود را به سه بخش تقسیم میکردند: برای خدا، خانواده و مأنوسین، و برای خود. اهل علم را مقدم میداشتند.
در پاسخ به نیازها، چند حاجت را بر یک حاجت ترجیح میدادند. تقدم افراد بر اساس نیازشان بود. اعلام میکردند: «اگر کسی به من دسترسی ندارد، پیامش را به من برسانید».
افرادی که وارد مجلس ایشان میشدند، هنگام خروج، «یخرجون أدلة» بودند؛ یعنی بهصورت راهنما و رهبر برای مردم بیرون میرفتند. میتوان گفت حضرت مشاورپرور و پناهگاهساز بودند. ما نیز باید چنین باشیم.
در ادامه حدیث آمده است:
«فسألته عن مخرج رسول الله ص كيف كان يصنع فيه؟ فقال : كان يخزن لسانه إلا عما يعنيه»؛
یعنی پیامبر زبان خود را جز در امور ضروری و مفید به کار نمیبردند.
از بزرگی پرسیدند: «ضرورت چیست؟» فرمود: «نیازها را در نظر بگیر و هرزهگو مباش.» زبان، انسان را گرفتار میکند. در روایتی آمده است: «هر روز زبان به سایر اعضا و جوارح احوالپرسی میکند و اینها در جواب زبان میگویند: اگر ما را رها کنی، خوبیم. ما را اسیر نکن! و زبان را قسم میدهند که گرفتارشان نکند و میگویند: ما با تو ثواب یا عقاب میشویم.»[4] زبان، پل ورود و خروج بدن است؛ اگر واردات خوراک حلال باشد، صادرات سخن ما نیز پاک خواهد بود.
«ويؤلفهم ولا ينفرهم
»؛
حضرت مردم را به هم پیوند میدادند، نه اینکه باعث نفرت شوند. اصل کارشان بر وحدت بود، نه تفرقه. باید نکات اشتراکی مردم را برجسته کنیم؛ نه اینکه از صبح تا شب تخریب کنیم. تخریب دیگران، سلامت ما را تضمین نمیکند.
«ويكرم كريم كل قوم، ويوليه عليهم
»؛
بزرگان هر قوم را تکریم میکردند و به آنان ولایت میدادند.
این سیره باید عملیاتی شود؛ بهویژه برای مشاوران. فقه مشاوره، یعنی پناه دادن به مردم و مؤلِّف بودن. مؤلِّف، کسی است که مطالب گوناگون را گردآوری، ارتباطدهی و تدوین میکند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، نقاط اشتراک را میگرفتند و سلیقهها را تحمل میکردند؛ ولی حذف نمیکردند.