درس طب استاد ضیایی

95/06/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:سموم-طب المعصومين ص350

 

تکمله اي از بحث قبل: حرکت دادن و افتادن عام است. گاهي لباسم را تکان ميدهم و چيزي مي افتد پايين يا اينکه دستم را تکان ميدهم و چيزي مي افتد. معلوم نيست پيامبر کدام قسم از اين موارد بوده است

پس حرکت دادن و افتادن به معناي انداختن نيست به معناي پرتاب کردن هم نيست بلکه حرکت دادن و به صورت ناخودآگاه افتادن است

 

عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: إِذَا وُضِعَتْ‌ مَوَائِدُ آلِ مُحَمَّدٍ ع حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلَائِكَةُ يُقَدِّسُونَ اللَّهَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُمْ وَ لِمَنْ أَكَلَ مِنْ طَعَامِهِمْ وَ كَانَ بَعْضُهُمْ ع إِذَا حَضَرَ طَعَامَهُ أَحَدٌ قَالَ كُلْ يَا عَبْدَ اللَّهِ وَ تَبَرَّكْ بِه‌. [1] [2]

اذا وضعت هنگاهي که نهاده شد مواعد خوراکي ها و سفره هاي آل محمد ملائکه رحمت الهي آنجا دور هم جمع شده اند تقديس ميکنند خدا را و براي شما استغفار ميکنند براي شما که سر سفره نشسته ايد و براي کسي که از آن غذا بخورد

برخي از اين ائمه وقتي کسي سر سفره شان مينشست ميفرمودند بخور بنده خدا (معصوم بهت ميگويد عبدالله) و تبرک بجو از اين غذا.

 

توضيح کتاب طب المعصومين: در بحث عقرب. سم و ضد سم و موجودات سمي از جمله عقرب:

الترياق دواء مرکب نافع من .... پادزهر يک داروي مرکبي است که نفع دهنده است از گزيدن موجودات نيش زننده 7 گانه. طب سنتي مارهاي سمي قاطي روغن هاي مختلف ميکنند اما در طب اهل بيت قاطي سم نميکند. گاهي مفرد است و گاهي مرکب است. مثلا وقتي ميگويد «سويق تفاح» سيب رنده شده خب چه رنده کني و چه گاز بزني بخوري فرقي نميکند. گاهي مرکب ميگوييم از اخذ دو روايت است. مثلا آب سيب را مخلوط با عسل خوردن بخاطر دو روايت مجزا از هر کدام است.

 

در روايات اهل بيت داروي ضد سم هم مرکبه غير سمي است و هم مفرده غيرسمي . اما اينکه مرکبه اي باشد سمي اين فقط در طب سنتي هست نه در طب روايي. لذا حضرت فرمود لاتقذره.

حدثني الوالد.... ابن بسطام ميگويد پدرم حديث کرده که وقتي تمر هندي را خوردي هسته اش را دور ننداز. به تجربه ثابت شده که جايي که عقرب نيش زده قسمت داخلي هسته تمر هندي را جاي نيش زده عقرب بمال محل نيش خوب ميشود.

در تحفه الرضويه ص75 آمده است که نمک پودر شده را قاطي آب پياز کن و بر محل نيش زدن بمال خوب ميشود. دو سه بار که بمالي جاي نيش خوب ميشود و سم خنثي ميشود

مطالب فوق از طب المعصومين ص349 و 350 در مورد عقرب و نيش عقرب بيان شد.

پس در اين دو روز 4 مطلب بيان کرديم: ضد سم عقرب: پودر نمک سنگ جاي نيش عقرب بماليد به مقدار زياد. هسته تمر هندي را دو نيمه کنيد و جاي نيمه را بماليد به محل زياد نيش، آب پياز تازه(مانده نباشد)، آب سيب رنده شده

جمع روايات: إِنَ‌ الْعَسَلَ‌ شِفَاءٌ مِنْ السَّمِّ الْقَاتِل[3]

انواع سم و ميکروبها. اين هم سيب بود پس خوب است آب سيب را با عسل بخوري مخصوصا عسل گون.

سمي ترين مار در ايران کفچه مار است، يکي ديگر افعي سياه است، ديگري مار کبري است. ديگري مار زنگي است.

 

براي تخليه سموم از بدن:

الف) انواع خوراکي ها

ب) دم نوش هاي مختلف

 

دم نوشهاي سم زدا:

دم نوش ريشه و برگ باباآدم(به زن حامله و مادر شيرده نبايد داد)

دم نوش فلفل قرمز: به شرطي که سل ريوي و سرسوزه ريوي نداشته باشي و نيز به شرطيکه کهير يا حساسيت نسبت به فلفل نداشته باشي

دم نوش برگ کاسني علاوه بر سم زدايي کامل از بدن باعث کاهش وزن هم ميشود. فعال ساز بيضتين مرد و تخمک هاي زن است

دم نوش شنبليله سم زداست ضد نفخ و ضد سوء هاضمه هم هست

 

خوراکي هاي سم زدا:

قبل از غذا خيار بوته اي خوردن يا آبدوغ خيار يا ماست و خيار خوردن اين ها را قبل از غذا بخور

به همراه غذا کاهو بدون سس بخور. با سکنجبين طبيعي بخوري خوب است

بعد از غذا سيب رسيده شيرين بخور

عسل رقيق شده با آب يا آبجوش ولرم يا با شير صبح ناشتا بخور.

(اينکه امام صادق ميفرمايد سيب بعد از غذا بخوري چون خارج کننده سرب خون از بدن است. گاهي شخص مسموميت ميگيرد ناشي از سرب. افراد شهري در طول روز گازهاي سمي را تنفس ميکنند لذا سرب خونشان بالا ميرود. )

قبلا در مورد آلوبخاراي خشک 7 عدد به صورت مکيدني قبل از شام مصرف شود صحبت کرديم. بهترين کيفيتش اين است که خشک باشد. هم براي کمبود فقر آهن خوب است هم صفرابر است هم براي درمان يبوست خوب است هم ضد کبد چرب است هم اشتها آور است و هم ضد التهابات است

حالا چيزي شبيه اين است. زردآلو نيست بلکه برگه آلوست. توي بازار نيست. آلو را خشک کني بدون هسته يا خشک شود به سبک آلوبخارا بصورت مکيدني مصرف شود. غير از زردآلوست. اين برگه آلو ضد سم است.

 


[1] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمدنوری، ج9، ص329، ط آل البیت.
[2] دعائم الاسلام، نعمان من محمد مغربی، ج2، ص104، ط موسسه آل البیت.
[3] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمدنوری، ج16، ص368، ط آل البیت.