درس طب استاد ضیائی

93/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فوائد تربت امام حسین علیه السلام
در این جلسه در مورد تربت امام حسین علیه السلام بحث می کنیم.
از رسول خدا (ص) روایت است که فرمود: أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ[1]
در بعضی روایات قید مسلمة نیز اضافه شده است.[2]
خوردن خاک حتی اگر پاک هم باشد حرام است.
در بعضی از روایات مثالی بر آن زده شده است و آن اینکه اکل طین مانند خوردن میته و دم و گوشت خوک است الا خاک قبر حسین علیه السلام:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الطِّينِ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ[3]
حتی در بعضی از روایات آمده است: أَفْضَلُ مَا يُفْطَرُ عَلَيْهِ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع [4]
البته فتوای علماء بر این است که باید مقدار بسیار کمی از تربت امام حسین علیه السلام را مانند یک گرم در یک پارچ آب یا یک لیوان بریزیم و بعد ده دقیقه یا بیست دقیقه در جایی بگذاریم تا ته نشین شود و بعد به قصد استشفاء از آن بنوشیم.
یا برای اینکه بچه محب اهل بیت شود مقداری از آن آب به بچه می دهند. این قدر متیقن همه ی روایات و فتاوای علماء می باشد. نباید اکل تربت امام علیه السلام به گونه ای باشد که عرفا بگویند او دارد خاک خواری می کند.
زن حامله نباید بگذارد که ویتامین ب 6 بدنش کم شود تا مجبور شود به خاک خوری (بر اثر ویار) روی آورد. انار شیرین سرشار از ویتامین مزبور است که اگر فرد بعد از غذا یک عدد از آن بخورد برای رفع ویار و کمبود ویتامین فوق مفید است.
یکی از مسببات خاک خوری مخصوصا در بچه ها این است فقر ویتامین ب 1 دارد. برای رفع آن می توان از مغز بادام شیرین درختی استفاده کرد. همچنین است خوردن لیمو شیرین.
بعضی از عوارض سوء خاک خوری در روایتی از رسول خدا (ص) ذکر شده است:
لَا تَأْكُلُوا الطِّينَ فَإِنَّ فِيهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ تُورِثُ الدَّاءَ وَ تُعْظِمُ الْبَطْنَ وَ تُصَفِّرُ اللَّوْنَ [5]
اولین اثر این است که این کار موجب ایجاد درد و بیماری می شود.
دومین اینکه فرد، شکم گنده می شود یعنی موجب نفخ شدید و نارسایی گوارش و ایجاد چربی های اضافی در جدا شکم می شود و زمینه ی آسیت یا آب آوردگی شکم می شود. (البته خوردن خون، ایستاده شلوار پوشیدن، در شب ایستاده آب نوشیدن، بعد از حمام بلا فاصله آب زیاد خوردن نیز موجب این بیماری می شود.)
سوم اینکه بدن انسان زرد و زار می شود. به همین دلیل در روایات توصیه شده است است که باید میوه ها و سبزی ها را شست تا خاک روی آن نباشد.
بعضی از سبزی خودشان خودشان را ضد عفونی می کنند مانند سبزی کاسنی. البته به شرطی که روی آن سموم شیمیایی، آفات گیاهی، فاضلاب شهری و فلزات سنگین هم روی آن نباشد. بنا بر این فلزاتی مانند سرب، آلومینیوم و جیوه روی آن نباشد. اگر چنین نباشد، سبزی کاسنی را لازم نیست بعد از چیدن شست.

وَ رُوِيَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ نَهَى عَنْ أَكْلِ الطِّفْلِ الطِّينَ وَ الْفَحْمَ وَ قَالَ مَنْ أَكَلَ الطِّينَ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَكَلَهُ فَمَاتَ لَمْ يُصَلَّ عَلَيْهِ وَ أَكْلُ الطِّينِ يُورِثُ النِّفَاقَ [6]
یعنی نباید گذاشت که طفل از خاک استفاده کند.
برای بچه ها رسم است که هنگام دندان در آوردن لاستیک هایی به دستشان می دهند تا بجوند این کارها عوارض سوء بسیاری دارد از جمله موجب سوء دستگاه گوارش، کهیر، قارچ، آزاد شدن دیسفنول ای، فنیل کلوراید می شود که هم موجب ضعیف شدن لوز المعده شده در نتیجه فرد مبتلا به دیابت می شود و هم موجب ناراحتی قلبی و عروقی می شود و هم موجب اقسامی از سرطان ها می شود.
از آن سو سوسیس و کالباس و فست فود ها موجب انواع بیماری مانند دیابت، چربی خون، اضافه وزن، سکته های قلبی عروقی، فشار خون و مانند آن می شود.
به هر حال رسول خدا (ص) در روایت فوق می فرماید: اگر کسی رو به خاک خوری آورد و نیازهای بدنش را به ویتامین ب 6 و 1 تأمین نکند به مرگ خود کمک کرده است.
همچنین در آن روایت آمده است که اگر کسی خاک خوری کند و بمیرد مسلمان نمرده است و در نتیجه لازم نیست بر او نماز خواند.
دیگر اینکه یکی از چیزهایی که موجب می شود که انسان دروغ گو و منافق باشد همان خاک خوری است.
علت دیگر نفاق پاسخ مثبت دادن به تقاضای هوای نفس است.
بهترین راه مداوا به طین الحسین علیه السلام و مداوا به آب نسیان است که در ماه دوم بهار به دست می آید که در آن زمان باران های فراوانی باریده می شود در نتیجه کثیفی هوا و فلزات سنگین و هیدروکربن آن شسته می شود و بارش های بعدی آن (بعد از چند بارش قوی قبلی) در ماه نسیان رومی یعنی ماه اردیبهشت بعد از گرفتن این آب باید سعی که ابتدا ته نشین شود بعد آن را باید صاف کرد و بعد دعاهای خاصی را باید بر آن خواند و به قصد استشفاء از آن استفاده کرد و بهتر است که تربت امام حسین علیه السلام را با آن مخلوط کرد.
در روایتی آمده است:
وَ خُذْ طِينَ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ اعْجِنْهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ اجْعَلْ فِيهِ شَيْئاً مِنَ الْعَسَلِ وَ الزَّعْفَرَانِ وَ فَرِّقْهُ عَلَى الشِّيعَةِ لِيُدَاوُوا بِهِ مَرْضَاهُمْ[7]
خاک هم باید از قبر امام علیه السلام باشد نه اینکه از جای دیگری آورده شده باشد زعفران هم باید طبیعی باشد و عسل هم باید طبیعی باشد.
البته این دستور برای شیعه مفید است نه غیر شیعه. این مانند کسی است که خودش بدبو است و بعد بخواهند به او عطر بزنند.

[طب الأئمة عليهم السلام‏] الْجَارُودُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زَيْنَبَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَانٌ مِنْ كُلِ‏ خَوْفٍ وَ هُوَ لِمَا أُخِذَ لَهُ[8]

كامل الزيارات أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ[9]

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع مُسْكَةٌ مُبَارَكَةٌ مَنْ أَكَلَهُ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَ لَهُ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ مَنْ أَكَلَهُ مِنْ عَدُوِّنَا ذَابَ كَمَا تَذُوبُ الْأَلْيَةُ[10]
اگر دشمن اهل بیت آن را بخورد ذوب می شود کما اینکه دنبه روی آتش ذوب می شود.

در روایت دیگر می خوانیم: شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْبَرَصَ فَأَمَرَهُ أَنْ يَأْخُذَ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع بِمَاءِ السَّمَاءِ فَفَعَلَ ذَلِكَ فَبَرَأَ[11]
سی و یک هزار ژنی که در بدن انسان شناسایی شده است. دستگاه هایی است که در زمانی کم بیش از بیست هزار ژن انسان را شناسایی می کند. ژن برص و پیسی نیز شناسایی شده است ولی درمانی قطعی برای آن در پزشکی جدید نیست با این حال در پزشکی سنتی، دم کرده ی برگ های قازیاقی در برنج سبوس دار برای درمان برص مفید است.
در روایت فوق هم آمده است که مسمای تراب حسین علیه السلام که با آب آسمان با شرایط خاص خود مخلوط شود برای درمان برص مفید است.
گاه در پوست لک های سفید روی پوست ظاهر می شود که برص نیست. برای خورش ماش و خورش برگ چغندر با گوشت تازه ی گاو برای رفع آن مفید است.
روغن به نیز فوائد متعددی دارد از جمله اینکه برای بیماری برص مفید است.

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ طِينِ الْأَرْمَنِيِّ أَ يُؤْخَذُ لِلْكَسِيرِ وَ الْمَبْطُونِ أَ يَحِلُّ أَخْذُهُ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ أَمَا إِنَّهُ مِنْ طِينِ قَبْرِ ذِي الْقَرْنَيْنِ وَ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع خَيْرٌ مِنْهُ[12]
از امام صادق علیه السلام پرسیده شده است که ما از طین الارمنی برای شکستگی ها و برای مبطون استفاده می کنیم آیا می توان از آن استفاده کرد؟ امام علیه السلام می فرماید: اگر درمان اختصاص به آن دارد اشکال ندارد ولی این را از قبر ذی القرنین می گیرند ولی طین قبر حسین علیه السلام بهتر از آن است.
طین الارمنی به زبان یونانی همان طین ساموس نام دارد که بعضی از اعراب آن را به نام حجر الهندی و بعضی آن را به نام حجر الطور (سنگ طور سینا) می نامند و ایرانی ها به آن گل ارمنی می گویند.
این گِل فوائد مختلفی دارد و یکی از آن فوائد این است که اگر کسی به بیماری اسهال خونی مبتلا است گل ارمنی برای درمان آن و همچنین برای درمان سل مفید است.

برای درمان درد طحال که منجر به هلاکت شخص می شود، جوشانده ی تره ی فرنگی که همان تره وحشی است استفاده شود و اگر در دسترس نبود از همین تره ی موجود در سبزی فروش ها استفاده شود که آن را در روغن زرد گاوی (سمن عربی) که روغن پی گاو است نه روغن کره ی گاو ریخته می جوشانند و بیمار به مدت سه روز از آن استفاده کند.
اگر کسی درد سرطانی دارد از گیاه شوکران استفاده کند
اگر کسی حالت های تشنجی دارد و این حالت در او تکرار می شود از صمغ باریجه که صمغ یک گیاه است استفاده کند.



[1] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج59، ص300، ط بیروت.
[2] طب النبی (ص)، ص 31.
[3] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج6، ص266، ط دار الکتب الاسلامیة.
[4] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج88، ص133، ط بیروت.
[5] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج59، ص300، ط بیروت.
[6] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج59، ص275، ط بیروت.
[7] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج4، ص243، ط دار الکتب الاسلامیة.
[8] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج98، ص131، ط بیروت.
[9] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج98، ص123، ط بیروت.
[10] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج98، ص132، ط بیروت.
[11] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج92، ص80، ط بیروت.
[12] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج57، ص155، ط بیروت.