درس طب استاد ضیائی

93/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم الطب
عَنِ النَّبِيِّ ص الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْيَانِ وَ عِلْمُ الْأَبْدَانِ[1]
یعنی علم از حیث کاربرد و استفاده بر دو قسم است: یکی علم ادیان و شناخت مذاهب دنیا است تا انسان بتواند مذهب صحیح را تشخیص دهد و دومی علم مربوط به بدن و ما یتعلق به است مانند علم روانشناسی، علم تربیتی و علم طب.
تعریف علم طب: علم طب علم حفظ سلامت موجود و بازگرداندن سلامت از دست رفته است.
طب در تمدن اسلامی از شرق اسلام یعنی کشور هندوستان تا غرب اسلامی یعنی آندولس اسپانیا ادامه داشت. در علم طب نوابغی چون ناظم جهان از شرق اسلامی و حکیم ابو القاسم زهراوی از غرب اسلامی و ابو علی سینا از کشور ایرانی به ظهور رسیدند.
اولین طبیب خداوند است و بعد معصومین طبیب می باشند و هم طبیب بدن هستند و هم روان و روح انسان. معصومین در جواب سؤال پزشکی و شرعی تمامی مصالح دنیا و آخرت و از حیث ژنتیک و طبع انسان همه چیز را در نظر گرفته بعد جواب می دهد و جواب او بر اساس تجربه و آزمون خطا نیست.

عن امیر مؤمنان علی علیه السلام: الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا يَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوعُ[2]
دانش های بشری گاه به نوع طبع و سرشت است که طبیعت و روابط بین موجودات طبیعی را کشف می کند و همچنین روابط بین اعضاء بدن یک موجود زنده و ارتباطات دستگاه های بدن موجود زنده را کشف می کند. همچنین طبیعت غیر زنده را کشف می کند.
نوع دیگر علم، علم مسموع است یعنی انسان خودش قدرت و ابزار ندارد و در نتیجه آن را از دیگران دریافت می کند. مثلا خاک و سنگ کره ی ماه خالی از مولوکول های آب است ولی در آن چهار میلیارد تن، یخ وجود دارد.
بعد امام علیه السلام اضافه می فرماید: صرف شنیدن کافی نیست و فقط فی الجمله علمی برای انسان ایجاد می کند ولی انسان باید در کنار آن خودش به سراغ علم برود و قدرت و نیروی خود را به کار گیرد و به دنبال ابزار لازم باشد و علم مطبوع را تحصیل کند.
پزشکی در روی زمین با پزشکی در شرایط بی وزنی متفاوت است. از صد کیلومتری به بالا انسان احساس بی وزنی می کند و از دویست به بالا کاملا بی وزنی وجود دارد. ایستگاه میر روسیه که در 222 کیلومتری زمین است و شاتل فضایی آمریکا که در 446 کلومتری است در فضای کاملا بی وزنی قرار دارد که پزشکی خاص خود را می طلبد.
از آن سو در اعماق دریاها هم عجائب بسیاری وجود دارد گاه کوه ها و دره هایی در آن وجود دارد که از سطح زمین بزرگتر و بلندتر است.

[الخصال‏] مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ حَكَمِ بْنِ بُهْلُولٍ عَنِ ابْنِ هَمَّامٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً ع يَقُولُ لِأَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ الْكِنَانِيِّ يَا أَبَا الطُّفَيْلِ الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلَمٌ لَا يَسَعُ النَّاسَ إِلَّا النَّظَرُ فِيهِ وَ هُوَ صِبْغَةُ الْإِسْلَامِ وَ عِلْمٌ يَسَعُ النَّاسَ تَرْكُ النَّظَرِ فِيهِ وَ هُوَ قُدْرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ[3]
بعضی از علمها را انسان می تواند بفهمد. انسان باید به دنبال آن برود ولی بعضی از علمها برای انسان قابل فهم نیست مثلا همین که انسان بفهمد خدا قادر است و علیم و حکیم است کافی است اما اینکه خداوند نامحدود است و میزان علم او چقدر است برای ما قابل درک نیست. انسان نمی تواند در همه ی علوم متخصص و متبحر باشد و فقط در چند رشته می تواند کار کند و الا نه عمر انسان کفاف فراگیری همه ی علوم را دارد و نه توان آن در انسان است. فقط معصومین هستند که علمشان لدنی است و خزّان العلم هستند و همه چیز بر آنها مکشوف است. اگر انسان به دنبال چیزی برود که کشش و توان درک آن را ندارد یا مجبور می شود انکار کند و فهم آنها به دیوانگی و تضییع عمر منجر شود.
انسان ابتدا باید خودش را بشناسد تا بتواند خداوند را بشناسد.
تعداد باکتری های موجود در بدن انسان بیشتر از تعداد سلول های پوست و الیاف ماهیچه ای و استخوانی بدن است. تعداد باکتری های موجود در روده ی انسان بیشتر از تعداد درختان و درخچه های یک جنگل است.
همچنین در بحث ژن، فقط سی و یک هزار و اندی از آنها کشف شده است.






[1] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج1، ص220، ط بیروت.
[2] نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ی 338.
[3] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج1، ص209، ط بیروت.