درس طب استاد ضیائی

88/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تجهیزات پزشکی
در پزشکی جدید، در طب تشخیصی و بالینی علاوه بر معاینه ی بدن به شکل نبض گرفتن و فشار خون گرفتن و مانند آن، برای تشخیص بهتر و دقیق تر از دو روش دیگر نیز بهره می گیرند:
یکی به نحو آزمایش است که از طریق آزمایش کامل خون، ادرار و مدفوع و مانند آن انجام می شود.
دیگری به شکل تصویر برداری به نوع اشعه ی ایکس، سونوگرافی، ماموگرفافی، عکس رنگی، سیتی اسکن، ام ار آی، پیت (که در آلمان غربی است) آندوسکوپی (که بیشتر از احشاء معده و دستگاه گوارش است)، لاپاراسکوپی (که بیشتر مربوط به احشاء پائین تنه می باشد.) و یا برونکوسکوپی که روشی است برای معاینه ی نای که توسط آن مجاری تنفسی و ریه ها توسط وسیله ای به نام برونکوسکوپ انجام می گیرد. این وسیله از یک لوله ی مجهز به نور و چندین عدسی تشکیل شده است. این لوله باریک و ارتجاعی است و از یک سری نوار فایبرگلاس ساخته شده است که از طریق بینی به داخل فرستاده می شود و که طرف پائین و به سمت ریه های می رود تا متخصص قادر باشد بخش داخلی مجاری تنفسی و ریه ها را معاینه کند.
این نوع ابزارها در تشخیص ضریب پیشرفت آسم، برونشیت و ناهنجاری ها حنجره و تارهای صوتی که مشخص شود آیا تارهای صوتی آسیب دیده و یا سرطان حنجره رخ داده و یا اینکه آیا نایژه های هوایی ملتهب شده یا نه و اینکه چه مقدار از آنها دچار انسداد شده است کاربرد دارد. همچنین برای تشخیص سرطان ریه مورد استفاده قرار می گیرد. باید توجه داشت که تشخیص به موقع سرطان، موجب سرعت درمان می شود.

هر فردی از افراد انسانی در شبانه روز حدود شصت نوع فکر را از مغز خود عبور می دهد. البته باید دانست که فکر غیر از خیال و خطورات ذهنی. اکثر افکار انسانی، افکار تکراری می باشد. بنا بر این در بحث تهذیب نفس و تربیت صحیح ذهن این بحث مهم است که انسان نگذارد که عمر او به افکار باطل و تکراری نگذرد و در خیال و تشدید خیال باقی نماند و در خطورات واهی و مستمر غوطه ور نباشد.
یکی از اعمال صالح این است که انسان، فکر خود را به شکل صحیح کنترل کند و فکر صحیح  و خوب و علمیات ذهنی پسندیده داشته باشد. این یکی از مصادیق تهذیب نفس جوانح به شمار می رود.
در مراکز تخصصی باید روش شناسی تبیینی و مبانی معرفت شناختی نهادینه شود. در علوم انسانی دو کار مورد غفلت قرار گرفته است:
1.یکی روش شناسی علوم انسانی از منظر قرآن مجید
2.دوم چگونه ی استفاده ی مبانی از قرآن مجید.
تفسیر قرآن مجید در ادوار مختلف اسلامی به چهار دوره ی مختلف تقسیم می شود:
1.دوره ی استخراج یعنی دوره ای که تصمیم گرفتند تمامی علوم را از قرآن استخراج کنند. مثلا غزالی در احیاء العلوم می گوید: هفتاد و هفت هزار علم در قرآن وجود دارد. اضافه می کنیم که هر فرقه ای از فرق مسلمین اگر بخواهند بدون مراجعه به اهل بیت بخواهد علوم مختلف را از قرآن استخراج کند نه تخصص در همه ی علوم دارد و نه جامع نگر از این رو ضریب اشتباه در آنها زیاد خواهد بود. این علوم را باید با کمک خزان علم که اهل بیت بوده و دارای علم لدنی هستند دریافت کرد.
2.دوره ی تطبیق مانند تفسیر طنطاوی در مصر. این روش نیز نادرست است زیرا این دسته بین فرضیه با علم و یقین نگذاشته اند و فرضیه ها در طول زمان تغییر می کند بنا بر این همواره احتیاج به چهارده معصوم وجود دارد.
3.دوره ی استخدام علوم در فهم قرآن. البته کسانی که بدون مراجعه به محکمات قرآن مجید و محکمات از روایات معصومین بخواهند علوم را با قرآن تطبیق کنند به تفسیر به رأی و بدعت در دین مبتلا می شوند.
4.دوره ی نظریه چردازی های علمی بر اساس قرآن. از جمله این مطالب، جهت گیری علوم انسانی بر اساس قرآن است. هر دو مطلب در تفاسیر جدید قرآنی اثرگذار بوده اند. حتی گفته شده است که زمان تولید تفسیرهای میان رشته ای رسیده است که موجب جهت دهی صحیح به پایان نامه های دانشگاهی و حوزوی می شود. این تفسیرهای میان رشته ای یا باید به نوع پژوهشی باشد و یا آموزشی. مثلا مبحث تربیت بر اساس قرآن و یا سیاست، اقتصاد، علوم طبیعی، میوه درمانی بر اساس قرآن و مانند آنها باید رواج یابد که به صورت تفاسیر موضوعی محل بحث قرار گیرند و البته در استخراج این عناوین باید به قرآن ناطل که اهل بیت هستند مراجعه کرد و از مراجع بهره گرفت.
نکته ی دیگر این است اگر کسی امام زمان خود را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است:
الطَّالَقَانِيُّ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ‏ سُئِلَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ الْأَرْضَ‏ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ‏ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَقَالَ ع إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَق‏[1]
این روایت به شکل های مختلف در منابع اهل سنت نیز در بسیاری موارد ذکر شده است: مانند ینابیع المودة ج3، ص 303 و 408، شرح المقاصد تألیف تفتازانی، ج 2، ص 426.
علامه مجلسی می فرماید: عامه و خاصه به شکل تواتر این روایت را نقل کرده اند.



[1] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج51، ص160، ط بیروت.