99/07/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قواعد عامه/قاعده تقیه /الخوف المعتبر فی التقیة الخوفیة
تنبیه هشتم: مراد از خوف و ترسی که در تقیه خوفی معتبر است، چیست؟
یکی از تقسیمات تقیه در مباحث پیشین تقسیم تقیه به خوفیه و مداراتیه بود.
انما الکلام در این است حد این خوف گستره این خوف و اساساً مقصود از این خوف چیست
شکی نیست در اینکه با مراجعه متون شرعی یعنی روایات و نصوصی که درباره جواز تقیه حاصل از خوف و اضطرار واردشده است هیچ تعریفی پیرامون حقیقت خوف و یا ضرورت که در متن این روایات اخذشده است، وارد نشده است. و وقتیکه به عرف مراجعه میشود میبینیم خوف از نگاه عرفی به اختلاف اشخاص و خصوصیاتی که دارند و بلکه اختلافزمانها و امکنه و وجود و عدم ان مختلف میشود،
شخصی خوف دارد از فردی و شخصی دیگر هیچ خوفی از آن فرد ندارد.
در یکزمانی از یک شخصی خوف و ترس است و در یکزمان دیگر نیست.
در یک مکانی خوف از فرد وجود دارد و اما در مکان دیگر خوف از آن شخص نیست.
در تشخیص خوف ثبوتا و سلبا ناچاریم که به متعارف بین مردم مراجعه نموده و بر اساس قاعده معروفِ عمل کنیم کل حکم تعلق به موضوع لم یرد له تحدید فی الشرع یرجع الی المتعارف و العرف
انما الکلام این است که آیا مقصود از خوف و ضرورتی که در تقیه خوفیه معتبر است و جواز تکلیفی و وضعی این تقیه مبتنی بر وجود این خوب و ضرر هست آیا مقصود ضرر شخصی است و یا اعم از ضرر شخصی و نوعی است و آیا مقصود از خوف، خوف شخصی است و یا اعم از شخصی و نوعی است.
پاسخ به این مسئله نیاز به این دارد که معنای خوف شخصی و نوعی را ابتدا بیان کنیم
دو وجه مطرح است
وجه اول: خوف شخصی این است که شخص تقیه کننده از فردی که از او تقیه میشود به موضوع و عمل و فعلی بترسد که نوع مردم و غالب مردم از آن ترسی ندارند.
مثلاً شخصی که از او تقیه میشود فرد تقیه کننده را به انجام عمل و تحمل امری تهدید میکند که نوع مردم از آن تهدید ابای ندارند ولی این شخص بهخصوص میترسد و دلیل هم برای این ترس شخصی است، چون فی ذاتِ فرد ترسو هست
در مقابل این ترس شخصی، خوف نوعی عبارت است از ترسیدن در مقابل متقی منه به لحاظ تهدیدی که غالب مردم و نوع مردم از آن تهدید ابا داشته و موجب ترس و وحشت میشود، هرچند که اشخاصی پیدا شوند در مقابل ان تهدید عکسالعملی نداشته باشند
در این وجه اول خود خوف نه متعلق خوف مورد نظر قرار گرفته است.
تفسیر و وجه دوم: خوف شخصی یعنی خوف و ترس از متقی منه بر ضرری که ان ضرر به خود تقیه کننده یا عرض تقیه کننده یا مال تقیه کننده متوجه هست و یا اینکه ضرری که متوجه این شخص شده است هرچند متوجه خود او نیست بلکه متوجه یک شخص دیگری عرض و نفس و مال او هست
خوف شخصی یعنی خوف رسیدن ضرر از شخص تقیه شده به شخص تقیه کننده یا یک شخص دیگر یعنی تحملکننده ضرر شخص است فقط
اما خوف نوعی ان است که تقیه کننده خوف داشته باشد از ضرری که متوجه توده مردم میشود هرچند متوجه خود او نباشد یا متوجه خود او و سایر مردم میشود، خوف نوعی یعنی ترس از ضرری که همهگیر است
شکی نیست در اینکه تقیه درصورتیکه خوف شخصی باشد به هردو معنای مطرحشده جایز است
چون خوف شخصی قدر متیقن از روایات است
اما خوف نوعی به معنی اول ان است که اشکال در جواز تقیه باوجوداین خوف نیست اگر این شخص تهدید شده از فرد تهدیدکننده مثل سایر مردم ترسیده باشد، به خاطر اطلاق نصوص که بر جواز تقیه در خوف و اضطرار و ضرورت دلالت داشتند
اما درصورتیکه خود شخص تهدید شده نترسد به هر دلیلی که باشد در این صورت اطلاق ادله تقیه شامل آن نمیشود چون در این ادله خوف ضرورت و اضطرار در تقیه خوفیه عنصری برای جواز است و وقتیکه شخص تهدید شده نه بر خود میترسد و نه بر غیر خودش میترسد یقیینا اظهار مخالفت با مخالف چیزی است که تقیه بر آن صدق نمیکند
اما خوف نوعی به معنی دوم یعنی اینکه شخص بترسد از توجه ضرر به نوع توده مردم هرچند این ضرر را متوجه خودش نبیند
اینجا هم اطلاق ادله اقتضای جواز تقیه را دارد بخصوص اگر متعلق خوف نفوس توده مؤمنین یا اموالشان باشد متعلق خوف مذهب و شریعت توده و کل مردم باشد دلیل این است که عنصر لازم برای تقیه خوفیه وجود دارد و در نصوص تعیین نشده است که لازم است متعلق خوف ضرری متوجه شخص تقیه کننده باشد