98/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قواعد عامه/قاعده تقیه /اقسام تقیه
بحث در تقسیم دیگر از تقسیمات تقیه بود که در جلسات گذشته عرض کردیم که تقیه بهحسب انگیزه که در انجام تقیه تعقیب میشود به دو قسم تقسیم میشود
1.
التقیه للصیانة عن شر الغیر: محافظت از خود از شر غیر مباحث در این مورد و کلام حضرت امام گذشت که تقیه اضطراریه و اکراهیه تقسیمشده است، در خصوص تقیه اکراهیه مناقشه شده بود که اکراه عنوانی است که متفاوت از تقیه هست، تقیه احراز است بدون اکراه اما اکراه عبارت است که موافقت و یا مخالفت که وادار به آن از جانب غیر باشیم، علاوه اینکه اساساً برفرض که عنوان تقیه که شامل اکراه شود ازنظر حکمی متفاوت از هم هستند چون تقیه در برخی موارد واجب و برخی موارد راجح است لذا دلیل تقیه اقتضا دارد جعل وجوب یا غیر وجوب را در تقیه اما اکراه تنها چیزی که دلیل ان اقتضا دارد رفع حکم وجوب یا حرمت ما اکره علیه است لذا تقیه نتیجهاش جعل وجوب و ... است و اکراه رفع اینهاست لذا اکراه نمیتواند در جمله تقیه به یاد
علاوه تقیه تشریح تقیه جهت حفظ دما و اعراض و اموال را دلالت دارند بدون اینکه خصوصیت برای تقیه کننده لحاظ شود و اما دلیل دال بر رفع حکم از مکره دلالت دارد بر اینکه این رفع در حقیقت منتی است از جانب خداوند متعال بر عبد خودش در آن حفظ خود مکره جان و یا عرض یا مال موردنظر است
خلاصه از جهات مختلف تقیه نمیتواند با اکراه جمع شود تا چه برسد که اکراه با تقیه جمع شود
اما پاسخ از این مناقشه
حضرت امام در مکاسب محرمه متعرض این مناقشه میشوند به چند جهت پاسخ میدهند
•
اولاً: تقیه از نگاه لغت و عرف معنی وسیع دارد و آن تجنب و تحذر و مخافه است و هرجایی که تحذر یک عملی در کار باشد و به لحاظ تحذر آن شی و ضرر در عمل متصور است وجود داشته باشد تقیه در آنجا معنی پیدا میکند و ازجمله تحذر از شر است و عملی که نمیخواهیم انجام دهیم و دیگران وادار بر انجام میکند
برای جلوگیری از شر انجام عمل مکروه و عمل ناخواسته ازنظر عرف برای جلوگیری از شر دیگران است و اینکه تقیه را اختصاص دهیم به معنی که در مناقشه ذکر کردند تخصیص بلا مخصص است علاوه ذکر برخی موارد میتواند ذکر مصداق باشد
پاسخ دوم
•
ثانیاً: ظاهر تعدادی از نصوص و روایات این است که همانطور که اکراه هم مانند تقیه است از جهت حفظ و صیانت ازجمله این روایت روایت محمد بن مروان قال: قال لي أبو عبد الله عليه السلام: ما منع ميثم رحمه الله من التقية؟ فوالله لقد علم أن هذه الآية نزلت في عمار وأصحابه: ﴿إلا من أكره وقلبه مطمئن بالايمان﴾.[1]
در اینجا امام صادق علیه السلام میفرماید چه چیز باعث شد که تقیه کند؟ اظهار شرک بود و آن وادار بود اکراه بود که کلمه تقیه بر کسی اطلاق شده بر کسی که وادار به کاری شده است.
پاسخ سوم
•
ثالثاً: اساساً عند التحقیق کلمه ضرورت و اضطرار که در بسیاری از روایات تقیه آمده است شامل اکراه هم میشود چون فردی که مکره به انجام یک عملی است وادار به انجام یک عملی شده است در حقیقت آنچه او را به انجام این عمل ناخواسته سوق میدهد لابدیت و ضرورت است و اگر اضطرار و ضرورت شامل مکره شد مناقشه بیجهت میشود
پاسخ چهارم
•
رابعاً: برفرض بپذیریم که عنوان اکراه عنوانی غیر از تقیه هست و تقیه بهحسب موضوعی شامل اکراه نمیگردد و اما ممکن است اکراه را به تقیه از حیث حکمی ملحق بکنیم دلیل الحاق صحیحه بکر بن محمد عن ابیعبدالله علیه السلام: إن التقية ترس المؤمن، ولا إيمان لمن لا تقية له، فقلت له: جعلت فداك قول الله تبارك وتعالى:﴿إلا من أكره وقلبه مطمئن بالايمان﴾ قال: وهل التقية الا هذا.[2]
علیهذا تقسیم تقیه خوفیه به دو قسم تقیه اکراهیه و تقیه اضطراریه تقسیمی مطابق با صواب و تحقیق است و اشکال مناقشه مطرحشده قابلقبول نیست[3]
عرض میکنیم بعضی از این پاسخهای حضرت امام قابل نقد است ولی اصل شمول تقیه خوفیه بر تقیه اکراهیه کاملاً روشن است و لذا وجهی بر نقد نمیبینیم
مثل پاسخ سوم و ما منع میثم و...
2.
التقیة للمداراة مع الغیر: تقیه مداراتی که در خصوص این بحث در جلسه بعدی