98/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قواعد عامه/قاعده تقیه /مفاد قاعده
درباره بررسی مفاد قاعده تقیه بود و عرض شد که برای تبیین مفاد قاعده تقیه لازم است مفردات ترکیبی این قاعده هرکدام جداگانه موردبررسی قرار بگیرد و عرض شد که مفردات ترکیبیِ این قاعده عبارت است التقیه، کل شی، جائز
در بحث گذشته تعریف تقیه در لغت مطرح گردید و تعریف اصطلاحی نزد علمای اهل سنت مورداشاره قرار گرفت و در ادامه عرض میکنیم که از علمای شیعه علاوه بر صاحب مجمعالبیان که در بحث گذشته مطرح شد متقدمین و متأخرین هم این بحث را مطرح کردند
شیخ مفید رضوانالله تعالی علیه در تعریف تقیه میفرماید: كتمان الحق وستر الاعتقاد فيه ومكاتمة المخالفين وترك مظاهرتهم بما يعقب ضررا في الدين أو الدنيا[1]
شهید اول رضوانالله تعالی علیه در تعریف تقیه میفرمایند: والتقية مجاملة الناس بما يعرفون، وترك ما ينكرون، حذرا من غوائلهم. كما أشار إليه أمير المؤمنين عليهالسلام؛ و موردها غالبا الطاعة والمعصية.[2]
شیخ اعظم انصاری تعریفی خلاصهتر را ارائه میدهند و میفرمایند: والمراد هنا: التحفظ عن ضرر الغير بموافقته في قول أو فعل مخالف للحق...[3]
و ازجمله علمای معاصر محقق بجنوردی در تعریف کلمه تقیه این عبارت را دارد که: هي عبارة عن اظهار الموافقة مع الغير في قول أو فعل أو ترك فعل يجب عليه حذرا من شره الذي يحتمل بالنسبة إلى من يحبه مع ثبوت كون ذلك القول أو ذلك الفعل أو ذلك الترك مخالفا للحق عنده.[4]
آخرین تعریفی که شایسته ذکر است فرمایش حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در مکاسب هست: فإن التقية عبارة عن الاحتراز والتجنب عن شر قوم مخالف للمذهب باتيان أعمال توافق مذهبهم من غير أن أكرهوه على اتيانها وأوعدوه على تركها[5] .
با تأمل در بیاناتی که از علمای اهل سنت و شیعه مطرح شد، عرض میکنیم: این تعاریف بعضی جامع است ولی مانع نیست بعضی مانع هست ولی جامع نیست و بعضی از آنها هم تطویل بلا طایل است آنچه به نظر میاید که در تعریف تقیه طوری ارائه شود که جامعیت و مانعیت تعریف دران حفظشده باشد و تطویل بلا طایل دران نباشد این است که بگوییم
التقیة عبارة عن اظهار الموافقه او عدم المخالفه للغیر مداراةً او تحفظا عن شره التی یخاف صدوره عند عدم الموافقه او عند المخالفه معه
که اکثر تعاریفی که هم از اهل سنت ذکر شده بود و هم علمای شیعه تقیه مداراتی را در بر نمگیرفت.
اما این نکته هم موردتوجه قرار گیرد که موافقت با غیر یا اظهار مخالفت با غیر این است: که ما عملی را انجام دهیم یا عملی را ترک کنیم که در نزد غیر حرام است و ترکش واجبه
همانطور که عدم مخالفت با غیر هم گاه به این است که او انجامش را لازم میبیند، ترک گاه به این تحقق میباد که آنچه را او لازم الترک میبیند حق باشد.
و مراد از غیر در این تعریف که ارائه شد مطلق کسانی است که موافقت نکردن با آنها یا مخالفت نمودن با آنها یا اهل مداره و یا با اهل تحفظ از شر او تنافی داشته باشد فرق نمیکند که ان غیر مخالفت در مذهب فقط باشد، یا اساساً اهل بیدین باشد، یا کافر کتابی و دین جداگانه باشد.
و مراد از شر که گفتیم تحفظا عن شره، گفتیم مطلق ضرر یا اذیتی است که به نحو عقلایی خوف صدور و توجه ان ضرر و اذیت دیده میشود، چه آن ضرر ضرری باشد که متوجه جان او میشود چه آن ضرر ضرری باشد، که متوجه عرض و مال او میشود و چه آن ضرر ضرری باشد که متوجه دین یا مذهب و یا متوجه سایر مسلمین میشود
لفظ دوم که جمله است "کل شیء" میباشد
مقصود ما از "کل شی" هر فعل و ترکی است که در اظهار موافقت و یا عدم مخالفت با متقی لابد و ناگزیر از ان باشد
هر فعل و ترک که در جهت مداره و تحفظ و در قبال شخص مؤثر و لابد از ان هستیم در خصوص این هم در بحث تنبیهات بیشتر بحث خواهیم کرد
سومین کلمه "جائزة" هست
مراد از جواز در اینجا هم جواز تکلیفی است و هم جواز وضعی
جواز تکلیفی بالمعنی الاعم که شامل وجوب و استحباب و کراهت و اباحه و جواز وضعی دارد، به این معنی که تمام اثار عملی که شخص در غیر حال تقیه انجام میدهد بر این عمل مترتب است.
البته در خصوص این مسئله که عمل ماتی مجزی عن الواقع میباشد یا نه
آیا این مجزی از واقع است یا نه در تنبیهات بحث خواهیم کرد
فیتحصل من جمیع ما ذکرنا انّ مفاد القاعده انّ کلّ فعل او ترک لابد منه فی اظهار الموافقة او عدم المخالفة مع الغیر مداراة او تحفّظا عن شره الذی یخاف صدوره منه عند عدم الموافقة او عند المخالفة معه جائز عند الشارع اجماعا و مجزی عن الواقع الذی یعتقده المتقین فی الجمله
این جهت اول از بحث
جهت دوم بحث در این قاعده پیرامون ادله این قاعده مهمِ است
اولین دلیل کتاب و قرآن کریم است
و اعاظم از علما و محققین برای اثبات تقیه به تعدادی از آیات قران کریم استناد کردند
اولین آیه
﴿لاٰ يَتَّخِذِ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْكٰافِرِينَ أَوْلِيٰاءَ مِنْ دُونِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اَللّٰهِ فِي شَيْءٍ إِلاّٰ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقٰاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اَللّٰهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اَللّٰهِ اَلْمَصِيرُ﴾[6]
مؤمنان نباید کافران را بهجای اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطهای باخدا نیست، مگر آنکه بخواهید به سبب دفع خطری که متوجه شماست از آنان تقیّه کنید؛ خدا شمارا از [عذاب] خود بر حذر میدارد و بازگشت [همه] بهسوی خداست.
این آیه در ظاهر نص در تقیه است و بسیاری از علمای عامه و خاصه اعتراف کردند به اینکه این آیه شریفه دلالت بر جواز تقیه دارد
سرخسی در المبسوط از حسن بصری نقل میکند که التَّقِيَّةُ جَائِزَةٌ لِلْمُؤْمِنِ إلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إلَّا أَنَّهُ كَانَ لَا يَجْعَلُ فِي الْقَتْلِ تَقِيَّةً، وَبِهِ نَأْخُذُ.[7]
بعد میفرماید تقیه این است که شخص خود را از عقوبتی که مخالف آن امر است حفظ کند، وَالتَّقِيَّةُ أَنْ يَقِيَ نَفْسَهُ مِنْ الْعُقُوبَةِ بِمَا يُظْهِرُهُ، وَإِنْ كَانَ يُضْمِرُ خِلَافَهُ، وَقَدْ كَانَ بَعْضُ النَّاسِ يَأْبَى ذَلِكَ، وَيَقُولُ: إنَّهُ مِنْ النِّفَاقِ، وَالصَّحِيحُ أَنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لِقَوْلِهِ تَعَالَى﴿إلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً﴾[8]
فخر رازی هم در ذیل تفسیر همین آیه شریفه، احکام متعدد برای تقیه نقل میکند و جواز تقیه برای صیانت از جان را جائز میدانند
در خصوص تقیه به جهت صیانت از مال اگرچه حکم ب جواز میدهند، ولی مستند آن را احادیثی مثل (حرمة مال المسلم کحرمة دمه)، بیان میکند.
علاوه بر اینها شوکانی در فتح الباری، آلوسی در تفسیر روح المعانی، مراغی مصری در تفسیر المراغی، از علمای اهل سنت تصریح میکنند که این آیه دلالت بر جواز تقیه دارد.
و اما علمای شیعه شیخ طبرسی در مجمعالبیان شیخ طوسی در کتاب الهدایه فی الاصول و الفروع و شهید اول در کتاب القوائد و الفوائد تصریح دارند که آیه شریفه از آیاتی است که دلالت ان بر جواز تقیه مما لا اشکال است
تنها اشکالی که ممکن است مطرح شود، اینکه کسی بگوید اختصاص به تقیه با کافران دارد و دلیل اخص از مدعاست
لکن برحسب تحقیق مورد مخصص نیست علاوه بر اینکه اخبار و روایاتی که تفسیر این آیه آمده است، روشن میکنند که این آیه شریفه توسعه دارد و شامل مخالفین هم دارد
لذا استدلال به آیه به نظر تام میآید و اشکال بر آن وارد نخواهد بود