97/10/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقصد رابع/ احوال مفاهیم/ وقوع استثناء بعد از جمل متعدّده
ادامه مطلب چهارم: وقوع استثناء بعد از جمل متعدّده
بیان شد یکی از مباحث احوالی مربوط به مدلول جملات ترکیبیّه، در مورد جملات استثنائیّه مطرح می گردد و آن اینکه چنانچه استثناء واحد، پس از جمل متعدّده واقع شود، آیا ظهور در رجوع استثناء به جمله اخیره دارد یا ظهور در رجوع استثناء به تمامی جملات و یا آنکه ظهور در هیچکدام ندارد؟
بیان شد که این مطلب ذیل چند نکته پی گیری می گردد. نکته اوّل یعنی پیشینه تاریخی بحث و نکته دوّم یعنی تحریر محلّ نزاع بیان گردید. در ادامه به بیان نکته سوّم یعنی اقوال در مسأله خواهیم پرداخت.
نكته سوم: اقوال در مسأله
تا عصر محقّق خراسانی «رحمة الله علیه»، سه نظریّه اطلاقی مبنی بر اثبات، نفی و توقّف وجود داشته و پس از ایشان سه نظریّه تفصیلی نیز حادث شده است.
نظریّه اوّل آن است که تعقّب استثناء به جمل متعدّده ظهور در رجوع استثناء به خصوص جمله اخیر داشته و اثبات رجوع استثناء به سایر جملات، نیازمند قرینه می باشد؛ این نظریّه را شیخ طوسی «رحمة الله علیه» در عدّة[1] و محقّق آمدی در الاحکام[2] به ابو الحسین کرخی، ابو حنیفة و اصحاب او نسبت داده اند و از جمله علمای حنفی قائل به این نظریّه، جصّاص در فصول[3] و از جمله اصولیّون امامیّه، علّامه «رحمة الله علیه» در مبادی[4] و صاحب فصول[5] «رحمة الله علیه» می باشند.
نظریّه دوّم آن است که تعقّب استثناء به جمل متعدّده ظهور در رجوع استثناء به جمیع جملات داشته و اثبات رجوع استثناء به خصوص جمله اخیره، نیازمند قرینه می باشد؛ اين نظریّه را شیخ طوسی «رحمة الله علیه» در عدّه[6] و محقّق آمدی در الاحکام[7] به شافعیّه نسبت داده اند،
شیخ[8] «رحمة الله علیه»، آن را اختیار نموده است و علی الظاهر مختار ظاهریّه نیز می باشد، چون ابن حزم، امام ظاهریّه در الاحکام[9] ، این نظریّه را اختیار نموده است.
نظریّه سوّم آن است که تعقّب استثناء به جمل متعدّده نه ظهور در رجوع استثناء به خصوص جمله اخیره دارد و نه ظهور در رجوع استثناء به جمیع جملات اگرچه قدر متیقّن از آن، رجوع استثناء به جمله اخیر خواهد بود، لذا نسبت به ظهور آن در تخصیص و تعمیم، توقّف نموده و به غیر از جمله آخر، سایر جملات مجمل خواهند گردید؛ سیّد مرتضی «رحمة الله علیه» در ذریعه این نظریّه را اختیار نموده و می فرمایند[10] : «و الذی اذهب الیه انّ الاستثناء اذا تعقب جملا و صح رجوعه الی کلّ واحدة منها لو انفردت، فالواجب تجويز رجوعه الى جميع الجمل کما قال الشافعی و تجویز رجوعه الی ما یلیه علی ما قال ابو حنیفة و الّا یقطع علی ذلک الّا بدلیل منفصل او عادة او امارة و فی الجملة لا یجوز القطع علی ذلک لشیء یرجع الی اللفظ». همچنین از اصولیّون عامّه، محقّق آمدی[11] این نظریّه را اختیار نموده اند.
نظریّه چهارم تفصیل بین موردی است که موضوع واحد و غیر متکرّر باشد مثل «اکرم العلماء و احسنهم و اطعمهم و اقض حوائجهم الّا الفاسقین» و بین موردی که موضوع متعدّد یا متکرّر باشد مثل آیه شریفه ﴿و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانین جلدة و لا تقبلوا لهم شهادة ابدا و اولئک هم الفاسقون الّا الذین تابوا﴾[12] که در صورت اوّل، تعقّب استثناء به جمل متعدّده ظهور در رجوع استثناء به جمیع جملات داشته و در صورت تعدّد یا تکرّر موضوع، ظهور در رجوع به خصوص جمله اخیره دارد؛ این نظریّه را محقّق نائینی «رحمة الله علیه» در فوائد الاصول[13] اختیار نموده اند.
نظریّه پنجم آن است که در صورت وحدت موضوع در تمامی جملات، تعقّب استثناء به جمل متعدّده ظهور در رجوع استثناء به جمیع جملات دارد چه حکم متعدّد باشد و چه واحد، امّا در صورت تعدّد موضوع، چه در تمام جملات تعدّد داشته باشد و چه در برخی جملات، تعقّب استثناء به جمل متعدّده، نه ظهور در رجوع استثناء به خصوص آخرین جمله ای که موضوع در آن تکرار شده و ما بعد آن دارد و نه ظهور در رجوع استثناء به جمیع جملات؛ این نظریّه را امام خمینی «رحمة الله علیه» در مناهج[14] اختیار نموده اند.
نظریّه[15] ششم، تفصیل میان صورتی است که موضوع متعدّد و محمول واحد باشد با صورتی که محمول متعدّد و موضوع واحد باشد با صورتی که موضوع و محمول، هر دو متعدّد باشند.
حاصل این قول آن است که در صورتی که موضوع، متعدّد و محمول، واحد باشد، اگر محمول در هیچیک از جملات، تکرار نشده باشد مثل «اکرم العلماء و السادة و الاشراف و الشیوخ الّا الفسّاق منهم»، استثناء به جمیع جملات باز می گردد؛ امّا اگر در همه جملات تکرار شده باشد مثل «اکرم العلماء و اکرم السادة و اکرم الاشراف و اکرم الشیوخ الّا الفسّاق منهم» و یا در برخی جملات تکرار شده و در برخی تکرار نشده باشد مثل «اکرم العلماء و السادة و اکرم الاشراف و الشیوخ الّا الفسّاق منهم»، استثناء به خصوص آخرین جمله ای که عقد الحمل در آن تکرار شده و جمل بعد از آن باز می گردد.
امّا در صورتی که محمول، متعدّد و موضوع، واحد باشد، اگر موضوع در هیچ یک از جملات تکرار نشده باشد مثل آیه شریفه ﴿و الذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا بأربعة شهداء، فاجلدوهم ثمانين جلدة و لا تقبلوا لهم شهادة أبداً و أولئك هم الفاسقون إلا الذين تابوا﴾[16] ، استثناء به جمیع جملات باز می گردد؛ امّا اگر در همه جملات تکرار شده باشد مثل «اکرم العلماء و اضف العلماء و جالس العلماء و سلّم علی العلماء الّا الفسّاق منهم» و یا در برخی جملات تکرار شده و در برخی دیگر تکرار نشده باشد مثل «اکرم العلماء و اظفهم و جالس العلماء و سلّم علیهم الّا الفسّاق منهم»، استثناء به خصوص آخرین جمله ای که عقد الوضع در آن تکرار شده و جمل بعد از آن باز می گردد؛
و امّا در صورتی که محمول و موضوع، هر دو متعدّد باشند مثل «اکرم العلماء و اضف السادة الّا الفسّاق منهم»، استثناء به خصوص جمله اخیره باز می گردد؛
این نظریّه را محقّق خویی در محاضرات[17] اختیار می نمایند.