97/02/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقصد ثالث/ مطلق و مقیّد/ عدم انصراف
ادامه مورد پنجم: عدم انصراف
بعد از بررسی انصراف و تعیین موارد مانعیّت آن از اطلاق باید بحث شود آیا همانطور که انصراف در برخی موارد، مانع از اطلاق می باشد، مانع از عموم نیز می باشد یا خیر؟
مانعیّت و عدم مانعیّت انصراف از عموم
محقّق قزوینی «رحمة الله علیه» می فرمایند[1] : «در این زمینه میان اصولیّون اختلاف وجود دارد و مشهور قائل به اختصاص بحث انصراف، به باب مطلق می باشند ولی برخی مثل صاحب ریاض «رحمة الله علیه» قائل به عدم اختصاص بحث انصراف به باب مطلق و جریان آن در باب عامّ می باشند، این مدّعی از کلام ایشان در برخی مواضع این کتاب روشن می شود که انصراف را مانع از استناد به عموم ﴿اوفوا بالعقود﴾[2] می دانند، زیرا عموم این آیه شریفه را منصرف به عقود معهوده متعارفه در زمان صدور آن می دانند».
محقّق قزوینی «رحمة الله علیه» در ادامه می فرمایند[3] : «بعضی اعلام در مقام بحث از مانعیّت و یا عدم مانعیّت انصراف از عموم، بین فرد نادر و فرد أَندَر تفصیل داده و می فرمایند: «انّ العمومات تحمل علی الافراد الشائعة و النادرة ان لم تکن فی غایة الندرة» ».
مراد ایشان از بعض اعلام، صاحب قوانین «رحمة الله علیه» می باشد. چون صاحب قوانین «رحمة الله علیه» در باب فروق مطلق و عامّ می فرمایند[4] : «یُقتَصَرُ فی المطلقات و نحوها علی الافراد الشائعة و یتعدّی فی العمومات الی الافراد الغیر الشائعة ایضاً اذا لم تکن فی غایة الندرة».
محقّق قزوینی «رحمة الله علیه» در پایان می فرمایند[5] : «تحقیق در مقام آن است که عامّ، لفظی است که برای استغراق حکم نسبت به جزئیّات موضوع خود وضع شده است و لذا به اعتبار آنکه طبیعت مندکّه در کلّ فردٍ فردٍ را به حسب وضع شامل می شود، انصراف در آن معنا نخواهد داشت، چه لفظ عامّ به وضع نوعی برای استغراق وضع شده باشد مثل هیئت جمع محلّی به الف و لام و چه به وضع شخصی مثل لفظ کلّ، چون انصراف فرع بر تشکیک می باشد و تنها منشأ تشکیک، غلبه استعمال لفظ در فردی و ندرت استعمال آن در فرد دیگر می باشد در حالی که لفظ عامّ اساساً در فرد استعمال نمی شود تا استعمال آن نسبت به یک فرد، غالب و نسبت به فرد دیگر، نادر باشد، حاصل آنکه انصراف در عامّ تصویر نخواهد داشت زیرا تشکیک در عامّ تصویر ندارد».