94/12/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسأله اجتماع امر و نهی/ ادامه ثمره اوّل/ نماز در مکان غصبی
ادامه ثمره اوّل: نماز در مکان غصبی
بیان شد در مسأله نماز در مکان غصبی، سه فرع به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد. بحث در فرع دوّم یعنی نماز در مکان غصبی با اضطرار و بدون سوء اختیار بود که بیان شد در این فرع دو مطلب مطرح می گردد: یکی حرمت غصب و دیگری صحّت صلاة.
بحث در مطلب دوّم بود که بیان گردید محقّق نائینی «رحمة الله علیه» بر خلاف مشهور، تفصیل بین مانعیّت مستفاد از نهی مولوی و مانعیّت مستفاد از نهی ارشادی را نپذیرفته و مطلقاً قائل به بقاء مانعیّت حتّی در فرض اضطرار می باشند.
در همین راستا، تقریب اوّل کلام ایشان به بیان محقّق خویی «رحمة الله علیه» و ایراد بر آن از جانب ایشان بیان گردیده و مورد نقد و بررسی قرار گرفت و همچنین تقریب دیگری برای کلام محقّق نائینی «رحمة الله علیه» توسّط محقّق خویی و شهید صدر «رحمة الله علیهما» ذکر گردید. در ادامه به بیان ایراد این دو بزرگوار به تقریب دوّم خواهیم پرداخت.
نقد تقریب دوّم
محقّ خویی «رحمة الله علیه» تنها بر پایه دوّم این تقریب و شهید صدر «رحمة الله علیه»، بر هر دو پایه آن ایراد می نمایند.
مرحوم شهید صدر «رحمة الله علیه» در مقام ایراد بر پایه اوّل یعنی کاشفیّت امتنانی بودن حدیث رفع از بقاء مفسده عملی که حرمت آن در حال اضطرار مرتفع شده است، می فرمایند: «این مطلب نسبت به رفع امتنانی احکام توسّط موالی عرفیّه صحیح می باشد نه مولای حقیقی و خداوند متعال[1] .
توضیح مطلب آن است که اوامر و نواهی صادره از مولای عرفی، ناشی از مصلحت و یا مفسده ای است که به خود مولی باز می گردد، و لذا اگر مولی بخواهد با وجود بقاء این ملاک نسبت به خود، برای تسهیل بر عبد دستور خود را لغو کند، این نوعی امتنان و منّت بر عبد محسوب می گردد؛ طبعاً در چنین فرضی، امتنان ملازم با بقاء مصلحت و مفسده حکم نسبت به مولی خواهد بود، و الّا منّت محسوب نمی شد[2] .
و امّا اوامر و نواهی صادره از شارع مقدّس و خداوند متعال، ناشی از مصلحت و یا مفسده ای است که مربوط به خود مولی نیست، بلکه به بندگان باز می گردد، لذا اگر مولی ببیند که انجام دستور او برای مکلّفین، مشقّت دارد، از سه حال خارج نیست:
اوّل اینکه مصلحت موجود در این عمل، قویتر از مفسده مشقّت است؛ در این صورت، رفع امر مولی به لحاظ تسهیل بر عباد در حال اضطرار، نه تنها امتنان بر مکلّفین به حساب نمی آید، بلکه فرصت تحصیل مصلحت اقوای موجود در این عمل را نیز از آنها گرفته و خلاف امتنان می باشد.
دوّم آنکه مفسده مشقّت، قویتر از مصلحت موجود در این عمل می باشد؛ در این صورت، مفسده اقوای موجود در فعل، موجب زوال مصلحت موجود در آن شده و خود به خود امر متوجّه به این وضو مرتفع می گردد، لذا نیازی به رفع ندارد تا رفع آن در حال اضطرار، امتنانی بوده و کاشف از بقاء ملاک امر در عمل گردد.
سوّم اینکه مفسده مشقّت و مصلحت موجود در عمل، یکسان می باشد؛ در این صورت این عمل نه مقتضی امر دارد و نه مقتضی نهی، لذا امر آن خود به خود ساقط می شود، لذا نیازی به رفع ندارد تا رفع آن در حال اضطرار، امتنانی بوده و کاشف از بقائ ملاک امر در عمل گردد[3] ».
محقّق[4] خویی[5] و شهید صدر[6] «رحمة الله علیهما» در مقام ایراد بر پایه دوّم این تقریب یعنی عدم امکان تقرّب به واسطه عملی که مفسده دارد می فرمایند: «مانعیّت مفسده از تقرّب، تنها در صورتی است که آن مفسده، سبب مبغوضیّت عمل گردد، در حالی که در فرض اضطرار، مولی به خاطر وجود مصلحت مهمتر یعنی تسهیل بر عباد، نهی و حرمت را رفع نموده و این عمل نه تنها مبغوضیّت ندارد، بلکه به لحاظ ترتّب مصلحت اهمّ، محبوبیّت پیدا می نماید و تقرّب به آن ممکن گردیده و صحیح واقع می شود کما ذهب الیه المشهور».