درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

92/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اوامر/ ادامه بیان مقام دوّم/

 

ادامه بیان مقام دوّم

بیان شد که بعد از پذیرش عدم دلالت صیغه امر به صورت وضعی و اطلاقی بر فوریّت، بعضی از علماء ادّعا نموده اند که می توان از طریق قرائن عامّه و ادلّه خارجیّه اثبات نمود که شارع مقدّس در اوامر شرعیّه، وجوب فوری را اراده می نماید و در این راستا به ادلّه ای استناد نموده اند. دلیل اوّل آنها تمسّک به آیاتی است که به اعتقاد ایشان دلالت بر فوریّت داشت. یکی از آیات مورد استناد آنها آیه شریفه ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾[1] [2] می باشد، به این تقریر که امر ظهور در وجوب دارد و یکی از مصادیق بارز خیرات، انجام مأمورٌ به می باشد. لذا آیه شریفه دلالت بر وجوب فوریّت در جهت انجام مأمورٌ به می نماید. در ادامه به نقد استدلال به آیه مذکور و پاسخ از آن می پردازیم.

نقد استدلال به آیه سوّم

تمام وجوه پنجگانه ای که در مقام نقد استدلال به آیه مسارعة ذکر گردید و همچنین پاسخ هایی که از آنها ارائه شد، در مورد استدلال به آیه استباق نیز قابل طرح بوده، همچنانکه مطرح نیز شده است [3] و تنها تفاوت این آیه با آیه مسارعة در آن است که در این آیه، متعلّق امر، خود خیرات بوده و نیازی به تقدیر اسباب نداریم، چون خیرات یعنی افعالی که مربوط به مکلّفین می باشند.

علاوه بر وجوه مذکور، وجه دیگری نیز در خصوص نقد استدلال به این آیه شریفه مطرح شده است و آن اینکه استباق به معنای سعی در پیشی گرفتن شخصی از شخص دیگر در امری می باشد و به تعبیری به معنای مسابقه در انجام یک امر خیر است که به صورت مشترک از اشخاصی خواسته شده و این اصطلاح از نگاه عرف، در جایی به کار گرفته می شود که مطلوب موضوعی باشد که از اشخاص متعدّد خواسته شده در انجام آن بر یکدیگر سبقت بگیرند مثل ساخت مدرسه، مسجد و امثال آن. لذا آیه به بحث ما که مربوط به فوری بودن هر یک از افعال مأمورٌ به برای هر فرد از مکلّفین به تنهایی است، ربطی ندارد[4] .

پاسخ استاد معظّم

بیان فوق در صورتی صحیح است که استباق به معنای ظاهری خود یعنی «ابتدار و مسابقه» باشد، ولی اگر به معنای «سابقوا و بادروا» باشد، در دلالت تفاوتی با «سارعوا» نخواهد داشت.

ابن منظور در معنای ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ﴾ می گوید: «ای بادروا الیها». و در ذیل آیه شریفه ﴿فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ﴾[5] هم می گوید: «ای جاوزوه» و در ادامه به نقل از ازهری می گوید: «استباق در قرآن به سه معنای مختلف استعمال شده است: در آیه ای می فرماید ﴿إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ﴾[6] و معنای آن این است که در تیر اندازی سبقت گرفتیم و پیروز شدیم؛ و در آیه دیگر می فرماید ﴿وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ﴾ [7] ، به معنای آن است که یوسف و زلیخا در جهت رفتن به سمت درب، سعی در پیشی گرفتن از همدیگر داشتند؛ و در آیه ای دیگر می فرماید ﴿فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ﴾ و معنای آن این است که از صراط بگذرید و آن را پشت سر بگذارید. استباق در این آیه مربوط به یک نفر است، به خلاف دو آیه پیشین که استباق در آنها به معنای مسابقه در یک موضوع مربوط به چند شخص می باشد»[8] .

البتّه ممکن است ادّعا شود که متفاهم عرفی از استباق، در هر جا استعمال شود، مسابقه در یک موضوع مربوط به چند شخص است و اراده معنای سابقوا از آن به معنای ثلاثی مجرّد نیازمند قرینه است و در این آیه قرینه ای موجود نیست. البتّه در این صورت، مستدلّین به اراده وجوب فوری از اوامر مولی و شارع می توانند به آیه شریفه ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ﴾[9] استناد کنند[10] [11] [12] که قطعا به معنای «بادروا» است و هیچ تفاوتی با «سارعوا» در آیه مسارعه حتّی از نظر متعلّق هم ندارد و اثبات تمامیّت دلالت آیه مسارعه بر فور، منتج تمامیّت دلالت این آیه شریفه بر فور است.

علی ایّ حال، استدلال به آیه «سابقوا» با همان تقریبی که در گذشته مطرح شد، بلا اشکال است.


[1] سوره بقره، آيه 148.
[2] سوره مائده، آيه 48.
[3] محاضرات في الأصول، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج2، ص214. مثلا محقّق خویی وجوه نقد را نسبت به هر دو آیه بیان می نمایند.
[4] بحوث في علم الأصول، الشيخ حسن عبد الساتر، ج4، ص394. مثلا مرحوم شهید صدر می فرمایند: «الوجه الرابع: إنّ آية الاستباق، ليست ظاهرة بالإلزام بالفورية، لنكتة مادة الاستباق فإن الاستباق ليس بمعنى الإسراع، بل بمعنى التسابق بين الأشخاص أنفسهم، من قبيل، و في مثل هذا فليتنافس المتنافسون، بمعنى أنّ القرآن الكريم يجعل تنافسا بين المؤمنين ليتسابقوا في إحراز أكبر قدر ممكن من الخيرات كما و كيفا و زمانا».
[5] سوره یس، آيه 66.
[6] سوره یوسف، آيه 17.
[7] سوره یوسف، آيه 25.
[8] لسان العرب، ابن منظور، ج10، ص152. ابن منظور می گوید: «الأَزهري: جاء الاسْتباق في كتاب الله تعالى بثلاثة معان مختلفة: أحدها قوله عز و جل: إِنّٰا ذَهَبْنٰا نَسْتَبِقُ، قال المفسرون: معناه نَنْتَضل في الرمي، و قوله عز و جل: وَ اسْتَبَقَا الْبٰابَ؛ معناه ابْتَدَرا البابَ يجتهد كل واحد منهما أن يَسْبِقَ صاحبه، فإن سَبَقَها يوسفُ فتح البابَ و خرج و لم يُجِبْها إلى ما طلبته منه، و إن سَبَقَتْ زَلِيخا أغْلَقَت الباب دونه لتُراوِدَه عن نفسه، و المعنى الثالث في قوله تعالى: وَ لَوْ نَشٰاءُ لَطَمَسْنٰا عَلىٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرٰاطَ فَأَنّٰى يُبْصِرُونَ؛ معناه فجازوا الصراط و خَلّفوه، و هذا الاسْتباق في هذه الآية من واحد و الوجهان الأَولان من اثنين، لأَن هذا بمعنى سَبَقُوا و الأَوّلان بمعنى المُسابَقة».
[9] سوره حدید، آيه 21.
[10] همانطور که بسیاری از معاصرین، علاوه بر آیات مذکور، به بحث از این آیه نیز پرداخته اند. مثلا الکافی فی اصول الفقه، جلد 1، صفحه 169، عمدة الاصول، جلد 1، صفحه 194 و تسدید الاصول، جلد 1، صفحه 172.
[11] الكافي في اصول الفقه، الحكيم، السيد محمد سعيد، ج1، ص169.
[12] تسديد الأصول، المؤمن القمي، محمد، ج1، ص172.