درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1403/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع/اخبار /نکته چهارم: حجّیّت و اعتبار خبر

 

ادامه مطلب سوّم: صحّت یا عدم صحّت استدلال به آیه کتمان

بیان شد بر اساس آنکه مراد از «الذین»، خصوص علمای یهود یا مطلق اهل کتاب باشد، مراد از «بیّنات و هدی»، نشانه ها و دلائل نبوّت پیامبر اکرم (ص) باشد که در کتاب تورات و انجیل ذکر شده است و مراد از «الکتاب» در تعبیر «فی الکتاب» نیز تورات و انجیل باشد، آیه کتمان مربوط به کتمان ادلّه نبوّت پیامبر اکرم (ص) در تورات و انجیل بر علمای یهود و نصاری بوده و هیچ ربطی به حجّیّت خبر واحد عادل نخواهد داشت و بر اساس آنکه مراد از «البیّنات و الهدی»، مطلق معارف و احکام الهی باشد و مراد از «الذین»، مطلق کسانی باشد که نسبت به معارف و احکام الهی اطّلاع دارند و مراد از «کتاب» در تعبیر «فی الکتاب» نیز قرآن کریم و روایات وارد در کلام معصومین (ع) در خصوص آموزه های قرآن کریم باشد، این آیه شریفه نهایتاً دلالت بر وجوب اظهار معارف دینی بر مکلّفین داشته ولی وجوب اظهار، مستلزم وجوب قبول سامعین و حجّیّت خبر واحد نخواهد بود. در ادامه به بیان شواهد و مؤیّدات بر اثبات دیدگاه تفسیری اوّل خواهیم پرداخت.

مؤیّدات بر اثبات دیدگاه تفسیری اوّل

شاهد اوّل آن است که در بسیاری از روایات وارد شده که معاذ بن جبل و سعد بن معاذ و حارثة بن زید از بزرگان یهود در باره نبوّت پیامبر اکرم (ص) و نیز حکم رجم و سایر مسائلی که در تورات وارد شده است سؤال کردند ولی یهودیانی مثل کعب بن اشرف و برخی دیگر از بزرگان یهود به آنها پاسخی نداده و کتمان نمودند و این مؤیّد رویکرد اوّل می باشد.

شاهد دوّم آن است که اکثر مفسِّرین مثل طبری در جامع البیان[1] ، سمرقندی در بحر العلوم[2] ، واحدی در الوجیز[3] ، زمخشری در کشاف[4] و بیضاوی در انوار التنزیل[5] ، رویکرد اوّل را اختیار نموده اند.

 

شاهد سوّم آن است که اساساً سیاق آیات قبل نیز مقتضی همین رویکرد اوّل می باشند، زیرا خداوند متعال در آیه 145 و 146 سوره بقره خطاب به پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «و لإن اتیت الذین اوتوا الکتاب بکلّ آیةٍ ما تبعوا قبلتک، و ما انت بتابعٍ قبلتهم و ما بعضهم بتابعٍ قبلة بعض» تا در آیه 146 می فرماید: «الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و انّ فریقاً منهم لیکتبون الحقّ و هم یعلمون». در ادامه برخی آیاتی را مربوط به احکام شریعت اسلام مطرح می کند مثل طواف و امثالهم تا می رسد به آیه 159 که می فرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البیّنات و الهدی من بعد ما بیّنّاه للناس فی الکتاب، اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون».

محمد رشید، صاحب تفسیر المنار می گوید[6] : «هذه الآیة عودٌ الی اصل السیاق و هو معاداة النبی و معاندته من الکفّار عامّةً و من الیهود خاصّةً و الکلام فی القبلة انّما کانت فی معرض جحودهم و عدائهم ایضاً و جاء فیه انّهم یعرفونه کما یعرفون ابنائهم و انّ فریقاً منهم یکتمون الحقّ و هم یعلمون و لم یذکر هناک وعید هؤلاء القائلین، لأنّ ذکر الکتمان ورد مورد الاحتجاج علیهم و تسلیةً للنبیّ و المؤمنین علی ایذائهم، ثمّ عاد هنا فذکره و هو عبارةٌ عن انکارهم أخبار انبیائهم عنه و بشارتهم به و جعلهم ذلک حجّةً سلبیّةً علی انکار نبوّته، اذ کادوا یقولون انّ الانبیاء یبشّر بعضهم لبعض و لم یبشّروا بأن سیبعث نبیٌّ من العرب ابناء اسماعیل و لم یجیء بیان فی کتبهم عن دینه و کتابه، فالله تعالی یقول انّهم یکتمون ما انزل الله فی شأن محمّد (ص) من بعد ما بیّنه فی الکتاب».


[1] تفسير الطبري = جامع البيان - ت شاكر، الطبري، أبو جعفر، ج3، ص249.
[2] تفسير السمرقندي = بحر العلوم، السمرقندي، أبو الليث، ج1، ص108.
[3] الوجيز، الواحدي، ج1، ص145.
[4] تفسير الزمخشري = الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، الزمخشري، ج1، ص209.
[5] تفسير البيضاوي = أنوار التنزيل وأسرار التأويل، البيضاوي، ناصر الدين، ج1، ص116.
[6] تفسير المنار، رشيد رضا، محمد، ج2، ص40.