1402/11/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع/اخبار /نکته چهارم: حجّیّت و اعتبار خبر
ادامه نقد و بررسی وجه دوّم
وجه دوّم برای اثبات دلالت آیه نفر بر وجوب حذر این بود که حذر در آیه شریفه، غایت برای انذار قرار داده شده است و انذار، غایت برای تفقّه قرار داده شده و تفقّه، غایت برای نفر قرار داده شده که واجب می باشد و از آنجا که غایة الواجب واجبٌ، بنا بر این تمامی غایات نفر، چه غایات بی واسطه مثل تفقّه و چه غایات با واسطه مثل انذار و تحذّر، واجب خواهند بود.
بیان شد این استدلال توسّط برخی بزرگان همچون محقّق ایروانی و شهید صدر «رحمة الله علیهما» مورد نقد قرار گرفته است. حاصل نقد این بزرگواران این بود که قاعده «غایة الواجب واجبٌ» کلّیّت نداشته و مخصوص به غایاتی است که مقدور مکلّف و تحت اختیار مکلّف باشند، نه غایاتی همچون تحذّر که فعل غیر یعنی مُنذَرین بوده و مقدور مُنذِرین نیستند. در ادامه به بیان ردّ این اشکال خواهیم پرداخت.
ردّ اشکال محقّق ایروانی و شهید صدر «رحمة الله علیهما»
به نظر می رسد اشکال این بزرگواران صحیح نباشد، زیرا مفاد قاعده «غایة الواجب واجبٌ» این نیست که «غایة الواجب واجبٌ علی المکلّف بهذا الواجب»، بلکه معنای این قاعده آن است که«غایة الواجب واجبٌ علی من یقدر علیها»، اگر غایت واجب، مقدور مکلّف به همین واجب می باشد، این غایت بر مکلّف به واجب مغیّی واجب خواهد گردید، امّا اگر غایت واجب، مقدور دیگران باشد، این غایت بر شخص مکلّف به واجب مغیّی واجب نمی شود، بلکه بر کسانی واجب می گردد که مقدور آنها می باشد؛
با توجّه به این مقدّمه گفته می شود مثل تفقّه که در آیه نفر، غایت برای وجوب نفر قرار داده شده است، از قبیل صورت اوّل می باشد، یعنی مقدور مکلّف به نفر بوده و لذا بر شخص مکلّف به نفر واجب خواهد بود، امّا ما نحن فیه یعنی تحذّر که در این آیه شریفه، غایت برای وجوب انذار قرار داده شده است، از قبیل صورت دوّم می باشد، یعنی مقدور مکلّف به انذار نبوده و لذا بر مُنذِرین واجب نیست، بلکه مقدور مُنذَرین بوده و بر مُنذَرین واجب خواهد بود و همین مقدار برای اثبات دلالت آیه شریفه بر وجوب تحذّر که پیش نیاز استدلال به آیه شریفه برای اثبات حجّیّت انذار مُنذِرین می باشد، کافی خواهد بود.
بنا بر این جریان قاعده «غایة الواجب واجبٌ» در آیه نفر، به حسب مقام ثبوت، اشکالی ندارد، مگر آنکه گفته شود به حسب مقام اثبات، این قاعده تنها در صورتی جاری می گردد که قرینه و مانعی از جریان آن وجود نداشته باشد در حالی که در آیه نفر ممکن است کلمه «لعلّ» قرینه و مانع از جریان قاعده «غایة الواجب واجبٌ» گردد، زیرا کلمه «لعلّ»، مفید مجرّد محبوبیّت و مطلوبیّت مدخول خود می باشد و تغییر سیاق آیه که در فقرات قبلی، غایت وجوب نفر را با «لام» غایت بیان می فرمود به «لعلّ» که مفید مجرّد محبوبیّت و مطلوبیّت مدخول خود می باشد، نه وجوب آن ممکن است قرینه بر آن باشد که اگرچه تحذّر، غایت برای وجوب انذار است، ولی این غایت بر مُنذَرین واجب نبوده و صرفاً تحقّق آن محبوب و مطلوب مولی می باشد، لذا اگر چه قرینیّت کلمه «لعلّ» در این آیه شریفه بر عدم وجوب تحذّر احراز نشود، ولی ما یصلح للقرینیّة بوده و باعث اجمال کلام شده و مانع از ظهور مغیّی نمودن واجب در وجوب غایت خواهد گردید.