1402/11/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع/اخبار /نکته چهارم: حجّیّت و اعتبار خبر
ادامه نقد و بررسی مطلب اوّل
بیان شد مطلب اوّل این بود که ثابت شود آیه نفر دلالت بر وجوب حذر دارد. بیان شد چند وجه برای اثبات دلالت آیه نفر بر وجوب حذر متصوَّر می باشد.
وجه اوّل یعنی دلالت کلمه «لعلّ» در این آیه شریفه بر وجوب حذر مورد نقد قرار گرفت. در ادامه به نقد وجه دوّم برای اثبات دلالت آیه نفر بر وجوب حذر یعنی استدلال به قاعده «غایة الواجب واجبةٌ» خواهیم پرداخت.
نقد و بررسی وجه دوّم
وجه دوّم برای اثبات دلالت آیه نفر بر وجوب حذر این بود که حذر در آیه شریفه، غایت برای انذار قرار داده شده است و انذار، غایت برای تفقّه قرار داده شده و تفقّه، غایت برای نفر قرار داده شده که واجب می باشد و از آنجا که غایة الواجب واجبةٌ، بنا بر این تمامی غایات نفر، چه غایات بی واسطه مثل تفقّه و چه غایات با واسطه مثل انذار و تحذّر، واجب خواهند بود.
این استدلال توسّط برخی بزرگان مورد نقد قرار گرفته است. محقّق ایروانی «رحمة الله علیه» در الاصول فی علم الاصول در مقام نقد این استدلال می فرمایند[1] : «إنّ غایة الواجب واجبٌ و إنّما تجب اذا کان فعلاً اختیاریّاً للمکلّف، امّا اذا لم یکن فعلاً اختیاریّاً، بل کان من قبیل الخواصّ او کان فعلاً اختیاریّاً للغیر کما فی مورد الآیة، فلا نسلِّم وجوبها» و شهید صدر[2] «رحمة الله علیه» نیز با اندکی تفاوت، نظیر همین بیان را مطرح فرموده اند.
حاصل فرمایش این بزرگواران در مناقشه بر این استدلال آن است که این استدلال، مرکّب از یک صغری و یک کبری می باشد. صغرای استدلال آن است که تحذّر، غایت برای واجب می باشد و کبرای استدلال آن است که غایت یک واجب، واجب است، در حالی که این کبری، کلّیّت نداشته و لذا قابل تطبیق بر صغرای مذکور نخواهد بود.
توضیح مطلب آن است که قاعده «غایة الواجب واجبةٌ» کلّیّت نداشته و تنها در مورد غایاتی جاری می گردد که مقدور مکلّف و مربوط به مکلّف باشد مثل تفقّه که در آیه شریفه نفر، غایت برای وجوب نفر قرار داده شده و مقدور مکلّف به نفر بوده و مربوط به او می باشد و واضح است که چنین غایت واجبی، بر مکلّف واجب خواهد بود، امّا در صورتی که آنچه غایت برای واجب قرار داده شده است، فعل غیر بوده و مقدور مکلّف به این واجب نباشد،
وجوب غایت واجب، تکلیف بما لا یطاق بوده و محال می باشد، مثل تحذّر که در آیه شریفه نفر، غایت برای وجوب انذار قرار داده شده است در حالی که تحذّر، مقدور مُنذِرین نبوده و فعل مُنذَرین می باشد و واضح است که غایت بودن تحذّر مُنذَرین برای وجوب انذار مُنذِرین، دلیل بر وجوب تحذّر مُنذَرین نخواهد بود، زیرا در غیر این صورت، معنای آیه این می شود که بر مُنذِرین واجب است که مُنذَرین از انذار آنها تحذّر نمایند و این تکلیف بما لا یطاق بوده و صدور آن از مولای حکیم، محال می باشد.