1402/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع/اخبار /نکته چهارم: حجّیّت و اعتبار خبر
ادامه آیه دوّم: آیه نفر
بیان شد بحث از دلالت آیه نفر بر حجّیّت خبر واحد عادل در دو مرحله پی گیری می شود: مرحله اوّل: بررسی کیفیّت استدلال به آیه نفر برای اثبات حجّیّت خبر واحد عادل و مرحله دوّم: بررسی اشکالات وارد بر استدلال به آیه نفر بر فرض تمامیّت استدلال به این آیه به صورت بدوی. بحث در مرحله اوّل یعنی بیان کیفیّت استدلال بود که در این زمینه فرمایش برخی از اعلام اصولی امامیّه و عامّه ذکر گردید. در ادامه به بیان کیفیّت استدلال به آیه نفر برای اثبات حجّیّت خبر واحد عادل خواهیم پرداخت.
ادامه مرحله اوّل: کیفیّت استدلال
استدلال به آیه نفر برای اثبات حجّیّت خبر واحد عادل متوقّف بر اثبات چند مطلب است:
مطلب اوّل اینکه ثابت شود آیه نفر دلالت بر وجوب حذر دارد؛
مطلب دوّم آنکه ثابت شود وجوب حذر، غایت مترتّب بر انذار منذر بما هو انذار، اعمّ از انذار مفید علم و انذار غیر مفید علم می باشد؛
مطلب سوّم اینکه ثابت شود مراد از حذر در آیه نفر، حذر از وقوع در عقوبت است، نه حذر از وقوع در مفسده یا حذر از تفویت مصلحت؛
و مطلب چهارم آنکه ثابت شود مراد از وجوب حذر، وجوب ارشادی بوده و ارشاد به حجّیّت انذار منذِر علی نحو الاطلاق می نماید، چه مفید علم باشد و چه مفید علم نباشد، نه وجوب مولوی.
از ضمیمه این مطالب چهار گانه این نتیجه جاصل می شود که وجوب حذر، ارشاد به حجّیّت انذار منذر بوده و اطلاق آیه نفر دلالت بر آن خواهد داشت که هر انذاری اعمّ از آنکه مفید علم باشد یا مفید علم نباشد، حجّت می باشد. در نتیجه خبر واحد عادل نیز بما هو انذارٌ، حجّت خواهد بود و لو مفید علم نباشد.
مطلب اوّل: دلالت آیه بر وجوب حذر
دلالت آیه نفر بر وجوب حذر متوقّف بر آن است که یکی از این سه نکته ثابت شود:
اوّل آنکه مراد جدّی از کلمه «لعلّ» در آیه نفر و داعی از استعمال این کلمه در معنای ترجّی، ترجّی حقیقی که از حالات نفسانیّه است نباشد، زیرا ترجّی حقیقی مشتمل بر جهل متکلّم نسبت به تحقّق مورد رجاء در خارج بوده و جهل در ذات حق تعالی راه ندارد، لذا مراد جدّی از کلمه «لعلّ» در آیه نفر و داعی از استعمال آن در معنای ترجّی، محبوبیّت مدخول لعلّ بوده و کلمه «لعلّ» در این آیه شریفه دلالت می نماید بر اینکه حذر کردن عبد از انذار مُنذِر نزد خداوند متعال، محبوب می باشد و از آنجا که محبوب در نزد خدا واجب است، لذا حذر کردن عبد از انذار مُنذِر نیز واجب خواهد؛
دوّم اینکه حذر در آیه شریفه، غایت برای نفر در این آیه باشد، زیرا در این صورت از آنجا که مغیّی یعنی نفر، واجب می باشد، غایت یعنی حذر نیز واجب خواهد بود، چون غایت واجب، واجب می باشد؛
و سوّم اینکه گفته شود اگر حذر کردن عباد از وقوع در عقاب، واجب نباشد، لغویّت وجوب انذار لازم می آید در حالی که صدور حکم لغو از مولای حکیم محال است، در نتیجه روشن می شود حذر کردن عباد از وقوع در عقاب، واجب می باشد.