درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1401/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/امور مربوط به ادله احکام و الفاظ شارع /وضع

 

ادامۀ نظریۀ سوم: مباینت معنای اسمی و حرفی

بیان شد بر اساس این دیدگاه، معنای اسمی و حرفی به حسب ذات و حقیقت متفاوت بوده و نه در ذات و نه در ذاتیات و خواص، اشتراکی ندارند، لکن در وجه تباین معنای اسم و حرف، دیدگاه‌های متفاوتی ارائه شده است. دیدگاه اول یعنی دیدگاه محقق نائینی «رحمة الله علیه» بیان گردیده و مورد نقد قرار گرفت. همچنین دیدگاه دوم یعنی دیدگاه محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» و اشکال محقّق خویی «رحمة الله علیه» بر این دیدگاه، بیان گردید. در ادامه به نقد و بررسی این اشکال و بیان نقد صحیح کلام محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» خواهیم پرداخت.

نقد اشکال محقق خویی «رحمة الله علیه»

سه اشکال محقق خویی «رحمة الله علیه» بر مرحوم محقق اصفهانی مبتنی بر آن است که محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» مدعی دو مطلب باشند: اول اینکه در خارج، قسم سومی از وجود ممکن در مقابل جوهر و عرض ثابت است که به آن وجود رابط گویند و دوم اینکه حرف برای همین وجود خارجی وضع شده است که از آن به نسبت یاد می‌شود در حالی که با مراجعه به فرمایشات محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» روشن می‌شود ایشان هیچ‌کدام از این دو امر را ادعا ننموده‌اند.

اما اینکه ایشان مطلب اول یعنی وجود رابط، قسم سومی از وجود ممکن در مقابل جوهر و عرض باشد را ادعا نفرمودند به این خاطر است که با دقت در کلام ایشان روشن می‌شود مراد ایشان از وجود رابط آن است که به غیر از جوهر و عرض، واقعیت دیگری نیز در خارج هست که وجود لا فی نفسه داشته و تمام حیثیت آن، نسبت و ربط میان دو امر دیگر می‌باشد؛ به گونه‌ای که قطع نظر از طرفین نسبت، واقعیتی نخواهد داشت. به عبارت دیگر مراد ایشان از وجود رابط، واقعیتی است که نه صرفاً در وجود، بلکه به لحاظ ذات خود نیز متقوّم به دو طرف خود بوده و فی نفسه ثبوت و تحققی ندارد. بر این اساس اگر طرفین نسبت در خارج به وجود بیایند، نسبت نیز امری خارجی خواهد بود و اگر در ذهن به وجود بیایند، نسبت نیز امری ذهنی خواهد بود؛ لذا نسبت ذهنی واقعیتی کاملاً متباین با نسبت خارجی دارد، زیرا دو طرف نسبت ذهنی، امر ذهنی هستند در حالی که دو طرف نسبت خارجی، امر خارجی هستند و امر ذهنی با امر خارجی کاملاً متفاوت از یکدیگر می‌باشند.

 

شاهد بر اینکه مقصود محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» از وجود رابط، این معنایی است که بیان گردید، اظهارات خود ایشان می‌باشد از جمله اینکه می‌فرمایند: «النسبة لا یُعقَل أن توجد فی الخارج الّا بوجودٍ رابطٍ لا فی نفسه»[1] و یا در جای دیگر می‌فرمایند: «حقیقة النسبة لا توجَد فی الخارج الّا بتبع وجود المنتسبین من دون نفسیّة و استقلالٍ اصلاً، فهی متقوّمةٌ فی ذاتها بالمنتسبین، لا فی وجودها فقط، بخلاف العرض، فإنّ ذاته غیر متقوّمةٍ بموضوعه».[2]

اما اینکه ایشان مطلب اول یعنی اینکه حرف برای وجود خارجی رابط وضع شده باشد را ادعا ننموده‌اند به این خاطر است که با دقت در کلام ایشان روشن می‌شود ایشان موضوعٌ له حروف را واقعیت نفس الامری ربط که واقعیتی فارغ از عالم تأثیر و قطع نظر از وجود خارجی و وجود ذهنی است می‌دانند.

شاهد بر اینکه مقصود محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» از وجود رابط، این معنایی است که بیان گردید، اظهارات خود محقق اصفهانی می باشد. از جمله همان عبارتی که ذکر گردید که فرمودند: «حقیقة النسبة لا توجَد فی الخارج الّا بتبع وجود المنتسبین من دون نفسیّة و استقلالٍ اصلاً، فهی متقوّمةٌ فی ذاتها بالمنتسبین، لا فی وجودها فقط، بخلاف العرض، فإنّ ذاته غیر متقوّمةٍ بموضوعه».[3] زیرا مفاد این کلام ایشان آن است که نسبت و ربطی که موضوعٌ له حروف می‌باشد، نسبت و ربطی است که به تبع دو طرف خود می تواند در خارج به وجود بیاید، نه نسبت و ربطی که به تبع طرفین خود در خارج به وجود آمده است.

همچنین ایشان در جای دیگر می‌فرمایند: «و امّا حقیقة المعنی الحرفی و المفهوم الادوی فهو ما کان فی حدّ ذاته غیر استقلالیٍّ بأیِّ وجودٍ فُرِض»[4] و در جای دیگر می‌فرمایند: «إنّ انحاء النسب الحقیقیّة فی حدّ ذاتها مع قطع النظر عن احد الوجودین من الذهن او العین، تعلّقیّةٌ و لا یعقل انسلاخها عن هذا الشأن و الوجود ذهنیّاً کان او عینیّاً، مبرزٌ لأحکامها و مظهرٌ لاحوالها».[5]

بنابراین، ایرادات محقق خویی بر محقق اصفهانی «رحمة الله علیهما» مبتنی بر عدم درک صحیح از فرمایشات ایشان بوده و وارد نیست.

بیان استاد معظّم

به نظر می‌رسد اگرچه نقد محقق خویی بر فرمایش محقق اصفهانی «رحمة الله علیهما» وارد نیست، ولی دیدگاه محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» در وجه تباین معنای حرفی و اسمی یعنی ادعای وضع حروف برای ربط و نسبت نفس الامریه نیز قابل پذیرش نمی‌باشد؛ چون از طرفی همان‌طور که گذشت، الفاظ اعم از اسما، افعال و حروف، برای مفاهیمی وضع می‌شوند که بشر نیازمند تفهیم و تفهّم آن مفاهیم می‌باشد و از طرف دیگر، هر مفهومی مأخذی داشته و یا از وجودات خارجی اشیا اخذ شده است و یا از وجودات ذهنی آنها. بنابراین نسبت و ربطی که ادعا شده است موضوعٌ له حروف می‌باشد نیز لامحاله باید مفهومی باشد که یا از نسبت و ربط موجود میان دو طرف ذهنی اخذ شده است و یا از نسبت و ربط موجود میان دو طرف خارجی، در حالی که واقعیت نفس الامریه نسبت و ربط که متقدم بر وجود خارجی و وجود ذهنی اشیا بوده و اینکه محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» آن را موضوعٌ له حروف دانستند، واقعیتی غیر قابل درک برای اشخاص بوده و نمی‌تواند به عنوان یک مأخذ برای اخذ مفهوم ربط قرار بگیرد تا گفته شود حرف برای آن وضع شده است.


[1] نهاية الدّراية في شرح الكفاية، الغروي الإصفهاني، الشيخ محمد حسين، ج1، ص52.
[2] نهاية الدّراية في شرح الكفاية، الغروي الإصفهاني، الشيخ محمد حسين، ج1، ص52.
[3] نهاية الدّراية في شرح الكفاية، الغروي الإصفهاني، الشيخ محمد حسين، ج1، ص52.
[4] نهاية الدّراية في شرح الكفاية، الغروي الإصفهاني، الشيخ محمد حسين، ج1، ص54.
[5] نهاية الدّراية في شرح الكفاية، الغروي الإصفهاني، الشيخ محمد حسين، ج1، ص58.