درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1401/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/امور مربوط به ادله احکام و الفاظ شارع /وضع

 

ادامه بیان استاد معظّم

بیان شد نقد و بررسی دیدگاه محقق نائینی «رحمة الله علیه» راجع به تفاوت معنای اسم و حرف نیازمند بیان معانی متصوره برای دو اصطلاح اخطاری و ایجادی بودن معنا و تعیین مراد ایشان از این دو اصطلاح می‌باشد. سه احتمال در این زمینه بیان گردید و بیان شد برخی فرمایشات محقق نائینی «رحمة الله علیه» در فوائد الاصول وهمچنین مختار محقق خویی «رحمة الله علیه»، مطابق با احتمال اول هستند. در ادامه به بیان کلماتی از علما که مطابق با دو احتمال دیگر هستند پرداخته و در پایان به نقد و بررسی ایراد محقق خویی بر محقق نائینی «رحمة الله علیهما» خواهیم پرداخت.

بیان قائلین به سایر احتمالات

احتمال دوم در ایجادی بودن معنای حرف (یعنی اینکه حرف، دلالت بر معنای ربطی داشته و بین دو وجود مستقل، ایجاد رابطه می نماید) با فرمایش محقق خویی «رحمة الله علیه» در توضیح کلام محقق نائینی «رحمة الله علیه» سازگار است که در مورد معانی اسمیه می فرمایند: «فظهر انّ حال المفاهیم الاسمیّة فی عالم المفهوم و الذهن، حال الجواهر فی عالم العین و الخارج»[1] و در مورد معانی حرفیه می‌فرمایند: «فتبیّن انّ حال المعانی الحرفیّة و المفاهیم الأدویّة فی عالم المفهوم، حال المقولات التسع العرضیّة فی عالم العین».[2] وجه دلالت فرمایش ایشان بر اراده احتمال دوم در معنای ایجادیت و اخطاریت آن است که ایشان ابتدا وجودات را به دو قسم عینی و ذهنی و وجودات ذهنی را به دو قسم مستقل و غیر مستقل تقسیم می‌نمایند، لذا با توجه به این تقسیم‌بندی ایشان روشن می‌شود ایشان قائل به وضع حرف برای مفهوم و معنای غیر مستقلی است که میان دو وجود و مفهوم مستقل ذهنی، ایجاد رابطه نموده آن دو را به وجود ترکیبی واحد جدیدی مبدل می‌سازد.

 

و اما احتمال سوم در ایجادی بودن معنای حرف (یعنی اینکه حرف برای معنایی وضع نشده و حاکی از معنا نیست، بلکه حرف موجِد معنی بوده و با تلفظ حروف در عالم ذهن، معنای نسبی و ربطی ضمن غیر ایجاد می‌شود) با فرمایش محقق نائینی «رحمة الله علیه» در موضع دیگری از فوائد الاصول سازگار می‌باشد که ابتدا می فرمایند: «الحروف وضعت لایجاد معنی فی الغیر»[3] و بعد می‌فرمایند: «و اما قوله علیه السلام: و الحرف ما اوجد معنی فی غیره، فکذلک ای انّه منبطقٌ علی ما ذکرناه من انّ الحروف ایجادیّةٌ بقیودها الأربعة، اذ لازم کونه ما أوجد معنی فی غیره، هو ان یکون المعنی، ایجادیّاً».[4]

همچنین این احتمال از کلام حضرت امام «رحمة الله علیه» در مناهج نیز نسبت به بعضی حروف استفاده می‌شود که می‌فرمایند: «و بعضٌ آخر منها لیس حاکیاً عن الواقع، بل موجدٌ لمعناه کحروف القسم و التأکید و التنبيه و التحضيض و الردع و أمثالها، فإنّها وضعت لأن تكون آلة لإيجاد معانيها و تستعمل استعمالاً إيجاديّاً، كما أنّ شأن بعض الأفعال كذلك كما يأتی؛ ضرورة أنّه ليس للقسم و التأكيد و الردع مثلاً واقع تحكی حروفها عنه، بل المتكلّم ينشئ معانيها بالحروف».[5]

نقد اشکال محقق خویی بر محقق نائینی «رحمة الله علیهما»

بر اساس آنچه بیان شد روشن می‌شود اگرچه مراد محقق نائینی «رحمة الله علیه» از ایجادی بودن معنای حرف واضح نبوده و برخی کلمات ایشان ظهور در احتمال اول و برخی دیگر ظهور در احتمال سوم دارند، ولی واضح است که احتمال دوم مراد ایشان نبوده و لذا تفسیر محقق خویی «رحمة الله علیه» از کلام ایشان به احتمال دوم و ایرادی که بر اساس این احتمال بر محقق نائینی «رحمة الله علیه» وارد می‌نمایند، صحیح نیست؛

لکن فرمایش محقق نائینی «رحمة الله علیه» بر اساس احتمال اول و سوم که کلمات ایشان ظهور در آنها دارد نیز مبتلای به اشکال می‌باشد:

اما احتمال اول (یعنی اینکه حروف، هیچ معنایی نداشته و صرفاً موجب ربط بین دو کلام غیر مربوط در عالم کلام بوده باشد) خلاف وجدان است، زیرا در محاورات عرفیه، حروفی مثل «فی»، «مِن»، «إلی» و امثال آنها، حاکی از معنای ربطی غیر مستقل در عالم ذهن شناخته می‌شوند؛

و اما احتمال سوم (یعنی اینکه حروف، هیچ معنایی نداشته، برای هیچ معنایی وضع نشده و حاکی از هیچ معنایی نیستند، بلکه با تلفّظ حروف، معنای ربطی در ذهن غیر، ایجاد می شود، ایجادی بودن معنای حرفی به معنای آن است که با تلفّظ حروف، معنای ربط در ذهن غیر، ایجاد می شود) صحیح نیست، زیرا ادله متصور برای اثبات این احتمال، هیچ‌کدام صحیح نبوده و این احتمال را ثابت نمی نمایند:

 

دلیل اول، روایت ابو الاسود دؤلی از امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» است که می‌فرمایند: «الاسم ما أنبأ عن المسمّی و الفعل ما أنبأ عن حرکة المسمّی و الحرف ما أوجد معنیً فی غیره». حاصل استدلال به این روایت آن است که «إنباء» به معنای إخبار، حکایت و دلالت می باشد و استفاده از این تعبیر در اسم و فعل، دلیل بر آن است که این دو دلالت بر معنایی مستقل دارند که دارای تقرّر ذهنی می باشد، در حالی که «إیجاد» به معنای به وجود آوردن چیزی است که تا قبل از این، وجود نداشته است و استفاده از این تعبیر در حرف، دلیل بر آن است که معنای حرف بر خلاف معنای اسم و فعل، دارای تقرّر و ثبوت ذهنی نیست تا حرف نیز مثل اسم و فعل، دلالت بر آن معنا داشته و حکایت از آن بنماید، بلکه حرف، وسیله‌ای برای ایجاد معنای خود در جهت ایجاد ربط میان دو معنای مستقل می‌باشد.

دلیل دوم آن است که گفته شود معنای حرفی، قطعاً اخطاری نیست، زیرا اخطاری بودن معنی متفرع بر آن است که معنا در ذهن، فی نفسه قابلیت تصور داشته باشد و اینکه معنی در ذهن، فی نفسه قابلیت تصور داشته باشد متفرع بر آن است که دارای استقلال وجودی باشد در حالی که واضح است معنای حروف مثل «فی»، «إلی»، «مِن» و امثال آنها، به طور مستقل و فی نفسه، قابل تقرّر ذهنی نیستند و از آنجا که معانی یا اخطاری هستند و یا ایجادی و واسطه سومی میان این دو متصور نیست، لذا معانی حروف، ایجادی خواهند بود.

دلیل سوم آن است که گفته شود معنای حرفی، معنایی نسبی و ربطی است و نسبت و ربط، حقیقتی است که حرف به حمل شایع نمی‌تواند دلالت بر آن داشته باشد، چون نسبت و ربط در ذهن به عنوان معنایی مستقل، وجود ندارد، بلکه آنچه از نسبت و ربط در ذهن وجود دارد، مفهوم نسبت و ربط به حمل اولی مثل «ابتدائیت» می باشد که مفهوم و معنایی اسمی است؛ بله، نسبت خارجی میان دو وجود، محقق است، لکن شکی نیست که حرف برای این نسبت خارجی وضع نگردیده است کما اینکه هیچ کس قائل به وضع حرف برای نسبت خارجی نشده است؛ لذا تنها احتمالی که راجع به معنای حرفی باقی می ماند آن است که گفته شود با تلفظ حرف، معنای حرف یعنی ربط و نسبت در ذهن، مضاف به غیر و وابسته به غیر ایجاد می‌شود.


[1] محاضرات‌ في ‌الأصول، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص60.
[2] محاضرات‌ في ‌الأصول، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص61.
[3] فوائد الاُصول‌، الغروي النّائيني، الميرزا محمد حسين، ج1، ص50.
[4] فوائد الاُصول‌، الغروي النّائيني، الميرزا محمد حسين، ج1، ص51.
[5] موسوعة الإمام الخميني 01 و 02 (مناهج الوصول إلى علم الأصول)، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص32.