1401/02/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بیان امور مقدماتی/امور مربوط به ادله احکام و الفاظ شارع /وضع
ادامه مسأله اول: وضعی بودن یا نبودن دلالت حروف
بیان شد اگرچه در این خصوص، دیدگاههای مختلفی مطرح شده است، ولی سه دیدگاه اساسی در این زمینه وجود دارد. نظریۀ اول یعنی از باب علامت بودن دلالت حروف بیان گردیده و مورد نقد قرار گرفت. همچنین نظریۀ دوم یعنی عدم تفاوت معنای اسمی و حرفی نیز بیان گردید و دو اشکال از محقق اصفهانی و محقق نائینی «رحمة الله علیهما» بر این دیدگاه ذکر شد. در ادامه به نقد و بررسی این دو اشکال و سپس بیان نظریۀ سوم خواهیم پرداخت.
نقد و بررسی اشکال محقق اصفهانی «رحمة الله علیه»
با توجه به مطالب گذشته روشن میشود اشکال ایشان وارد است، زیرا همانطور که ایشان میفرمایند، اساس نظریۀ دوم بر وجود معنای جامع و مشترک برای حروف و اسما است که نه در ذهن و نه در خارج، نه آلی و نه استقلالی باشد، در حالی که چنین معنایی متصور نیست، زیرا عدم آلیت و استقلالیت یک وجود، مستلزم ارتفاع نقیضین بوده و محال میباشد، لذا نظریۀ اتحاد معنای اسم و حرف باطل بوده و اثبات میشود معنای حرفی، حقیقتی متباین با معنای اسمی است.
نقد و بررسی اشکال محقق نائینی «رحمة الله علیه»
به نظر میرسد اشکال ایشان وارد نمیباشد، زیرا این اشکال مبتنی بر آن بود که رعایت شرط استعمالی واضع برای مستعمِل لازم نبوده و استعمال اسم و حرف به جای یکدیگر بر خلاف شرط واضع، صحیح بوده باشد، درحالی که رعایت شرط استعمالی واضع همچون رعایت شرط دخیل در موضوعٌ له، لازم بوده و عدم رعایت آن منجر به غلط شدن استعمال میگردد؛ کما اینکه با مراجعه به علم لغت و بعضاً علم صرف روشن میشود در موارد بسیاری، استعمال لفظ در معنای موضوعٌ له نیز به لحاظ عدم رعایت شرط استعمالی که واضع قرار داده است، غلط میباشد.
نظریۀ سوم: مباینت معنای اسمی و حرفی
بر اساس این دیدگاه، معنای اسمی و حرفی به حسب ذات و حقیقت متفاوت بوده و نه در ذات و نه در ذاتیات و خواص، اشتراکی ندارند. این دیدگاه مورد تأیید بسیاری از اصولیون متأخر از محقق خراسانی «رحمة الله علیه» است؛ لکن در وجه تباین معنای اسم و حرف، دیدگاههای متفاوتی ارائه شده است.
دیدگاه اول: دیدگاه محقق نائینی «رحمة الله علیه»
ایشان قائل به اخطاری بودن معانی اسمی و ایجادی بودن معانی حرفی میباشد.[1] محقق خویی «رحمة الله علیه» در محاضرات در مقام بیان فرمایش استاد خود میفرمایند:[2] «استاد ما محقق نائینی «رحمة الله علیه» معتقد به تباین معنای اسمی و حرفی از حیث ایجادیت و اخطاریت بوده و میفرمایند، معانی اسمی، مفاهیمی اخطاری بوده و در عالم مفهومیت، فی حد ذاتها و مستقلّاً وجود دارند، در حالی که معانی حرفی، معانی ایجادی در کلام بوده و در عالم مفهومیت، فی حد ذاتها و مستقلّاً وجودی ندارد.
توضیح مطلب آن است که موجودات در عالم ذهن، همانند موجودات در عالم خارج می باشند؛
موجودات در عالم خارج بر دو قسم هستند: قسم اول موجودات خارجی که وجود مستقل فی حد ذاته دارند؛ مانند تمام جواهر که وجودشان نیازی به موضوع خارجی نداشته و علما در مورد آنها میگویند وجودشان فی نفسه لنفسه میباشد؛ و قسم دوم موجودات خارجی هستند که فی حد ذاته، وجود مستقل ندارند؛ مثل اعراض که وجودشان متقوّم به وجود موضوع آنها بوده و علما در مورد آنها میگویند: «وجود العرض فی نفسه، عین وجوده لموضوعه».
موجودات در عالم ذهن و مفاهیم نیز بر دو قسم هستند: قسم اول مفاهیمی که در عالم مفهومیت و ذهن، وجود مستقل داشته و بدون کمک خارجی در ذهن به وجود میآیند، چه در ضمن یک ترکیب کلامی بیایند و چه نیایند؛ مثل مفاهیم اسما، چه اسم جواهر باشند و چه اسم اعراض، چه اسم اعتباریات و چه اسم انتزاعیات مانند مفهوم انسان و مفهوم سیاهی و سفیدی؛ و قسم دوم مفاهیمی است که در عالم مفهومیت و ذهن، وجود مستقل نداشته و متقوّم به غیر هستند مثل معانی حرفی و ادوات؛ چون این معانی در هیچ وعاء و ظرفی مستقلّاً تصوّر نمیشوند و این به دلیل نقصانی است که در نفس این معانی وجود دارد، نه لحاظ آلیت که مربوط به مقام استعمال بوده و خارج از معنا میباشد. لذا این مفاهیم، معانی ناقصی هستند که در عالم ذهن، بدون وابستگی به متعلقات نمیتواند خطور نماید؛ لذا از مطالبی که گذشت روشن می شود معانی حرفیّه در عالم مفهوم، به منزله مقولات نه گانه عرضیّه در خارج هستند».