درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1400/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

شمـاره درس: 67------------------روز: سه شنبهشمـاره درس: 67------------------روز: سه شنبهتاريخ: 24/12/1400------------------مصادف با: 12 شعبان المعظّم 1443تاريخ: 24/12/1400------------------مصادف با: 12 شعبان المعظّم 1443

 

ادامه تقسیم وضع به اعتبار معنای متصوّر حین الوضع

بیان شد وضع به اعتبار معنای متصوَّر حین الوضع، به لحاظ مقام ثبوت بر چهار قسم می‌باشد: وضع عام موضوعٌ له عام، وضع خاص موضوعٌ له خاص، وضع عام موضوعٌ له خاص و وضع خاص موضوعٌ له عام. بیان گردید اگرچه هیچ اشکالی در امکان قسم اول و دوم وجود ندارد، ولی قسم سوم و چهارم ممکن نمی‌باشد. وجه عدم امکان قسم سوم بیان گردید. در ادامه به بیان وجه عدم امکان قسم چهارم و سپس بررسی وقوع و عدم وقوع این اقسام چهارگانه به حسب مقام اثبات و در پایان به بیان تقسیم دوم یعنی تقسیم وضع به لحاظ لفظ متصوّر حین الوضع و تقسیم سوم یعنی تقسیم وضع به لحاظ منشأ وضع خواهیم پرداخت.

ادامه بحث امکان و امتناع اقسام وضع به اعتبار معنی

وجه عدم امکان قسم چهارم آن است که مفهوم خاص بما هو خاص صرفاً حکایتگر نفس آن مفهوم خاص بوده و نه می‌تواند حکایتگر مفهوم عام باشد و نه حکایتگر مفهوم خاصی دیگر و تنها زمانی می‌تواند مرآت برای مفهوم عام گردد که عاری از خصوصیت شود و دیگر مفهوم خاص نبوده و تبدیل به مفهوم عام شود.

بعضی در خصوص قسم سوم یعنی وضع عام و موضوعٌ له خاص، قائل به امکان شده و در مقام توجیه آن فرموده‌اند: چنانچه از راه دور، شبهی دیده شده و یقین حاصل شود که حیوان می‌باشد، ولی دانسته نشود چه نوعی از انواع حیوان است، آن شبه به معنای عام یعنی حیوان تصوّر می‌شود و این باعث تصوّر فردی از افراد آن مثل انسان گردیده و لفظ برای آن فرد خاصّ وضع می‌شود.

به نظر می‌رسد این فرمایش صحیح نباشد، زیرا شبهی را که فرد در ابتدا تصوّر می‌نماید، یا بما هو نوعٌ خاصٌّ من الحیوان آن را تصوّر می‌کند و یا به عنوان مطلق الحیوان؛ در صورت اول، معنای ملحوظ و متصوّر، خاص بوده و وضع و به تبع آن موضوعٌ له هر دو خاصّ خواهند بود و از قسم سوم یعنی وضع عامّ و موضوعٌ له خاصّ به حساب نخواهد آمد؛ و اما در صورت دوم اگرچه معنای ملحوظ و متصوّر در نتیجه وضع، عام می‌باشد، ولی این عنوان چیزی به جز حیوان را حکایت ننموده و باعث تصوّر فرد خاصّی از افراد حیوان نمی‌شود تا لفظ برای آن فرد خاص وضع شده و از قبیل قسم سوم یعنی وضع عام و موضوعٌ له خاص قرار داده شود.

حاصل آنکه در میان این اقسام چهار گانه، تنها قسم اول و دوم ممکن می باشند.

بررسی اقسام چهارگانه به حسب مقام اثبات و وقوع

شکی در وقوع قسم اول یعنی وضع خاص و موضوعٌ له خاص و قسم دوم یعنی وضع عام و موضوعٌ له عام نیست، کما اینکه شکی در عدم وقوع قسم چهارم یعنی وضع خاص و موضوعٌ له عام وجود ندارد، زیرا همان‌طور که گذشت، استحالۀ این قسم در مقام ثبوت نزد تمامی أعلام الّا شذّ و ندر، امری محرز می‌باشد، ولی در خصوص قسم سوم یعنی وضع عام و موضوعٌ له خاص گفته می‌شود اگرچه قائلین به حکایتگری مفهوم عام از مفهوم خاص و در نتیجه امکان این قسم در مقام ثبوت، برای استدلال بر وقوع آن در مقام اثبات، در خارج مصادیقی همچون وضع حروف را برای آن ذکر نموده‌اند که در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت، ولی از نگاه ما این قسم نیز امکان وقوعی نداشته و اموری مثل وضع حروف نیز نمی تواند مصداق برای آن قرار داده شود.

 

تقسیم دوم: تقسیم به لحاظ لفظ متصوّر حین الوضع

همان‌طور که وضع لفظ برای معنا، نیازمند تصوّر معنا می‌باشد، نیازمند تصوّر لفظ نیز خواهد بود و لفظ متصوّر حین الوضع از دو حال خارج نیست:

یا لفظ خاص مرکب از حروف خاص می‌باشد مانند «رجل»، «زید» و «ضارب» که در این صورت، شخص همین الفاظ ملحوظ واقع شده و به آن وضع شخصی گفته می‌شود؛

و یا آنکه لفظ متصوّر حین الوضع، هیئتی خاص است که مشترک میان الفاظ متعدده با حروف متعدده می‌باشد مثل «هیئت امر»، «هیئت مشتق» و امثال آن که این وضع، وضع نوعی نام دارد.

تقسیم سوم: تقسیم به حسب منشأ وضع

وضع به اعتبار منشأ آن بر سه قسم می‌باشد:

یکی وضع تعیینی که عبارت است از اعتبار ارتباط میان لفظ و معنا که منشأ آن، اقدام شخص یا گروه خاصی بر اعتبار ارتباط میان لفظ و معنا می‌باشد؛

و دیگری وضع تعیّنی که عبارت است از به وجود آمدن ارتباط میان لفظ و معنا بر اثر کثرت استعمال لفظ در معنا که منشأ آن، اقدام شخص یا گروه خاصی بر اعتبار ارتباط میان لفظ و معنا نبوده و بلکه عموم مستعمِلین، معتبِر آن شناخته می‌شوند؛

و سوم وضع استعمالی که عبارت است از اعتبار ارتباط میان لفظ و معنا به مجرد استعمال اول مثل اینکه پدر نوزاد، پیش از اینکه نام او را اعلام نماید بگوید احمد را بیاورید که همین استعمال، موجب وضع لفظ «احمد» برای نوزاد خواهد گردید.

 

«و آخر دعوانا ان الحمد لله ربّ العالمین»