درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1400/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/امور مربوط به ادله احکام و الفاظ شارع /وضع

 

ادامه تعریف پنجم: مسلک تعهد

تعریف پنجم برای وضع یعنی مسلک تعهد که مختار محقق نهاوندی، محقق حائری، ابوالمجد اصفهانی و محقق خویی «رحمة الله علیهم اجمعین» می‌باشد بیان گردید. در ادامه به نقد و بررسی مسلک تعهد خواهیم پرداخت.

نقد تعریف پنجم

در مقام نقد و بررسی مسلک تعهد، قبل از بیان اشکالات مربوط به آن شایسته است به دو نکته مقدماتی اشاره گردد:

نکتۀ اول اینکه با توجه به آنچه طرفداران مسلک تعهد در مقام تبیین این نظریه ذکر کرده‌اند، این مسلک از چند ویژگی برخوردار است:

1. بر اساس این مسلک، علقۀ وضعی میان لفظ و معنا، اختصاص به صورتی دارد که متکلم هنگام ذکر لفظ، تفهیم معنا را قصد نموده باشد؛ لذا دلالت وضعی بنا بر مسلک تعهد، اختصاص به دلالت تصدیقی داشته و شامل دلالت تصوری نمی‌گردد.

2. بر اساس این مسلک، وضع یک حقیقت تکوینی نفسانی است و از آنجا که امری اختیاری بوده و نفس نسبت به آن اختیار دارد، لذا به امری اختیاری تعلق می‌گیرد که عبارت است از تلفظ به لفظی خاص به هنگام ارادۀ تفهیم معنایی خاص.

3. اساس این مسلک را طبق برخی گفتارها، یک قضیۀ ایجابیۀ شرطیه و طبق برخی دیگر، یک قضیۀ سلبیۀ استثنائیه شکل می‌دهد. قضیۀ ایجابیۀ شرطیه به دو نحو بیان شده است: یکی «کلّ ما ذکرتُ اللفظ، فأرید تفهیم هذا المعنی» و دیگری «کلّ ما اردتُ تفهیم المعنی الفلانی، ذکرت اللفظ الفلانی»؛ همچنین قضیۀ سلبیۀ استثنائیه نیز به دو نحو بیان شده است: یکی «لا أذکر اللفظ الّا عند قصد تفهیم المعنی» و دیگری «لا أقصد تفهیم المعنی الفلانی الّا و أذکر اللفظ الفلانی».

نکتۀ دوم آنکه با مطالعه در فرمایشات محقق خویی «رحمة الله علیه» که به عنوان آخرین طرفدار این نظریه شناخته می‌شود، روشن می‌گردد ایشان در بیانات خود، این نظریه را به دو نحو ایجابی شرطی و یک نحو سلبی استثنائی مطرح نموده‌اند؛ دو نحو ایجابی شرطی که بیان گردید و مقصود از سلبی استثنائی آن است که «لا ینطق المتکلّم باللفظ الفلانی، الّا فیما اراد تفهیم المعنی الفلانی».

 

بعد از توجه به این دو نکته گفته می‌شود مسلک تعهد، از جهاتی مورد نقد قرار گرفته است:

اول آنکه مرتکز عند العرف و العقلاء آن است که تعهد و التزام نفسانی به ارادۀ معنایی خاص از یک لفظ خاص، متفرع بر انجام وضع در مرتبۀ متقدم می‌باشد، نه اینکه خود آن تعهد، وضع باشد؛ زیرا تعهد متکلم در مقام استعمال به ارادۀ معنایی خاص از یک لفظ خاص مبتنی بر آن است که ارتباطی بین این لفظ و معنا برقرار شده باشد. به عبارت دیگر تعهد به ارادۀ فلان معنا از فلان لفظ، امری مرتبط به شخص است و وضع، امری مرتبط به عموم است و تعهد یک شخص خاص، ربطی به اصل وضع که در مقام تفهیم و تفهم به نحو عام مطرح می شود ندارد.