درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1400/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/امور مربوط به ادله احکام و الفاظ شارع /وضع

 

ادامه تعریف چهارم: مسلک اعتبار

بیان شد گروهی از اصولیون معتقدند وضع، واقعیت خارجی نداشته و حقیقتی اعتباری می‌باشد. این گروه در تفسیر حقیقت اعتباری وضع، دیدگاه‌های مختلفی دارند. بیان شد محقق خویی «رحمة الله علیه» این دیدگاه‌ها را نقل نموده و مورد بررسی قرار داده اند. دیدگاه اول یعنی دیدگاه محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» در نهایة الدرایة بیان شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در ادامه به بیان دیدگاه دوم یعنی اعتبار ملازمه و نقد و بررسی آن خواهیم پرداخت.

دیدگاه دوم: اعتبار ملازمه

محقق خویی «رحمة الله علیه» از این دیدگاه با تعبیر «قیل» یاد نموده و می‌فرمایند: «دیدگاه دوم، حقیقت وضع را اعتبار ملازمه میان طبیعی لفظ و معنا می‌داند؛ به گونه‌ای که این ملازمه، واقعیتی جز اعتبار معتبِر نداشته و ثبوتاً و سلباً به دست معتبر می‌باشد».[1]

نقد محقق خویی «رحمة الله علیه» بر دیدگاه دوم

ایشان در مقام رد این دیدگاه می‌فرمایند: «مراد از اعتبار ملازمه بین لفظ و معنا از دو حال خارج نیست:

اگر مراد، اعتبار خارجی ملازمه باشد به این معنی که واضع در خارج، ملازمه میان لفظ و معنا را جعل می کند، گفته می شود اعتبار ملازمه خارجیه میان لفظ و معنا تا زمانی که در ذهن مخاطب، ملازمه بین لفظ و معنا وجود نداشته باشد، لغو و بی‌ثمر بوده و مفید فائده وضع یعنی انتقال به معنا از تصور لفظ نخواهد بود و تمام العلّة برای حصول فائده وضع یعنی انتقال به معنا از تصور لفظ، وجود ملازمه میان لفظ و معنا در ذهن مخاطب می‌باشد.

اما اگر مراد از اعتبار ملازمه بین لفظ و معنا، اعتبار ذهنی آن باشد به این معنی که واضع، ملازمه بین لفظ و معنا را در ذهن اعتبار می‌نماید، امر از دو حالت خارج نیست: یا واضع، ملازمه بین لفظ و معنا را در ذهن اعتبار می‌نماید حتی برای جاهل به وضع و یا آنکه این ملازمه ذهنیه را برای خصوص عالم به وضع اعتبار می‌کند.

 

صورت اول ممکن نیست، چون اعتبار ملازمه میان لفظ و معنا در ذهن برای شخص جاهل به وضع، اثری نداشته و موجب نمی‌شود جاهل به وضع با شنیدن لفظ، به معنا منتقل گردد؛ لذا این اعتبار، لغو بوده و صدور آن از واضع حکیم ممکن نیست.

صورت دوم یعنی اعتبار ملازمه میان لفظ و معنا در ذهن برای خصوص عالم به وضع نیز صحیح نیست، چون عالم به وضع به لحاظ علم به وضع، خود به خود با شنیدن لفظ، به معنای آن منتقل می‌شود و اعتبار ملازمه بیان این دو، تحصیل حاصل می‌باشد.

حاصل آنکه اعتبار ملازمه ذهنیه میان لفظ و معنا لغو بوده و نه برای جاهل به وضع فائده دارد و نه برای عالم به وضع».[2]

بیان استاد معظّم

گفته می‌شود اولاً ملازمه میان دو شئ یا خارجی و تکوینی بوده و حاصل جعل، خلق و ایجاد تکوینی اشیا می‌باشد مانند ملازمه میان برودت هوا و انجماد آب و یا اعتباری بوده و ربطی به حقیقت تکوینی و خارجی اشیا ندارد، بلکه حاصل اعتبار معتبِر است و حقیقت اعتباری داشته و موطن آن، ذهن و نفس معتبِر است؛ لذا تقسیم اعتبار ملازمه به اعتبار در خارج و اعتبار در ذهن نادرست بوده و اعتبار خارجی اساساً معنا ندارد، زیرا اگر ملازمه میان دو شئ خارجی باشد، مربوط به جعل تکوینی شئ و خلق و ایجاد آن در خارج بوده و اعتباری نیست و اگر اعتباری باشد، مربوط به ذهن بوده و خارجی بودن آن معنا نخواهد داشت.

ثانیاً همان‌طور که در گذشته نیز بیان گردید، اگرچه انتقال از لفظ به معنا از اغراض مترتب بر وضع می‌باشد، لکن ترتب این اثر متوقف بر تحقق شروطی همچون صدور لفظ، شنیدن لفظ و آگاهی از وضع است که همگی خارج از حقیقت وضع بوده و از شرائط ترتب غرض از وضع می‌باشند؛ لذا چنانچه وضع، اعتبار ملازمه میان لفظ و معنا باشد، چنین اعتباری حتی برای جاهل به وضع نیز لغو نخواهد بود، چون جاهل نیز وقتی علم به وضع یعنی اعتبار ملازمه میان یک لفظ و یک معنای خاص پیدا نماید، چنانچه این لفظ از متکلمی صادر شده و به گوش او برسد، شرائط ترتب اثر وضع حاصل شده و ذهن او به معنای خاص منتقل می‌گردد.

ثالثاً به نظر می‌رسد اعتبار ملازمه در این قول، همان اعتبار علقه و ارتباط میان لفظ و معنا است که در کلام محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» به عنوان دیدگاه اول مطرح گردید و دیدگاه مستقلی نمی‌باشد، بلکه با دقت بیشتر در کلمات محقق عراقی «رحمة الله علیه» روشن می‌شود هر چند که اشکالات متعددی به کلام ایشان در مقام بیان حقیقت وضع وارد بود، ولی می‌توان فرمایش ایشان در مقام بیان حقیقت وضع را نیز به همین معنای اعتبار ملازمه بازگرداند.

 


[1] محاضرات‌ في ‌الأصول، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص40.
[2] محاضرات‌ في ‌الأصول، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص40.