درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1400/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/امور مربوط به ادله احکام و الفاظ شارع /وضع

 

ادامه تعریف چهارم: مسلک اعتبار

بیان شد گروهی از اصولیون معتقدند وضع، واقعیت خارجی نداشته و حقیقتی اعتباری می‌باشد. این گروه در تفسیر حقیقت اعتباری وضع، دیدگاه‌های مختلفی دارند. بیان شد محقق خویی «رحمة الله علیه» این دیدگاه ها را نقل نموده و مورد بررسی قرار داده اند. دیدگاه اول یعنی دیدگاه محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» در نهایة الدرایة ذکر گردید. همچنین نقد محقق خویی از این دیدگاه، بیان گردیده و از آن پاسخ داده شد و در پایان، نقد مختار و صحیح بر فرمایش محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» بیان گردید. در ادامه به بیان تصحیحی برای فرمایش محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» بر اساس نقد مختار خواهیم پرداخت.

تصحیح دیدگاه محقق نائینی «رحمة الله علیه»

بر اساس نقدی که بر کلام محقق نائینی «رحمة الله علیه» گذشت می‌توان گفت تعریف صحیح برای وضع به صورت کلی (چه در لفظ، چه در علامت، چه در اشاره و چه در فعل یا سکوت یا تقریر در صورتی که وضعی باشند) عبارت است از: «اعتبار ارتباط رسانه ای میان شئ با معنا و مفهومی خاص به گونه‌ای که پس از ابراز و اعلان اعتبار آن ارتباط، ذهن اشخاص با شنیدن یا دیدن شیء دالّ اعم از لفظ، علامت، اشاره، فعل، سکوت و یا تقریر، به آن معنا و مفهوم خاص منتقل گردد».

بر اساس این تعریف، چند نکته گفته می شود:

اول آنکه اگر این ارتباط میان شئ با معنی، قبل از به کارگیری لفظ و امثال آن در معنای خاص، توسط شخص یا گروهی، اعتبار گردد، به آن وضع تعیینی گفته شده و اگر پس از استعمال و به کارگیری لفظ و امثال آن در معنای خاص، توسط مستعملین، اعتبار گردد، به آن وضع تعیّنی گفته می‌شود؛

دوم آنکه در مقام استعمال، اگر لفظ و امثال آن دلالت بر معنای خاص بما انّه معنای خاص داشته باشند، دلالت تصوری بوده و اگر دلالت بر معنای خاص، بما انّه مرادٌ للمتکلّم داشته باشند، دلالت تصدیقی خواهد بود؛

سوم آنکه غرض از وضع، تفهیم و تفهّم بوده و تحقق این غرض نیازمند دو عنصر می‌باشد: یکی وضع و دیگری آگاهی مقصودین بالإفهام نسبت به وضع که امری خارج از وضع می‌باشد؛

 

چهارم اینکه مراد از تفهیم در غرض از وضع آن است که متکلّم بخواهد معنایی خاصّ را به دیگران بفهماند، در حالی که مراد از تفهّم آن است که قطع نظر از اینکه متکلم بخواهد معنای خاصی را به دیگران بفهماند یا خیر، شخص با شنیدن و یا دیدن لفظ و امثال آن، معنایی خاص را بفهمد.

با توجه به مجموعه این نکات دانسته می‌شود غرض از وضع، آنگونه که محقق خویی «رحمة الله علیه» ادعا نموده‌اند، اختصاص به تفهیم ندارد تا موجب اختیار مسلکی در حقیقت وضع شود که به انحصار دلالت وضعی در خصوص دلالت تصدیقی منجر شده و با اشکالاتی مواجه گردد که پاسخ‌های محقق «رحمة الله علیه» از این اشکالات، قانع کننده نباشد.