درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1400/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/امور مربوط به ادله احکام و الفاظ شارع /وضع

 

ادامه تعریف چهارم: مسلک اعتبار

بیان شد گروهی از اصولیون معتقدند وضع، واقعیت خارجی نداشته و حقیقتی اعتباری می‌باشد. این گروه در تفسیر حقیقت اعتباری وضع، دیدگاه های مختلفی دارند. بیان شد محقق خویی «رحمة الله علیه» این دیدگاه ها را نقل نموده و مورد بررسی قرار داده اند. دیدگاه اول یعنی دیدگاه محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» در نهایة الدرایة بیان گردید. در ادامه به بیان نقد محقّق خویی «رحمة الله علیه» بر این دیدگاه خواهیم پرداخت.

نقد محقق خویی «رحمة الله علیه»

محقق خویی «رحمة الله علیه» در مقام نقد فرمایش محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» می‌فرمایند: «فرمایش استاد ما ذیل چهار امر خلاصه می‌شود:

اول اینکه حقیقت وضع، امری تسبیبی نبوده و بلکه امر مباشری قائم به مُعتَبِر بالمباشرة می‌باشد؛

دوم اینکه ارتباط و اختصاص، حقیقت وضع نیستند، بلکه از لوازم حقیقت وضع می‌باشند؛

سوم اینکه حقیقت وضع، تعهد و التزام نفسانی نیست؛

و چهارم اینکه حقیقت وضع در الفاظ از سنخ وضع سایر علائم و نشانه‌ها می‌باشد، نهایتاً وضع در علائم و نشانه‌ها، حقیقی خارجی است و در الفاظ، جعلی اعتباری.

ایشان در ادامه به بررسی این چهار امر پرداخته و می‌فرمایند:

امر اول و دوم در کمال متانت و صحت بوده و با تمامی مسالک در تعریف وضع، سازگاری دارد، چه مسلک ما و چه سایر مسالک؛

و اما امر سوم صحیح نبوده و در آینده نزدیک بحث کرده و ثابت می‌کنیم حقیقت وضع، همان تعهد و التزام نفسانی می‌باشد؛

و اما امر چهارم و اینکه فرمودند حقیقت وضع در الفاظ از سنخ وضع سایر علائم و نشانه‌ها می‌باشد به دو جهت مردود است:

زیرا اولاً تفسیر وضع به این معنا بر فرض صحت آن، تفسیر به معنای دقیق عقلی است که خارج از اذهان عموم واضعین می‌باشد، به خصوص اگر واضعین از اطفال و مجانین باشند در حالی که بالوجدان، وضع حتی از اطفال و مجانین نیز صادر می‌شود و حال آنکه اطفال و مجانین، این معنای عقلی دقیق از وضع یعنی اعتبار ارتباط بین لفظ و معنی را درک ننموده و اینطور نیست که وضع در الفاظ را از قبیل وضع علائم و اشارات دانسته و نهایتاً وضع را در علائم و اشارات، حقیقی و در الفاظ، اعتباری بدانند؛

 

و ثانیاً وضع و نصب علائم، سه رکن دارد: رکن اول، موضوع و منصوب می‌باشد یعنی همان علائم، رکن دوم، موضوعٌ علیه و مکانی است که علامت در آنجا نصب شده است و رکن سوم است معنای موضوعٌ له مثل کمیت مسافت می‌باشد، در حالی که وضع الفاظ، فقط دو رکن دارد: یکی موضوع یعنی لفظ و دیگری موضوعٌ له یعنی معنا و به رکن سومی تحت عنوان موضوعٌ علیه، نیاز ندارد».[1]


[1] محاضرات‌ في ‌الأصول، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص43.