1400/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بیان امور مقدماتی/مبادی علم اصول /تاریخچه علم اصول
ادامه مرحله اول: مبادی علم اصول
بیان شد مبادی یک علم، اموری هستند که ما را به صورت اجمالی با آن علم آشنا مینمایند. در این زمینه، امر اول یعنی «تعریف علم اصول»، امر دوم یعنی «موضوع علم اصول»، امر سوم یعنی «میزان اصولی بودن یک مسأله» و امر چهارم یعنی «ترتیب مباحث علم اصول» بیان گردید. در ادامه به بیان امر پنجم یعنی تاریخچۀ علم اصول و امر ششم یعنی ثمرۀ علم اصول خواهیم پرداخت.
امر پنجم: تاریخچه علم اصول
علم اصول پس از عصر تشریع پایهگذاری شده است؛ زیرا در عصر تشریع، اصحاب رسول مکرم اسلام (ص) برای اخذ احکام شرعی، به ایشان مراجعه نموده و نیازی به علم فقه به معنای اجتهاد و استنباط احکام شرعی و مقدمۀ آن یعنی علم اصول وجود نداشته است. پس از رحلت نبی مکرم اسلام (ص) تا ابتدای عصر غیبت کبری، امامیه احکام شرعی را از ائمۀ معصومین (ع) به عنوان تنها مرجع بیان احکام و تفسیر قرآن و سنت، اخذ نموده و لذا کما کان نیازی به اجتهاد، استنباط و استعمال قواعد اصولی برای فهم احکام شرعی نداشته اند؛ ولی عامه که ائمۀ معصومین (ع) را به عنوان مرجع بیان احکام و تفسیر قرآن و سنت نپذیرفته بودند، مرجع تشریع را از دست داده و برای حل تعارضات میان احکام و همچنین پاسخ به مسائل مستحدثه، نیازمند اجتهاد و استنباط به کمک قواعد اصولیهای همچون اشباه و نظائر، شناخت علل شرعیه و یا مقاصد الشریعة، قیاس، مصالح مرسله و اجماع یا همان اخذ به رأی جماعت امت شده و تابعین آنها نیز از اجتهادات صدر اول از عامه تقلید نموده و احکام شرعیه را از این طریق اخذ مینمودند.
میتوان گفت واضع اصلی علم اصول و اولین کسانی که برخی قواعد اصولی را برای عصر غیبت کبری تبیین نمودهاند، امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) هستند. اگرچه اهل سنت اصرار دارند بر اینکه مؤسس و واضع علم اصول، شافعی میباشد؛ مانند شیخ ابو زهره که میگوید: «والجمهور من الفقهاء یقرّون للشافعی باسبقیّته لوضع علم الاصول».[1]
و اما اولین کسانی که در برخی مسائل علم اصول، کتاب تصنیف نمودهاند، یکی هشام بن حکم، شاگرد امام صادق (ع) است که نقل شده کتابی با عنوان «الالفاظ» را تصنیف نموده است[2] و[3] و پس از ایشان، یونس بن عبد الرحمن شاگرد امام کاظم (ع) است که نقل شده کتابی با عنوان «اختلاف الحدیث و مسائله» را تصنیف نموده است.[4] اگرچه برخی اولین مصنف علم اصول را شافعی دانستهاند، اما برخی دیگر ابو یوسف یعقوب بن ابراهیم که مقدم بر شافعی است[5] و برخی دیگر، محمد بن حسن شیبانی فقیه عراق که او نیز مقدم بر شافعی است را اولین مصنف علم اصول میدانند.[6]
در عصر غیبت به لحاظ نیازی که امامیه به قواعد اصولی برای استنباط مسائل فقهی پیدا نموداند، بحث از علم اصول و تدوین کتب اصولی در میان امامیه ادامه پیدا کرد و تکمیل شدهه و تا کنون نیز ادامه داشته است.
امر ششم: ثمره علم اصول
همانطور که از مباحث گذشته روشن میشود، غرض از علم اصول، تعرّف نسبت به قواعدی است که شارع مقدس در مقام جعل شرعی با اموری چون قول، فعل و تقریر صادر فرموده و فائدۀ علم اصول، استنباط احکام فقهی از این امور میباشد که از طرق مختلفهای همچون کتاب، سنت، اجماع و یا سیره به دست ما رسیده است.