درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1400/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/مبادی علم اصول /ترتیب مباحث علم اصول

 

ادامه امر چهارم: ترتیب مباحث علم اصول

بیان شد پیشینۀ بحث از ترتیب مباحث و ابواب علم اصول به بدو پیدایش و تدوین این علم باز می‌گردد و مورد توجه اکثر قریب به اتفاق اندیشمندان اصولی بوده و در طول زمان، بعضاً تغییراتی بر آن عارض شده است. ترتیب مذکور در کلام قدما و متأخرین از امامیه و عامه و همچنین ترتیب مذکور در کلام معاصرین عامه بیان گردید. در ادامه به بیان ترتیب مذکور در کلمات معاصرین امامیه خواهیم پرداخت.

بیان کلمات معاصرین امامیه راجع به ترتیب مباحث علم اصول

محقق خراسانی[1] «رحمة الله علیه» در کفایة الاصول، در مقام تبویب مباحث علم اصول، آن را ذیل یک مقدمه، چند مقصد و یک خاتمه ترتیب می دهند.

ایشان در مقدمه از بعضی مبادی علم اصول مثل تعریف، موضوع، امتیاز علوم و برخی دیگر از اموری سخن می‌گویند که از نگاه ایشان، از امور مقدماتی علم اصول بوده و داخل در علم اصول نیستند؛ در حالی که بعضی از این امور مانند مباحث مربوط به تعیین مدالیل الفاظ صادره از شارع همچون مشتق، صحیح و اعم و حقیقة شرعیه، هم در بیانات گذشتگان و هم بنا بر نظریه مختار، از مباحث اصلی علم اصول و داخل در علم اصول می‌باشند.

 

ایشان پس از ذکر امور مقدماتی، به ذکر مقاصد اصلی علم اصول و یک خاتمه می‌پردازند که عبارت‌اند از:

مقصد اول: اوامر؛ مقصد دوم: نواهی؛ مقصد سوم: مفاهیم؛ مقصد چهارم: عام و خاص؛ مقصد پنجم: مطلق و مقیّد (که ذیل این مقصد، مباحث مربوط به مجمل و مبیّن را نیز در قالب یک فصل بیان می‌نمایند)؛ مقصد ششم: امارات؛ مقصد هفتم: اصول عملیه؛ مقصد هشتم: تعادل و تراجیح و در خاتمه راجع به اجتهاد و تقلید بحث می‌نمایند.

متأخرین از ایشان ترتیب جدیدی ارائه ننموده‌اند به جز شهید صدر «رحمة الله علیه» که در علم اصول، هم ابداع سبکی و هم ابداعات نظریه‌پردازی دارد.

ایشان در کتاب دروس فی علم الاصول پس از ذکر یک تمهید در خصوص برخی مبادی علم اصول مانند تعریف علم اصول، اهمیت آن و موضوع علم اصول، موضوع علم اصول را عناصر مشترکه در استدلال فقهی دانسته و سپس با بیان اقسام عناصر مشترکه در استدلال فقهی به تبویب مباحث علم اصول می پردازند.

ایشان عناصر مشترکه در استدلال فقهی را به دو نوع «ادلۀ محرِزه» و «ادلۀ غیر محرِزه»[2] و ادلۀ محرِزه را به دو قسم شرعی و عقلی و دلیل شرعی را به دو قسم لفظی و غیر لفظی تقسیم نموده[3] و مباحث علم اصول را بر اساس همین تقسیم‌بندی تبویب می‌نمایند.

اما در کتاب بحوث ذیل تمهیدی که راجع به تعریف علم اصول و موضوع آن ارائه می‌دهند، عنوانی را مبنی بر تقسیم علم اصول مطرح کرده و ذیل این عنوان می‌فرمایند: «مباحث علم اصول بر اساس دو تقسیم در موضوع علم اصول (یعنی عناصر و ادله مشترکه در استدلال فقهی) قابل طرح است: یکی تقسیم به لحاظ نوع دلیلیت دلیل و دیگری تقسیم به لحاظ نوع دلیل.

تقسیم اول آن است که دلیلیت عناصر و ادله مشترکه در استدلال فقهی به لحاظ آنکه لفظی، عقلی و یا تعبدی باشد، بر چند قسم است:

قسم اول، مباحث الفاظ است که در آن مباحث مربوط به ادلۀ لفظیه بما هو دلیلٌ لفظيٌ (یعنی آنچه به تشخیص ظهورات لغویه و یا عرفیۀ دلیل باز می‌گردد) مطرح می‌شود، هرچند مضمون این ادله از قبیل لفظ نباشد، بلکه از قبیل ظهور حالی یا سیاقی باشد که در قالب لفظ متمثّل نمی‌شود؛ مانند ادلۀ لفظیه‌ای که فعل یا تقریر معصوم علیه السلام را نقل می‌نمایند دلالت بر ظهور حال معصوم دارند بدون اینکه لفظ معصوم را نقل نمایند.

 

قسم دوم، مباحث استلزامات عقلیه اعم از مستقلات عقلیه و غیر مستقلات عقلیه است که در آن مباحث مربوط به ادله‌ای مطرح می‌شود که حجیت و دلیلیت آنها، عقلی می‌باشد.

قسم سوم، مباحث دلیل استقرائی است که در آن مباحث مربوط به ادله‌ای مطرح می‌شود که حجیت و دلیلیت آنها استقرائی بوده و بر پایۀ حساب احتمالات و استقراء است؛ مانند مباحث مربوط به اجماع، سیره و تواتر.

قسم چهارم، مباحث مربوط به حجج شرعیه اعم از امارات و اصول عملیۀ نقلیه است که در آن مباحث مربوط به ادله‌ای مطرح می‌شود که حجیت و دلیلیت آنها، تعبدی بوده و به جعل شارع می‌باشد.

قسم پنجم، مباحث مربوط به اصول عملیۀ عقلیه است؛ یعنی قواعدی که عقل در موارد شک بدوی و یا مقرون به علم اجمالی، حکم به آنها نموده و تعیین‌کنندۀ وظیفۀ عملی مکلف در مقام شک می‌باشد؛ و در خاتمه، بحث مربوط به تعارض میان این ادله را مطرح می‌نمایند».[4]


[1] آیت الله محمّد کاظم خراسانی مشهور به آخوند خراسانی، متولّد سنه 1255 هجری قمری و متوفّای سنه 1329 هجری قمری، از علمای امامیه در قرن سیزدهم و چهاردهم میباشد. از خصوصیّات علمی و اخلاقی ایشان می توان به این موارد اشاره نمود:تتلمذ در درس بزرگانی همچون شیخ انصاری و میرزای شیرازی «رحمة الله علیهما»؛مرجعیّت شیعه پس از مرحوم شیخ انصاری؛تربیت شاگردان کثیر به گونه ای که برخی نقل کرده اند در هر جلسه درس ایشان، حدود 1000 نفر شرکت می کردهاند؛تألیف کتب عمیق، تأثیرگذار و ماندگار در علوم اسلامی؛رهبری و حمایت از انقلاب مشروطه در ایران با تشویق مردم جهت ایستادگی در مقابل استبداد و تلگرافهای اعتراضآمیز به دربار محمّدعلی شاه قاجار که منجرّ به فرار او از مملکت و پناهندگی او به دربار روسیه گردید؛حکم جهاد در پی تجاوزات مستمرّ دو دولت روس و انگلیس به ایران؛ نقل شده که ایشان تصمیم گرفت خود نیز در رأس سایر علما برای سرکوب سپاه روس، وارد جهاد شود، ولی صبح روزی که قرار بود حرکت نمایند، نیم ساعت پیش از طلوع آفتاب، وفات نمودند و اگرچه اطبّاء، علّت وفات ایشان را سکته قلبی تشخیص دادند، ولی این وفات ناگهانی و مصادفت آن با حرکت برای جهاد موجب انتشار این شایعه گردید که رحلت ایشان طبیعی نبوده و احتمالاً به دست گماردگان روس مسموم شدهاند.
[2] دروس في علم الأصول، الصدر، السيد محمد باقر، ج1، ص58.
[3] دروس في علم الأصول، الصدر، السيد محمد باقر، ج1، ص62.
[4] بحوث في علم الأصول، الهاشمي الشاهرودي، السيد محمود، ج1، ص57.