1400/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بیان امور مقدماتی/مبادی علم اصول /موضوع علم اصول
ادامۀ نکتۀ دوم: تعریف موضوع علم
بیان شد فلاسفه در مقام تعریف موضوع هر علم به صورت عام فرمودهاند: «موضوع کلّ علمٍ ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیّة» و همین تعریف توسط بعضی اصولیون همچون محقق خراسانی «رحمة الله علیه» در علم اصول نیز مطرح شده است. در مقام توضیح لفظ «ذاتیة» در این تعریف گفته شد معیار در ذاتی بودن یک عرض، صحت حمل و اسناد آن به موضوع، بدون واسطۀ جلیه و به اسناد حقیقی میباشد. بیان گردید که محقق عراقی «رحمة الله علیه» در مقام اشکال بر این معیار در ذاتی بودن عرض، بعد از تقسیم عوارض به هفت قسم فرمودند: معیار در ذاتی بودن عرض، صحت حمل و اسناد آن به موضوع، بدون واسطۀ جلیه و به اسناد حقیقی نیست تا به غیر از قسم اخیر، تمامی اقسام عرض از قبیل عرض ذاتی موضوع باشند، بلکه صحت عروض و اتصاف حقیقی آن بر موضوع می باشد و لذا تنها سه قسم اول عرض ذاتی موضوع خواهند بود.
بحث در نقد شهید صدر نسبت به کلام محقق عراقی «رحمة الله علیهما» بود که بیان شد ایشان منشأ اشتباه محقق عراقی «رحمة الله علیه» را این میدانند که بدون در نظر گرفتن ذیل کلام محقق طوسی، از صدر کلام ایشان این مطالب را استظهار نمودهاند. در ادامه به بیان ادامه نقد شهید صدر نسبت به کلام محقق عراقی «رحمة الله علیهما» ایشان خواهیم پرداخت.
ادامۀ نقد محقق عراقی «رحمة الله علیه»
شهید صدر در ادامه نقد کلام محقق عراقی «رحمة الله علیهما» میفرمایند: «طبق فرمایش ایشان هر چند در سه قسم اخیر از اقسام هفتگانۀ عرض یعنی آنچه به واسطۀ نوع، عارض بر جنس شود، آنچه به واسطۀ جنس، عارض بر فصل شود و آنچه به واسطۀ فصل، عارض بر جنس گردد، حمل و اسناد حقیقی به معروض وجود دارد، اما چون اتصاف حقیقی معروض به آنها و عروض واقعی این اعراض بر معروض وجود ندارد، لذا عرض ذاتی نبوده بلکه عرض غریب میباشد؛ در حالی که در هر سه قسم به یک اعتبار، هم حمل و اسناد حقیقی وجود دارد و هم اتصاف و عروض حقیقی و این دو منفک از یکدیگر نیستند و به اعتباری دیگر، نه حمل و اسناد حقیقی وجود دارد و نه اتصاف و عروض حقیقی؛ لذا به یک اعتبار، این اقسام سهگانۀ اخیر، همچون اقسام سهگانۀ اول، عرض ذاتی هستند، چه معیار ذاتی بودن عرض، اسناد و حمل حقیقی دانسته شود و چه اتصاف و عروض حقیقی؛ و به اعتباری دیگر، عرض ذاتی نیستند، چه معیار ذاتی بودن را حمل و اسناد حقیقی بدانیم و چه اتصاف و عروض حقیقی.
توضیح مطلب آن است که اعراضی که بر موضوعی مثل جنس و نوع عارض میشوند دو لحاظ دارند: یکی عروض به لحاظ وجود و خارج و دیگری عروض به لحاظ عالم تحلیل و مفهوم؛
در صورت اول شکی نیست که هر یک از جنس، نوع و فصل، وجودی واحد داشته و عین یکدیگر میباشند، لذا هم حمل و اسناد اعراض جنس، نوع یا فصل به هر یک از آنها حقیقی است و هم عروض آنها بر این سه، حقیقی میباشد؛ برای مثال اگر اعراض جنس بر نوع حمل شده و اسناد داده شود، هم این حمل و اسناد حقیقی است و هم عروض آنها بر نوع، حقیقی میباشد؛ زیرا معروض این اعراض در خارج یک وجود واحد است که هم وجود جنس به آن است و هم وجود نوع؛ همینطور است حمل اعراض نوع بر جنس و حمل اعراض فصل بر جنس، بر این اساس در سه قسم اخیر به حسب عالم وجود نمیتوان گفت حمل اعراض بر موضوعاتشان، حقیقی است ولی عروض آنها بر موضوعاتشان حقیقی نمیباشد.
اما در صورت دوم شکی نیست که مفهوم هر یک از جنس، نوع و فصل، مباین از یکدیگر بوده و لذا همانطور که حمل اعراض هر کدام از آنها بر دیگری، حقیقی نمیباشد، عروض اعراض هر کدام از آنها بر دیگری نیز حقیقی نخواهد بود، زیرا بر فرض لحاظ عالم تحلیل و مفهوم، این سه متباین بوده و تباین، هم مانع از حمل متباینین و اعراض متباینین بر یکدیگر میشود و هم مانع از عروض اعراض متباینین بر یکدیگر.
حاصل آنکه فرمایش محقق عراقی «رحمة الله علیه» در ارائۀ معیار ذاتی بودن عرض به حسب آنچه از کلام فلاسفه استظهار نموده بودند صحیح نبوده بلکه خلاف ظاهر کلام فلاسفه در تفسیر عرض ذاتی میباشد».[1]
با توجه به مجموعه مطالبی که در تبیین مفردات چهارگانۀ تعریف موضوع یعنی «موضوع»، «علم»، «عوارض» و «ذاتی» مطرح گردید، معنای تعریف موضوع هر علم به «موضوع کلّ علمٍ ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیّه» روشن میشود: محور مباحث هر علم، شیئی است که در آن علم از عوارض ذاتی آن شئ که حقیقتاً و بدون واسطه به آن شئ اسناد داده شده و بر آن شئ حمل میگردند بحث میشود.