درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1400/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیان امور مقدماتی/مبادی علم اصول /تعریف علم اصول

 

ادامه امر اول: تعریف علم اصول

بحث در این امر در تعریف علم اصول بود که تعریف اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم یعنی تعریف قدما، مشهور متأخرین، محقق خراسانی، محقق نائینی و محقق خویی «رحمة الله علیهم» بیان گردیده و مورد نقد قرار گرفت. در ادامه به بیان تعریف ششم یعنی تعریف محقق عراقی «رحمة الله علیه» و تعریف هفتم یعنی تعریف محقق حائری یزدی «رحمة الله علیه» و نقد و بررسی این دو خواهیم پرداخت.

تعریف ششم: تعریف محقق عراقی «رحمة الله علیه»

ایشان علی ما فی تقریرات بحثه می‌فرمایند: «علم الاصول هی القواعد التی یمکن ان تقع فی طریق تحصیل وظیفة المکلّف فی مقام العمل»؛[1] علم اصول عبارت است از قواعدی که ممکن است در طریق به دست آوردن وظیفه مکلف در مقام عمل قرار گیرد.

نقد تعریف محقق عراقی «رحمة الله علیه»

این تعریف از دو جهت مورد اشکال می باشد:

اولاً این تعریف مبتلای به همان اشکال وارد بر تعاریف گذشته است؛ یعنی اینکه تعریف به غایت می‌باشد و نه تعریف به حقیقت علم و مسائل آن؛

و ثانیاً اینکه این تعریف، مانع اغیار نبوده و شامل قواعد فقهیه نیز می‌شود، زیرا اگرچه قواعد فقهیه، خود از احکام شرعیه بوده و خارج از مسائل علم اصول می‌باشند، اما بما أنّها کلّی و از باب تطبیق کلی بر جزئیات، در طریق تحصیل وظیفه مکلف در مقام عمل قرار می‌گیرند؛ لذا اخراج قواعد فقهیه از این تعریف نیازمند آن است که یا به جای کلمۀ تحصیل، از کلمه «استنباط» استفاده شود که حاکی از طریقیت توسیطی بوده و شامل طریقیت تطبیقی موجود در قواعد فقهیه نمی‌شود و یا قیدی دیگر در کلام ذکر گردد که طریقیت تطبیقی قواعد فقهیه برای تحصیل وظیفه عملی مکلف را از تعریف خارج نماید.

تعریف هفتم: تعریف محقق حائری یزدی «رحمة الله علیه»

ایشان در دررالفوائد در تعریف علم اصول می‌فرمایند: «انّ علم الاصول هو العلم بالقواعد الممهّدة لکشف حال الاحکام الواقعیّة المتعلّقة بافعال المکلّفین»؛[2] علم اصول عبارت است از علم به قواعدی که برای کشف حال احکام واقعیۀ افعال مکلفین آماده شده‌اند.

نقد تعریف محقق حائری یزدی «رحمة الله علیه»

این تعریف نیز با دو اشکال مواجه است: یکی اشکال مشترک با تعاریف گذشته یعنی اینکه تعریف به غایت می‌باشد و نه تعریف به حقیقت علم و مسائل آن و دیگری اشکال اختصاصی این تعریف و آن اینکه، جامع افراد نبوده و شامل اصول عملیه نمی‌گردد.

 


[1] بدائع الأفكار في الأصول، العراقي، آقا ضياء الدين، ج1، ص24.
[2] درر الفوائد، الحائري اليزدي، الشيخ عبد الكريم، ج1، ص2.