1400/07/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بیان امور مقدّماتی/مبادی علم اصول /امر اول: تعریف علم اصول
بیان امور مقدماتی
قبل از ورود به امور مقدماتی علم اصول، باید مقدمهای راجع به انواع احکام به لحاظ دسترسی مکلفین بیان گردد؛ لذا گفته می شود احکام شرعی به لحاظ دسترسی مکلفین به دو گروه تقسیم میشوند:
گروه اول، احکام ضروری هستند؛ یعنی احکامی که به صورت یقینی ثابت بوده و هیچ تردیدی در ثبوت آنها وجود نداشته و در طول تاریخ، ضروریِ دین و اسلام شناخته شدهاند؛ مانند اصل وجوب نماز، حج، روزه و امثال آنها. این احکام در شرع مقدس اسلام، بسیار محدودند و از آنجا که ضروری هستند، هیچ مجالی برای بحث و نظر در موردشان وجود نداشته و برای دسترسی به آنها نیازی به اجتهاد، استنباط و به کارگیری قواعد خاص نظری وجود ندارد.
گروه دوم، احکام نظری هستند؛ یعنی احکامی که علم به آنها برای همه میسر نبوده و اثبات آنها نیازمند اجتهاد، استنباط و به کارگیری قواعد خاص نظری میباشد که اکثر احکام شرعی از این قبیل هستند. به دانشی که در برگیرندۀ این احکام شرعی است، «علم فقه» و به مجموعۀ قواعد و اصولی که برای استنباط این احکام از منابع معتبر به کار گرفته میشود، «علم اصول» گفته میشود. علم فقه به شدت وابسته به علم اصول است؛ به نحوی که هرگونه اظهار نظر مُتقَن در یک مسألۀ فقهی، بدون اجتهاد در علم اصول و آگاهی به قواعد دخیل در کشف حکم شرعی، میسر نخواهد بود.
علمای علم اصول قبل از ورود به مباحث اصلی این علم، اموری را به عنوان مقدمه مطرح مینمایند. ما نیز به تبع این بزرگان، از این مقدمات بحث میکنیم؛ با این تفاوت که علما این مقدمات را در کنار یکدیگر و بدون تفکیک مطرح نمودهاند، در حالی که علی التحقیق و با مطالعه در این امور روشن میشود این امور بر دو قسماند: یکی مبادی علم اصول؛ مانند تعریف علم اصول، تمایز آن با سایر علوم، غرض از علم اصول و امثال آن و دوم امور مربوط به ادلۀ احکام و الفاظ شارع؛ مانند بحث وضع، انحاء وضع و اشتراک و امثال آنها. لذا شایسته است این مقدمات در دو مرحله مطرح شده و مورد بررسی قرار گیرند.
مرحله اول: مبادی علم اصول
مبادی یک علم، اموری هستند که ما را به صورت اجمالی با آن علم آشنا مینمایند که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
امر اول: تعریف علم اصول
با مطالعه در کتب اصولی روشن میشود بحث از تعریف علم اصول، از قدیم در میان اصولیون مطرح بوده است؛ لذا باید این تعاریف بیان شده و مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان تعریفی جامع و مانع از علم اصول ارائه داد.
تعریف اول: تعریف قدما
متأسفانه تعاریف قدمای خاصه و عامه، کمتر در کتب اصولی مطرح میگردد. سید مرتضی «رحمة الله علیه» در رسائل خود در مقام تعریف اصول فقه میفرمایند: «اصول الفقه هو الکلام فی تصحیح ادلّة الفقه علی جهة الجملة».[1] شیخ طوسی «رحمة الله علیه» شاگرد ایشان در کتاب عدّه میفرمایند: «اصول الفقه هی ادلّة الفقه».[2] ابن شهاب از قدمای عامه در رسالهای که در علم اصول فقه دارد میگوید: «اصول الفقه عبارةٌ عن الکلام فی ادلّة الفقه دون غیرها».[3] ابن فراء یکی دیگر از قدمای عامه در کتاب عدّه میگوید: «اصول الفقه عبارةٌ عمّا تبنی علیه مسائل الفقه و تعلم احکامها به».[4] محقق آمدی یکی دیگر از قدمای عامه نیز در کتاب الإحکام میگوید: «اصول الفقه هی ادلّة الفقه و جهات دلالتها علی الاحکام الشرعیّة و کیفیّة حال المستدلّ بها من جهة الجملة لا من جهة التفصیل».[5]
مجموعۀ تعاریف قدما بر یک مفهوم واحد دلالت دارند و آن اینکه علم اصول، علمی است که در آن از ادلۀ فقه مانند کتاب، سنت، اجماع و عقل بحث میگردد.