99/03/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حج/استطاعت /وجه چهارم از وجوه مطرح شده در روایت دوم
وجه چهارم: ملاک اجزا، دخول فی الحرم است چه محرماً از دنیا رود یا محلاً. به این صورت که؛ در امثال این قضایا که دو قضیه شرطیّه یا وصفیّه که در ظاهر متفاوت از هم هستند ذکر میشود مدار و ملاک آن قضیه اول است و قضیه دوم به عنوان مصداقی از مصادیق قضیه اول ذکر میشود و در حقیقت در مانحن فیه ملاک اجزا در لسان شارع و کلام امام این است که میخواهد بفرماید اگر این شخص داخل حرم از دنیا رود مجزی است بعد در ادامه و ذیل قضیه شرطیّه دوم میخواهد به یکی از مصادیق موت فی الحرم اشاره نماید و آن این است که موت فی الحرم در حالت احرام واقع شده باشد و در حقیقت قضیه دومی که در کلام امام در این صحیحه آمده اشاره دارد به بعضی از مصادیق مفهوم قضیه اول. چون در قضیه و فقره اول میفرماید اگر شخص در حرم بمیرد حج او مجزی از حجة الاسلام است که مفهومش این است اگر در غیر حرم بمیرد مجزی نیست و یکی از مصادیق موت در غیر حرم جائی است که در خارج حرم و قبل از احرام بمیرد لذا این جمله را اضافه میکند که؛ ان کان مات هو صرورة قبل ان یحرم بکذا.
بر این اساس تعارض بین قضیه اول و قضیه دوم به طور کلی مرتفع میشود و نتیجه این میشود که تمام ملاک در نزد شارع برای اجزا عبارت است از موت در داخل حرم نهایتاً کسی که در داخل حرم میمیرد ممکن است محرم هم باشد که آن هم مجزی است و کسی که در خارج از حرم میمیرد ممکن است محرم نباشد و یا محرم باشد که در هر دو صورت مجزی نیست.[1]
اشکال این وجه: در این روایت دو قضیه داریم قضیه اول که اطلاق آن به حسب منطوقی اقتضا دارد اعتبار دخول در حرم را و قضیه دوم که اطلاق منطوقی آن اقتضا دارد اعتبار احرام را. و اصل این را که در چنین قضیهای که دو قضیه کلیه و یا شرطیّه وارد شود تبعاً احدهما به عنوان مصداق برای قضیه دیگر آورده میشود قبول داریم اما اینکه کدامیک از این دو قضیه، قضیه شرطیّه اصلیّه میباشد و کدامیک، قضیه شرطیّه فرعیّه و مصداقیه میباشد؟ مجرد تقدم احدهما بر دیگری معیِّن این مطلب نخواهد بود. به تعبیری، همانطوری که میتواند قضیه دوم مصداق برای قضیه اول به اعتبار مفهومی آورده شود میتواند قضیه اول هم مصداق برای قضیه دوم به اعتبار مفهومی آورده شود لذا اصل کبرا اگر چه متین است ولی به حسب صغروی به لحاظ اینکه کدامیک قضیه اصلیّه است که موضوع حکم را مشخص میکند و کدامیک قضیه فرعیّه است که مصداق حکم را مشخص میکند نیاز به قرینه دارد و قرینهای هم وجود ندارد. لذا با این وجه نمیتوانیم تنافی و تعارض بین صدر و ذیل روایت بُرید عجلی را مرتفع کنیم.
وجه پنجم (استاد معظّم): این وجه از آنچه که در ذیل تحلیل صحیحه ضریس مطرح شد قابل استفاده است به این صورت که؛ در صدر روایت برید عجلی آمده بود «إِنْ كَانَ صَرُورَةً ثُمَّ مَاتَ فِي الْحَرَمِ فَقَدْ أَجْزَأَ عَنْهُ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ» که لفظ اجزا قرینه است بر اینکه مراد از موت فی الحرم، موت فی الحرم بعد الاحرام است چون اجزا در جائی متصور است که یک عمل با کیفیتی متفاوت از مجزیعنه در خارج تحقق پیدا کند که آن وقت بحث کنیم این عمل متفاوت از مجزیعنه کفایت از مجزیعنه میکند؟ و شکی نیست در این که اولین عملی که با آن مناسک حج شروع میشود و با انجام آن در عرف، شخص به عنوان عامل به حج شناخته میشود احرام است و قبل از احرام عملی وجود ندارد که بحث کنیم آیا مجزی از حجةالاسلام است یا خیر؟ لذا وجه اجزا در صحیحه برید همانند صحیحه ضریس قرینهای واضحه است بر اینکه مراد فی الحرم، موت فی الحرم بعد الاحرام است. نهایتاً در صحیحه برید گویا شارع مقدس میخواهد به اعتبار نوع سوالی که سائل میکند پاسخ از یک مطلب دیگری را هم بدهد چون سوال سائل مربوط به این بود که کسی به حج میرود و همراه او شتر و نفته و زاد و راحله هست و در راه از دنیا میرود. حقیقت این سوال به دو پرسش برمیگردد یکی اینکه راوی میخواهد بفرماید تکلیف حج چه میشود؟ و دوم اینکه راوی میخواهد بفرماید تکلیف اموالی که نزد اوست چه میشود آیا به ورثه میرسد یا در مسیر حج باید استفاده شود؟
امام در جهت پاسخ به قسمت اول این سوال میفرماید «إِنْ كَانَ صَرُورَةً ثُمَّ مَاتَ فِي الْحَرَمِ فَقَدْ أَجْزَأَ عَنْهُ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ» و گفتیم که فی الحرم به قرینه اجزا، مراد فی الحرم بعد الاحرام است و در پاسخ به قسمت دوم سوال میفرماید که این شخص اگر هنوز محرم نشده و صرورة میباشد زاد، نفقه و شتر او و آنچه با او است در مسیر حجةالاسلام قرار میگیرد و صدر این روایت که میفرمود چنانچه فی الحرم بعد الاحرام از دنیا رود مؤید این مطلب است که مراد از موت قبل ان یحرم، موت قبل الاحرام فی خارج الحرم است آن وقت میتوان نتیجه بگیریم که بر اساس صحیحه برید آنچه که در اجزا لازم است موت فی الحرم بعد الاحرام است طوری که اگر قبل از احرام این شخص از دنیا رود و در حرم نباشد مجزی نیست و اگر در داخل حرم و در حالت احرام از دنیا رود مجزی است چنانکه اگر در داخل حرم و بدون احرام از دنیا رود باز هم مجزی نخواهد بود.