درس خارج فقه استاد محمد یزدی

96/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مظاهره

مظاهره فعل حرامی است و آن به سبب صحیحه ای است که در جلسات گذشته خواندیم.

بعد این بحث مطرح می شود که آیا اگر کفاره را پرداخت کرد و مباشرت کرد آیا عقاب همچنان باقی است یا نه؟ گفته اند که حرمت مباشرت برطرف می شود ولی حرمت مظاهره نه.

البته مرحوم شهید فرموده اند که عبارت ﴿إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ[1] در انتهای آیه ی مظاهره دلالت بر این ندارد که خداوند گناه مظاهره را بعد از کفاره می بخشد. البته به نظر ما می توان استظهار کرد که خداوند بعد از کفاره، گناه مظاهره را می بخشد.

مسأله ی بعدی این است که اگر مظاهره کننده بدون اینکه کفاره دهد با همسرش مباشرت کند کفاره تکرار می شود و اگر مجامعت را تکرار کند کفاره همچنان تکرار می شود. این نکته به دو شکل در روایات باب آمده است و از این رو دو نظر در مسأله وجود دارد.

یک نظر این است که به تعداد مباشرت باید کفاره را تکرار کنند:

الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي الْمِعْزَى عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُظَاهِرُ مِنِ امْرَأَتِهِ ثُمَّ يُرِيدُ أَنْ يُتِمَّ عَلَى طَلَاقِهَا قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ كَفَّارَةٌ قُلْتُ إِنْ‌ أَرَادَ أَنْ‌ يَمَسَّهَا قَالَ لَا يَمَسُّهَا حَتَّى يُكَفِّرَ قُلْتُ فَإِنْ فَعَلَ فَعَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ قَالَ إِي وَ اللَّهِ إِنَّهُ لآَثِمٌ ظَالِمٌ قُلْتُ عَلَيْهِ كَفَّارَةٌ غَيْرُ الْأُولَى قَالَ نَعَمْ يُعْتِقُ أَيْضاً رَقَبَةً.[2]

این روایت به صراحت می گوید که تماس بدون کفاره موجب تکرار کفاره می باشد.

 

ابْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَتَى تَجِبُ الْكَفَّارَةُ عَلَى‌ الْمُظَاهِرِ قَالَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُوَاقِعَ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ وَاقَعَ قَبْلَ أَنْ يُكَفِّرَ قَالَ فَقَالَ عَلَيْهِ كَفَّارَةٌ أُخْرَى‌.[3]

 

اما در روایت دیگری گویا کفاره در صورت های بعدی مستحب است:

عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ ظَاهَرَ مِنِ امْرَأَتِهِ فَلَمْ يَفِئْ قَالَ عَلَيْهِ الْكَفَّارَةُ مِنْ‌ قَبْلِ‌ أَنْ‌ يَتَمَاسَّا قُلْتُ فَإِنْ أَتَاهَا قَبْلَ أَنْ يُكَفِّرَ قَالَ بِئْسَ مَا صَنَعَ قُلْتُ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ قَالَ أَسَاءَ وَ ظَلَمَ قُلْتُ فَيَلْزَمُهُ شَيْ‌ءٌ قَالَ رَقَبَةٌ أَيْضاً.[4]

 

از روایت اخیر استفاده می شود که فرد کار بدی کرده و اسائه و ظلم کرده است. نحوه ی سؤال و جواب سائل در این روایت ممکن است موجب شود که تکرار کفاره مستحب می باشد.

ولی حمل بر استحباب به نظر ما موردی ندارد زیرا دو روایت اول صراحت در لزوم تکرار کفاره دارد.

مسأله ی بعد این است که به صرف گفتن «ظهرک کظهر امی» کفاره واجب نمی شود بلکه در صورتی که اراده کند با همسرش مباشرت کند، کفاره برای جواز مباشرت واجب می گردد.

در آیه ی شریفه در این مورد می خوانیم: ﴿وَ الَّذينَ يُظاهِرُونَ‌ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا[5] بنا بر این «قبل ان یعودوا» کفاره واجب نیست.

بحث بعدی این است که اگر کسی بخواهد از کفاره فرار کند آیا می تواند زن را طلاق رجعی دهد و بعد به او رجوع کند؟

می گویند که اگر در عده رجوع کند همچنان زوجه است و کفاره وجود دارد ولی اگر عده اش تمام شود و مجددا با او ازدواج کند و یا او را طلاق بائن دهد و مجددا با او ازدواج کند ممکن است کفاره به گردنش نیاید.

بحث بعدی این است که اگر کسی چند همسر داشت و همه را با یک لفظ ظهار کند به تعداد آنها ظهار محقق می شود. البته باید در مظاهره مشخص کند که با چه کسانی مظاهره می کند.

 

بحث اخلاقی:

بحث در خطبه ی همام است و امام علیه السلام به ایشان فرمود: انسان های متقی شب ها بیدار هستند و به فکر کارهای اخروی می باشند و به کارهای دنیوی علاقه ای ندارند و سپس فرمود: تَرَاهُ قَرِيباً أَمَلُهُ‌ قَلِيلًا زَلَلُهُ خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَةً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَكْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ.[6]

یعنی آرزوهای آنها کم است و یا به آرزوهای دنیا تمایلی ندارد. همچنین کمتر لغزش پیدا می کند.

سپس می فرماید: حَرِيزاً دِينُهُ (در دینش حریز است و برای دین خود حرز قائل است و مراقب است که از مرز دین عبور نکند.) مَيِّتَةً شَهْوَتُهُ (شهوتش مرده است. البته نه اینکه از همسرش فاصله بگیرد. زیرا در اول اسلام عده ای از همسرشان کناره گرفتند که وقتی خبر به رسول خدا (ص) رسید وارد مسجد شد و فرمود که من این کار را نمی کنم.) مَكْظُوماً غَيْظُهُ (وقتی خشمناک می شود کظم غیظ می کند و عصبانی نمی شود یا اگر شود خویشتن دار است.) الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ (به گونه ای هست که همه انتظار دارند از او خیری ببیند و از او شری سر نزند. یعنی رفتار او به این گونه است نه اینکه همیشه به دیگران خیر برساند.) إِنْ كَانَ فِي الْغَافِلِينَ كُتِبَ فِي الذَّاكِرِينَ وَ إِنْ كَانَ فِي الذَّاكِرِينَ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ (اگر در میان افرادی که از ذکر خدا غفلت دارند باشد او جزء غافلین نیست و همواره به خدا توجه دارد و فرشتگانی که نامه ی اعمال او را می نویسند او را در حال ذکر می نویسند. اگر هم در میان ذاکرین باشد او جزء غافلین نمی باشد. بنا بر این اگر به روضه، نماز جمعه و یا اعتکاف رفته است فقط برای توجه به خدا رفته است. بنا بر این اگر در محلی قرار می گیرد که محل توجه به خداست در آن حال جزء غافلین نیست و از این موقعیت ها استفاده می کند. ما لا اقل باید سعی کنیم که در حال نماز جزء غافلین نباشیم و با توجه نماز را ادا کنیم و به فکر مباحث فقهی و اصولی نیز نباشیم.)

 


[1] مجادله/سوره58، آیه2.
[2] تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج8، ص18.
[3] تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج8، ص20.
[4] تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج8، ص14.
[5] مجادله/سوره58، آیه3.
[6] نهج البلاغه، صبحی صالح، ص305.