درس خارج فقه استاد محمد یزدی

96/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط مُطَلَّقِه

بحث در شرایط مُطَلَّقِه است که در جلسه ی گذشته چند شرط آن را مطرح کردیم از جمله اینکه زوجیت زن باید بالفعل باشد. بنا بر این اگر کسی بگوید که اگر با فلانی ازدواج کردم او مطلقه باشد، موجب طلاق نمی شود.

شرط دوم این بود که عقد باید دائم باشد. طلاق در عقد موقت راه ندارد و جدایی با اتمام مدت و یا بخشیدن مدت انجام می شود. همچنین در ملکیت که در مورد کنیز راه دارد انفصال با طلاق ایجاد نمی شود و تا ملکیت باقی است جدایی محقق نمی شود و با از بین رفتن ملکیت انفصال ایجاد می شود.

شرط سوم این بود که زن هنگام طلاق از حیض و نفاس پاک باشد. دلیل بر اشتراط طهارت از حیض و نفاس را آیه ی اول سوره ی طلاق دانسته اند که می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَ‌ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ[1]

گفته اند که ظاهر ﴿لِعِدَّتِهِنَ﴾ این است که طلاق در زمانی باشد که زن ها در عده نباشند. در کتب اهل سنت آمده است: قال النبی ص لمّا طلّق عبد الله بن عمر امرأته حائضا لابیه مره فلیراجعها حتی تطهر ثم تحیض ثم تطهر ثم ان شاء طلقها و ان شاء امسکها و تلک العدة التی امر الله تعالی ان یطلّق النساء بها و اراد به قوله تعالی ﴿فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَ[2]

البته اگر ما باشیم و آیه ی سوره ی طلاق از آن فهمیده نمی شود که زن هنگام طلاق باید طاهر باشد ولی در عین حال، صاحب مسالک تصریح می کند که: اتّفق العلماء من الأصحاب و غيرهم على تحريم طلاق الحائض، و في معناها النّفساء. و استدلّوا عليه بقوله تعالى ﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَ‌[3]

به هر حال بر اساس روایت فوق، معنای اینکه زن در حال عده نباشد این است که در حال حیض نباشد. (البته برای فهمیدن معنای لام در ﴿لِعِدَّتِهِنَ‌﴾ باید به تفاسیر مراجعه کرد.)

البته روایات خاصه ی ما به شکلی کاملا روشن به مسأله پرداخته اند:

مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يُطَلِّقُ‌ امْرَأَتَهُ‌ وَ هِيَ‌ حَائِضٌ قَالَ الطَّلَاقُ عَلَى غَيْرِ السُّنَّةِ بَاطِل...‌[4]

این روایت صحیحه است و معنای آن این است که طلاق سنت طلاقی است که زن هنگام طلاق در حیض نباشد.

 

همچنین است در مورد روایت فضلاء که از جمعی از فضلا و شاگردان برجسته ی امام علیه السلام نقل شده است:

حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُكَيْرٍ وَ بُرَيْدٍ وَ فُضَيْلٍ وَ إِسْمَاعِيلَ‌ الْأَزْرَقِ وَ مَعْمَرِ بْنِ يَحْيَى كُلِّهِمْ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُمَا قَالا إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ فِي دَمِ النِّفَاسِ أَوْ طَلَّقَهَا بَعْدَ مَا يَمَسُّهَا (زیرا زن را در طهر مواقعه نیز نمی توان طلاق داد زیرا مشخص نیست زن بعد از مباشرت، آبستن شده است یا نه و زن باید حائض شود و پاک شود تا بتوان او را طلاق داد زیرا غالبا حمل با حیض با هم جمع نمی شود.) فَلَيْسَ طَلَاقُهُ إِيَّاهَا بِطَلَاقٍ الْحَدِيث‌[5]

 

از شرط حائض نبودن هنگام طلاق چند مورد استثناء شده است:

یک مورد جایی است که زن مدخول بها نباشد که در این صورت می توان او را در زمان حیض طلاق داد. این نکته در روایات مورد تصریح قرار گرفته است.

مورد دوم در مورد زنی است که حامله است که مشخص است حمل دارد و این حمل از شوهر قبلی اوست و بعد از طلاق عده ی او تا اتمام حمل است. بعد از حمل و نفاس عده ی او تمام می شود. کسی که حامله است غالبا حائض نمی شود در نتیجه طلاق در ایام حیض غالبا در مورد زن حامله معنا ندارد.

مورد سوم این است که مرد در مسافرت باشد و در نتیجه از همسرش جدا باشد که در نتیجه می تواند در حال حیض همسرش را طلاق دهد. مقدار این غیبت در روایات، متعدد ذکر شده است و از یک ماه تا سه ماه و حتی بیشتر مطرح شده است. البته بعضی تصور کرده اند که نفس غیبت شوهر بما هو غائب موضوعیت دارد و حال آنکه چنین نیست زیرا از روایات استفاده می شود که باید به مقداری باشد که اطمینان به عدم حمل زن حاصل شود. حتی غیبت و بودن در مسافرت شرط نیست زیرا گاه مرد حاضر است ولی شرایط به گونه ای است که مرد به همسرش دسترسی ندارد مثلا مرد در زندان است.

در متن شرایع آمده است: الغائب عنها مدّة يعلم انتقالها من القرء الذي وطئها فيه إلى آخر. فلو طلّقها و هما في بلد واحد، أو غائبا دون المدّة المعتبرة و كانت حائضا أو نفساء، كان الطلاق باطلا، علم بذلك أو لم يعلم.[6]

 

در روایتی می خوانیم:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَمْسٌ‌ يُطَلِّقُهُنَ‌ الرَّجُلُ عَلَى كُلِّ حَالٍ الْحَامِلُ وَ الَّتِي لَمْ يَدْخُلْ بِهَا زَوْجُهَا وَ الْغَائِبُ عَنْهَا زَوْجُهَا وَ الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْحَيْضِ.[7]

این روایت صحیحه است و مطلق می باشد به این معنا که در آن مقدار غیبت شوهر ذکر نشده است.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده مقدار غائب بودن شوهر را بررسی می کنیم.

 


[1] طلاق/سوره65، آیه1.
[2] مسالک الافهام، شهید ثانی، ج9، ص35.
[3] مسالک الافهام، شهید ثانی، ج9، ص35.
[4] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج6، ص58، ط دار الکتب الاسلامیة.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج22، ص20، ابواب مقدمات الطلاق، باب8، شماره 27914، ح5، ط آل البیت.
[6] مسالک الافهام، شهید ثانی، ج9، ص36.
[7] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج6، ص79، ط دار الکتب الاسلامیة.