درس خارج فقه استاد محمد یزدی

96/06/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نفقه ی زوجه

در ابتدای بحث نفقات گفتیم که وجوب نفقه مسبَّب از سه عامل است یعنی بر اثر یکی از این سه طریق، انفاق بر انسان واجب می شود که عبارتند از: زوجیت، ملکیت و قرابت.

در انفاق زوجیت بحث در این بود که نفقه ی زوجه بر زوج واجب است. این مسأله فروعاتی داشت مانند اینکه آیا این نفقه به شرط تمکین است و یا اینکه نشوز مانع می باشد. در توضیح این فرع فرق بین شرط و مانع را بیان کردیم و گفتیم که شرط تمکین یک مسأله و مانعیت نشوز مسأله ی دیگری است. یکی از آثار این فرق این بود که اگر عقد ازدواج منعقد شده باشد ولی تمتع از زوجه به سبب سن کم که ما دون نُه سال است امکان پذیر نبود در اینجا دیگر نفقه مشروط بر تمکین نیست. علماء غالبا از اطلاقات ادله ی وجوب انفاق استفاده کرده اند که تمکین، شرط است و تا زمانی که تمکین نباشد، وجوب انفاق نیز وجود ندارد. نفقه با نفس عقد زوجیت به وجود نمی آید. البته برخی نیز قائل بودند که با نفس عقد زوجیت، وجوب انفاق می آید.

اطلاق ادله مانند آیه ی ﴿وَ عاشِرُوهُنَ‌ بِالْمَعْرُوفِ[1] و آیه ی ﴿عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ‌ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ‌[2] و آیه ی ﴿وَ عَلَى‌ الْمَوْلُودِ لَهُ‌ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ[3] و آیه ی ﴿لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ‌ سَعَتِه﴾‌[4] نیز وجود دارد (البته ما در دلالت بعضی از این آیات که گفته شده است نظر داشتیم).

در روایتی نیز خواندیم که همسر ابو سفیان خدمت رسول خدا (ص) رسید و گفت که ابو سفیان فرد بخیلی است و خرجی، به درستی نمی دهد و من در خفاء از مال او به اندازه ی خرجی بر می دارم و حضرت در پاسخ فرمود: خُذِي‌ مَا يَكْفِيكِ‌ وَ وُلْدَكِ بِالْمَعْرُوفِ[5]

گفتیم: مرحوم شهید از این روایت استفاده های دیگری کرده است و ما بعضی از آنها را قبول نداشتیم.

محقق در شرایع می فرماید: وتثبت النفقة للزوجة مسلمة كانت أو ذمية أو أمة.[6]

به هر حال زوج باید نفقه ی همسر خود را بدهد چه مسلمان باشد و یا ذمی و یا أمه. البته در امه بحث هایی وجود داشت که محل ابتلاء نیست.

حال باید دید که این خرجی شامل چه چیزهایی می شود و آیا مقداری و مقیاسی برای اندازه ی آن وجود دارد یا نه.

محقق در این مورد می فرماید: وأما قدر النفقة: فضابطه: القيام بما تحتاج إليه المرأة، من طعام وإدام وكسوة وإسكان وإخدام وآلة الإدهان، تبعا لعادة أمثالها من أهل البلد وفي تقدير الإطعام خلاف، فمنهم من قدره بمد للرفيعة والوضيعة من الموسر والمعسر. ومنهم من لم يقدر، واقتصر على سد الخلة، وهو أشبه.[7]

یعنی مرد باید خوراک زن، لباس او، مسکن را تأمین کند و اگر از خانواده ای هست که شأنش ایجاب می کند که خادمه ای داشته باشد باید آن را هم تأمین کند همچنین وسائل آرایشش را هم باید فراهم کند. (البته محقق از «آلة الادهان» تعبیر می کند ولی در شرحش گفته اند که وسائل آرایش را باید در حد او برای زوجه فراهم کرد شهید در مسالک به شانه، صابون، روغن و زیتون و بعضی چیزها که در میان اعراب رسم بوده است مثال می کند).

به هر حال قدر متیقن از واجبات، خوراک و لباس و مسکن می باشد. همچنین سایر چیزهایی که عرف در شأن زن است جزء این موارد می باشد که از جمله آنها وسائل آرایش است.

حال باید دید که برای این موارد حد و مقداری نیز مشخص شده است یا نه. مثلا اطعام آیا به این گونه است که هر روز یک غذای عالی برای او تهیه کند و یا اینکه با نان و پنیر هم به این واجب عمل شده است.

بعضی گفته اند که موسر دو مد و معسر یک مد در هر روز باید برای او مهیا کند. و برای کسی که متوسط است گفته شده است که یک مد و نصف لازم است. البته اینکه نان از گندم باشد یا جو و امثال آن را نیز ذکر کرده اند ولی غالبا گفته اند که باید عادت اهل عرف و بلد را مراعات کرد.

کسانی که در طعام و اطعام به مد و مدین قائم شده اند در دلیل این مقدار گفته اند که در کفارات روایات عدیده ای داریم که به مسکین باید مدّین داده شود. شارع وقتی در مورد مسکین این مقدار را معین کرده است از ادله ی اطلاق این روایات استفاده می کنیم که در مورد نفقه ی زوجه نیز همین مقدار باید مراعات شود.

اشکال شده است که کفارات چه ربطی به انفاق زوجه و مملوک و امثال آن دارد قیاس نمی توان کرد؟

این اندازه گیری های دقیق را تعداد فقط تعداد کمی از فقهاء مانند ابن ادریس و بعضی از فقهاء متقدمین ذکر کرده اند ولی مشهور بین فقهاء از قدیم و جدید قائل شده اند که باید عرف بلد را رعایت کند. مثلا در کشور ما در شمال، غذای برنج یک غذای متعارف و عادی است. حال اگر زوج بخواهد نان گندم و جو بدهد این کار بی اشکال نیست.

عکس آن در قم یا اصفهان یا در شهرهای دیگر است که نان در آن متعارف است. در اینجا اگر فقط برنج بدهد اشکال دارد.

یا اینکه زن و شوهر در این مورد به توافق برسند که همان مقدار مورد توافق کافی است. در روایت دیگری هم معیار ذکر شده است:

عَنْ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ بُهْلُولِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: زَوَّجَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع جَارِيَةً لِابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ- فَقَالَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا قُلْتُ وَ مَا الْإِحْسَانُ قَالَ أَشْبِعْ بَطْنَهَا وَ اكْسُ جَنْبَهَا وَ اغْفِرْ ذَنْبَهَا[8]

معنای آن این است که زوج باید شکم زن را سیر کند و لباسش را تأمین کند و اگر اشتباهی کرد او را ببخشد و سخت نگیرد. بنا بر این اگر حق زن این است که گرسنه نباشد هر غذایی که متعارف است را می توان به عنوان نفقه کافی دانست.

گاه نیز افرادی هستند که با اینکه غنی هستند یک عمر فقیرانه زندگی می کنند و خرجی کافی به زن نمی دهند. بر این اساس است که فقهاء گفته اند که اگر مرد از نفقه ی همسرش کم بگذارد زن حق مطالبه دارد و آن مقدار که کم گذاشته به ذمه ی مرد می باشد و باید به زن پرداخت کند.

به عبارت دیگر، فضای زن و شوهری گاه فضای قانون و احکام است و گاه فضای اخلاقی را دارا است. اگر آن فضا، قانونی باشد زندگی آنها سخت و دشوار خواهد بود و زن هم در برابر چنین مردی احساس وظیفه نمی کند و غذا و نظافت منزل و حتی شیر دادن بچه را به عهده نمی گیرد و فقط تمکین می کند و بس. مرد هم در مقابل اجازه نمی دهد که زن از خانه خارج شود (بر اساس همان روایت معروفی که زنی به پیغمبر فرمود که خبر دار شدم پدرم مریض است ولی رسول خدا (ص) به او فرمود که در خانه ملازم شوهرت باشد و چون گفته از خانه بیرون نرو تو هم در خانه باش).

در مورد لباس هم گفتند که یک لباس تابستانه و یک لباس زمستانه و آن هم سه قطعه که عبارت است از پیراهن و سروال (شلوار) و جلباب (چادر و چیزی که روی لباس می پوشیدند) کافی است.

اما هیچ یک از اینها مدرک درستی ندارد و آنچه شرعا لازم است رعایت حد عرفی است.

بعضی گفته اند که مقدار متعارف در بلد یک مطلب است و مقداری که زن در خانه ی پدری خود بهره مند بود مطلب دیگر. مخصوصا در مورد خادمه گرفتن برای زن و امکاناتی از این قبیل.

بر همین اساس است که می گویند که زندگی زوج و زوجه باید به هم بخورد و حتی مرد مقداری غنی تر باشد تا بتواند آن امکاناتی که زن در خانه ی پدری خودش از آنها بهره مند بود را برایش فراهم سازد.

ولی در هر صورت نباید فراموش کرد که آنچه ملاک زندگی است همان عطوفت و مهربانی است. در روایت رسول خدا (ص) به زنی فرمود که اگر شوهرت آمد به استقبالش برو و اگر چیزی آورده است از دستش بگیر و از او تشکر کن و اگر غم و غصه ای از بیرون داشته او را دلداری بده و اندوه او را برطرف کن.

در مقابل هم به مرد می فرماید که زن، ریحانه است و قهرمانه نیست و باید با او با مدارا و محبت رفتار کرد. نباید او را تحقیر کرد و دانست که او در مقابل رجال که خداوند می فرماید: ﴿الرِّجالُ قَوَّامُونَ‌ عَلَى النِّساءِ[9] ضعیف است.

به هر حال، اندازه گیری خاصی در مقدار نفقه نیست و مقدار آن به اختیار زوج است و البته قدر متیقن آن رعایت عرف آن شهر و رعایت امثال زوجه است یعنی امثال زوجه در شهر به شکل متعارف چگونه زندگی می کنند. در عین حال، روایات مختلفی وجود دارد که مستحب است شوهر برای همسر خود وسائل رفاهی را آماده کند؛ علی الخصوص در ایام مقدسه و شب های جمعه و در این ایام غذای بهتری برای او و خانواده آماده کند.

در مقدار لباس نیز هرچند مقادیر مختلفی وارد شده است. در روایتی آمده است که باید عورت زن پوشیده بماند وَ يَسْتُرُ عَوْرَتَها[10] عورت زن نیز تمام بدن او بجز چهره و کف دست و مچ پا به پائین است که پوشاندن آنها واجب نیست.

ممکن است گفته شود که بر اساس این روایت چون مچ پای زن جزء عورت نیست بنا بر این اگر بخواهد جوراب بخرد شوهرش لازم نیست که هزینه ی آن را بدهد ولی پاسخ آن این است که باید متعارف اهل بلد را رعایت کرد.

به مقتضای ﴿وَ عاشِرُوهُنَ‌ بِالْمَعْرُوفِ[11] شاید یک لباس در تابستان و یک لباس در زمستان کافی باشد و نمی توان زن را مجبور کرد که در تابستان همان لباس زمستانی را بپوشد از این رو آنچه فقهاء گفته اند که تأمین کسوت به این است که یک لباس در تابستان و یک لباس در زمستان برای زوجه خریده شود حد اقل مورد نیاز است.

در روایت اول بحث هم که آمده است وَ اكْسُ جَنْبَهَا تعبیر مناسب تری مشاهده می شود که از وَ يَسْتُرُ عَوْرَتَها بهتر است. زیرا غیر عورت را هم شامل می شود.

دلیل دیگری که نشان می دهد عرف بلد کافی است و آن اندازه گیری هایی که علماء ذکر کرده اند ملاک نمی باشد روایت خُذِي‌ مَا يَكْفِيكِ‌ وَ وُلْدَكِ بِالْمَعْرُوفِ است که معیار در آن کافی بودن نفقه برای زن می باشد.

مسکن نیز باید در حد متعارف باشد و لازم نیست حتما غیر اجاره ای و یا ویلایی و یا در فلان مکان خوب شهر باشد. آنچه معیار است این است که زن در کوچه نخوابد و متعارف اهل بلد عایت شود و این همان چیزی است که از اطلاق آیات و روایات استفاده می شود و از این اطلاق ها نباید به قدر متیقن بسنده کرد مخصوصا از آیه ی ﴿عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ‌ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ‌[12] که اگر فرد دارا است باید به قدر خودش نفقه را تأمین کند.

مسأله ی بعدی این است که اگر متعارف مثل این زن و یا زن در خانه ی پدری اش این بود که خدمتکار داشته باشد زوج باید برای او خدمتکار نیز تهیه کند. البته تهیه ی یک خادم کافی است و اگر متعارف او دو یا سه خادم باشد لازم نیست به همان تعداد برای او تهیه کرد.

در جریان قضیه ی حضرت زهرا سلام الله علیها نیز آمده است که وقتی کار خانه برایش سخت شد و خدمت رسول خدا (ص) آمد و وضعیت خود را شرح داد، حضرت در ابتدا به ایشان تسبیح مخصوص را تعلیم دادند و بعد که وضعیت افراد بهتر شد فضه به عنوان خادم به منزل ایشان آمد. در عین حال حضرت زهرا سلام الله علیها یک روز خودشان کار می کردند و روز دیگر کار را به فضه می سپردند.

 


[1] نساء/سوره4، آیه19.
[2] بقره/سوره2، آیه236.
[3] بقره/سوره2، آیه233.
[4] طلاق/سوره65، آیه7.
[5] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75، ص232، ط بیروت.
[6] شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص570.
[7] شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص570.
[8] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج20، ص170، ابواب مقدمات النکاح، باب88، شماره 25332، ح3، ط آل البیت.
[9] نساء/سوره4، آیه34.
[10] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج5، ص511، ط دار الکتب الاسلامیة.
[11] نساء/سوره4، آیه19.
[12] بقره/سوره2، آیه236.