درس خارج فقه استاد محمد یزدی

کتاب القضاء

91/06/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حدود؛ حد زنا؛ رجم
 مأخذ: (شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام محقق حلّى، نجم الدين، جعفر بن حسن، جلد 4 صفحه 141و 142) «النظر الثاني في الحد و فيه مقامان‌: الأول في أقسامه، و هو قتل أو رجم أو جلد و جز و تغريب‌...
 و أما الرجمفيجب على المحصن إذا زنى ببالغة عاقلة ف‍ إن كان شيخا أو‌ شيخة جلد ثم رجم و إن كان شابا (ففيه روايتان: إحداهما يرجم لا غير و الأخرى يجمع له بين الحدين) و هو أشبه.»
 در اصل حکم که رجم برای زنا کار محصن است بحثی نیست؛ در این که اگر زانی و زانیه پیر باشند اول شلاق می‌خورند و بعد رجم می‌شوند هم اختلافی نیست؛ و اگر زانی و زانیه جوان باشند؛ دو قول در مورد آن‌ها وجود دارد یکی این که فقط رجم شوند و دیگر این که جمع بین جلد و رجم شود.
 نظر اکثر فقها در مورد جوان زناکار محصن جمع بین جلد و رجم است؛ مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی و ابن ادریس و بسیاری از کسانی که از آن‌ها تبعیت کرده‌اند قائل به جمع هستند ظاهرا مرحوم صاحب جواهر نیز قائل به جمع بین حکمین در مورد جوان زناکار هستند.
 از متقدمین مرحوم شیخ طوسی در کتاب نهایه‌اشان قائل به رجم تنها برای جوان زناکار محصن شده‌اند و نقل شده که در کتاب تبیانشان از این نظر برگشته‌اند و قائل به جمع بین جلد و رجم شده‌اند همچنین مرحوم شیخ طوسی در کتاب خلافشان قائل به جمع حکم جلد و رجم در مورد جوان زناکار محصن شده‌اند.
 از متأخرین مرحوم حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در کتاب تحریرشان قائل به رجم فقط برای جوان زناکار محصن شده‌اند و شارح تحریر مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی نیز همین نظر را انتخاب می‌کنند.
 عمده دلیل قائلین به جمع بین جلد و رجم برای جوان محصن زناکار جمع بین دلیلین است؛ آیه‌ی شریفه قرآن که دال بر جلد است «الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لاَ تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ...» [1] و رجم هم به دلیل روایات باب.
 آیه شریفه اطلاق دارد و شامل پیر و جوان می‌شود؛ روایات رجم هم اطلاق دارد و می‌گوید مرد زن دار و زن شوهر دار اگر زنا کنند رجم می‌شوند؛ اطلاق این روایات شامل پیر و جوان محصن زناکار می‌شود.
 ظاهر عبارت مرحوم شیخ طوسی در کتاب خلافشان برای جمع بین جلد و رجم در مورد جوان محصن زناکار همین اطلاق آیه‌ی جلد و اطلاق روایات باب رجم است.
 روایات دال بر جلد و رجم زناکار محصن:
 «التهذيب 10- 4- 13، و الاستبصار 4- 201- 753» وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي الْمُحْصَنِ وَ الْمُحْصَنَةِ جَلْدُ مِائَةٍ ثُمَّ الرَّجْمُ. [2]
 این روایت صحیحه است و د ال بر این که محصن زناکار جلد و رجم می‌شود و اطلاق آن شامل هم پیر و هم جوان می‌شود.
 «التهذيب 10- 5- 16، و الاستبصار 4- 201- 756» وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي الْمُحْصَنِ وَ الْمُحْصَنَةِ جَلْدُ مِائَةٍ ثُمَّ الرَّجْمُ. [3]
 این روایت صحیحه‌ی زراره هم دال بر جمع بین جلد و رجم است.
 «التهذيب 10- 5- 15، و الاستبصار 4- 201- 755. و ياتي في الباب 37 هنا »وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَضَى عَلِيٌّ علیه السلام فِي امْرَأَةٍ زَنَتْ فَحَبِلَتْ- فَقَتَلَتْ وَلَدَهَا سِرّاً فَأَمَرَ بِهَا فَجَلَدَهَا مِائَةَ جَلْدَةٍ- ثُمَّ رُجِمَتْ وَ كَانَتْ «في نسخة- و كان (هامش المخطوط)، و كذلك المصدر» أَوَّلَ مَنْ رَجَمَهَا. [4]
 مراد از عباسی که در سند روایت آمده ظاهرا عباسی که مذمت شده، نیست و الا شخصیت موثقی مثل احمد بن محمد از او روایت نقل نمی‌کرد.
 از حکمی که حضرت علی علیه السلام در مورد این زن زناکار کردند معلوم می‌شود زن شوهردار بوده و زنا کرده است و لو محصنه بودن زن در متن روایت ذکر نشده است. لکن چون روایت نقل عمل و قضاوت علی علیه السلام است و قول نیست نمی‌شود به اطلاق آن تمسک کرد و به همان مورد عمل بسنده می‌شود.
 
 «التهذيب 10- 7- 20» وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ مَنْ أَقَرَّ عَلَى نَفْسِهِ عِنْدَ الْإِمَامِ بِحَقٍّ إِلَى أَنْ قَالَ إِلَّا الزَّانِيَ الْمُحْصَنَ- فَإِنَّهُ لَا يَرْجُمُهُ (إِلَّا أَنْ) «في المصدر- حتى » يَشْهَدَ عَلَيْهِ أَرْبَعَةُ شُهَدَاءَ- فَإِذَا شَهِدُوا ضَرَبَهُ الْحَدَّ مِائَةَ جَلْدَةٍ ثُمَّ يَرْجُمُهُ. [5]
 
 تمام این روایات اطلاق داشت و شامل شاب و شابه و شیخ و شیخه زناکار محصن می‌شد.
 در مقابل این روایت چند روایت هم داریم که در مورد جوان محصن زناکار دال بر رجم فقط است.
 روایات دال بر رجم فقط در مورد جوان زناکار محصن:
 «التهذيب 10- 4- 10، و الاستبصار 4- 200- 750» وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ صَالِحِ بْنِ سَعْدٍ «في المصدر- إبراهيم بن صالح بن سعيد » عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا زَنَى الشَّيْخُ وَ الْعَجُوزُ جُلِدَا- ثُمَّ رُجِمَا عُقُوبَةً لَهُمَا- وَ إِذَا زَنَى النَّصَفُ «النصف- الرجل بين الحدث و المسن. (الصحاح- نصف- 4- 1432)» مِنَ الرِّجَالِ- رُجِمَ وَ لَمْ يُجْلَدْ إِذَا كَانَ قَدْ أُحْصِنَ- وَ إِذَا زَنَى الشَّابُّ الْحَدَثُ السِّنِّ جُلِدَ- وَ نُفِيَ سَنَةً مِنْ مِصْرِهِ.
 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ‌سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ «التهذيب 10- 5- 17، و فيه- الشيخ و العجوز»‌ وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ يَعْنِي ابْنَ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مِثْلَهُ «الفقيه 4- 38- 5032». [6]
 این روایت که دال بر تفصیل در حکم پیر و جوان محصن زناکار است از جهت سند خیلی ضعیف است و قابل اعتنا نیست. محمد بن احمد بن یحیی موثق است لکن کثیر الروایه است و گفته شده که از ضعفا هم زیاد روایت نقل می‌کند؛ در مورد ابراهیم بن صالح بن سعد می‌گویند لم یذکر قدح و مدح فیه، مدح و ذمی در مورد او نقل نشده و به نوعی مجهول است؛ محمد بن حفص مجهول است؛ در مورد عبدالله بن طلحه نیز می‌گویند از اصحاب شیعه حظّی از وثاقت نبرده است؛ لم یحظ بالوثاقة من اصحابنا.
 روایت می‌گوید پیرمرد و پیرزن محصن اگر زنا کردند اول شلاق می‌خورند و بعد رجم می‌شوند اما نَصَف از رجال یعنی کسی که پیر نیست؛ خیلی جوان هم نیست به اصطلاح میانسال محصن، اگر زنا کرد فقط رجم می‌شود؛و اگر جوان زنا کرد که ظاهرا جوان غیر محصن است؛ شلاق می‌خورد و یک سال از آن شهر تبعید می‌شود.
 بعض فقها به واسطه این روایت، روایاتی که دال بر جلد و رجم محصن زناکار است را به پیر محصن زناکار تقیید می‌زنند و می‌گویند جمع بین جلد و رجم در مورد محصن پیر زناکار است و شامل جوان محصن زناکار نمی‌شود.


[1] سوره ی نور آیه 2
[2] وسائل الشيعة جلد صفحه 63 و 64باب 1 از ابواب حد زنا حدیث 8
[3] وسائل الشيعة جلد صفحه 65 باب 1 از ابواب حد زنا حدیث 14
[4] وسائل الشيعة جلد صفحه 65 باب 1 از ابواب حد زنا حدیث 13
[5] وسائل الشيعة جلد صفحه 65 و 66 باب 1 از ابواب حد زنا حدیث 15؛ کامل این روایت در وسائل الشيعة جلد صفحه 65 و 66 باب 1 از ابواب حد زنا حدیث 56 و 57 ابواب مقدمات الحدود و احکامها العامه حدیث 1 ذکر شده است
[6] وسائل الشيعة جلد صفحه 64 و 65باب 1 از ابواب حد زنا حدیث 11