99/11/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المفاهيم/تعريف المفهوم /آیا مفهومیت از صفات مدلول است یا از صفات دلالت؟
مقدمه دوم
آیا مفهومیت از صفات مدلول است یا از صفات دلالت؟
در هر جملهای، دال و مدلول و دلالتی وجود دارد.
دال عبارت از خود لفظ و جمله است.
و مدلول عبارت از معنای کلام است.
و دلالت رابطه میان لفظ و معنایی است که سبب کاشفیت لفظ از معنا میشود.
روشن است که مفهوم داشتن، وصف لفظ نیست و ما دو قسم لفظ نداریم که یکی منطوقی و دیگری مفهومی باشد؛ زیرا لفظ همان است که مورد تلفظ، واقع میشود، ولی بعضی از قدماء مثل حاجبی و عضدی آن را وصف دلالت میدانند و میگویند[1] :
این، دلالت است که یا منطوقی است و یا مفهومی، یعنی منطوقی یا مفهومی بودن به دلالت، اسناد داده میشود.
آخوند ره[2] به پیروی از شیخ اعظم ره[3] در تقریرات، مفهوم را وصف مدلول دانسته و معتقد است که اگر أحیانا به دلالت إسناد داده شود چنین اسنادی مجازی و از باب صفت به حال متعلق موصوف خواهد بود.
لازم به تذکر است که ثمره عملی بر این بحث مترتب نمیشود و از نظر اصولی اهمیتی ندارد و صرفا به عنوان یک بحث علمی مورد بحث قرار میگیرد.
برای روشن شدن مطلب با استفاده از آنچه در مورد قضایائی مثل قضیه شرطیه مطرح خواهد شد، استفاده کرده و میگوئیم:
دو مبنا وجود دارد:
1. مبنای قدماء: دلیل بر مفهوم داشتن جمله شرطیهای مانند "إن جاءک زید فأکرمه" این است که مولای آمِر در مقام انشاء حکم "وجوب اکرام" است و با توجه به اینکه مولای جاعل حکم، عاقل و مرید و متوجه و ملتفت بوده و میتوانسته وجوب اکرام زید را بدون تعلق به مجیئ او جعل نماید ولی آن را مشروط به مجیئ زید کرده است لذا به حکم عقل، مجیئ زید در ثبوت چنین حکمی دخالت دارد بطوری که اگر این شرط، محقق نشود حکم وجوب اکرام نیز محقق نخواهد شد و اگر مجیئ زید دخالت در حکم نداشت مولای عاقل و مختار و متوجه، حکم را به نحو مطلق انشاء مینمود.
2. مبنای متأخرین مثل آخوند ره: آنچه داشتن مفهوم را در قضیه، اقتضا میکند، وجود خصوصیتی مثل علیت انحصاریه در جمله شرطیه است که به زودی در بررسی مفهوم جمله شرطیه خواهیم گفت که این علیت منحصره از راه وضع ادوات شرط یا از راه اطلاق ادوات و یا اطلاق جمله شرطیه استفاده میشود. یعنی به جای جمله شرطیه "إن جاءک زید فاکرمه" میتوان گفت: "العلة المنحصرة لوجوب اکرام زید مجیئه".
بنابر مبنای قدماء مفهوم، یک حکم عقلی است و وصف مدلول و یا دلالت نیست یعنی عقل با ملاحظه قضیه شرطیه و با در نظر گرفتن شرائط، مولا حکم به دخالت شرط (مجیئ زید) در حکم (وجوب اکرام) میکند که خصوصیات موجود در آمِر، عقل را به سوی این معنا هدایت میکند و ارتباطی به مدلول یا دلالت ندارد، لذا روی این مبنا وجهی برای طرح این مسئله که موصوفِ مفهوم چیست؟ وجود ندارد.
اما بر مبنای متأخرین اگر مثلا قائل به وضع ادوات شرط برای دلالت بر علیت منحصره شویم لازم است مفهوم را مدلول التزامی قضیه منطوقیه بدانیم (زیرا همانگونه که برخی از مفردات دارای مدلول التزامی هستند جملات نیز میتوانند مدلول التزامی داشته باشند) یعنی لازمه وجوب اکرام زید در صورت مجیئ زید، این است که در صورت عدم مجیئ، اکرامش واجب نیست همانگونه که اربعه به دلالت التزامیه بر زوجیت دلالت میکند و التزامیه بودن میتواند صفت برای هر کدام از دلالت و مدلول و دال قرار داده و گفت:
"دلالت اربعه بر زوجیت، دلالت التزامیه است، زوجیت مدلول التزامی اربعه است، اربعه به دلالت التزامیه دال بر زوجیت است".
به نظر متأخرین، در مدلول التزامی قضایا (مفهوم) نیز میتوان همین حرف را گفت یعنی میتوان گفت: جمله "إن لم یجئک زید فلا یجب اکرامه" مدلول التزامی جمله شرطیه "إم جاءک زید فاکرمه" است و میتوان گفت: جمله شرطیه "إن جاءک زید فاکرمه" به دلالت التزامیه، دال بر مفهوم است و نیز میتوان گفت: دلالت جمله شرطیه (ان جاءک زید فاکرمه) بر مفهوم آن به دلالت التزامیه است.
نتیجه: مفهوم، بر مبنای قدماء حکم عقلی است که منشأ آن خصوصیات مولاست و ارتباطی به دلالت و مدلول و دال ندارد و بر مبنای متأخرین بنابر قول به وضع مفهوم، یک مدلول التزامی است و به نحو حقیقی میتواند صفت برای هر سه (مدلول-دال-دلالت) باشد.