99/09/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /وجه تفاوت استعمالات فقهی الفاظ "تام و ناقص" با "صحیح و فاسد" با استعمالات عرفی آنها از نظر امام خمینی ره
ایشان ره معتقدند که در این زمینه دو احتمال، قابل جریان است:
1. هر چند در استعمالات عرفی بین تام و صحیح و نیز بین ناقص و فاسد بنابر آنچه گذشت تفاوت وجود دارد ولی فقهاء در این رابطه اصطلاح خاصی غیر از معنای لغوی و عرفی دارند و همانگونه که آخوند ره فرمودند صحت را به معنای تمامیت میدانند، اگرچه در لغت و عرف چنین نیست.
2. فقهاء در مورد صحت و فساد، اصطلاح خاصی ندارند بلکه برای آنها معنائی غیر از تمامیت و نقصان قائلند منتهی به عنوان مجاز و از باب مسامحه، آنها را به جای همدیگر استفاده میکنند.
به هر حال واقعیت این است که در فضای استعمالات فقهی، صحت را با تمامیت و فساد را با نقص مترادف میدانند که البته وجه آن ضرورتی ندارد.
نکتهتمامیت و نقص در استعمالات عرفی، دو عنوان اضافی (نسبی) هستند یعنی در مجموعهای که مرکب از اجزاء و شرائط است ممکن است به لحاظ اجزائش تام و به لحاظ شرائطش ناقص باشد لذا میتوان در مورد مرکب، اینگونه تعبیر کرد که این مرکب، از جهت اجزاء، تام و از جهت شرائط، ناقص است مثل اینکه در مورد ساختمان میگوئیم: این ساختمان، از جهت بناء، تام است ولی از جهت لوله کشی آب و گاز ناقص است.
اما در باب عبادات و معاملات، هر چند صحت و فساد به معنای تمامیت و نقص، استعمال میشود ولی تفکیک بین اجزاء یا شرائط، معهود نیست لذا عبادتی مانند نماز و یا معاملهای مانند عقد زوجیت، نمیتواند از ناحیهای (مثلا از ناحیه اجزاء) صحیح و از ناحیه دیگر (مثلا از ناحیه شرائط) فاسد بدانیم؛ زیرا عبادت یا معاملهای که در خارج محقق شده است یا مطلقا صحیح است و یا مطلقا فاسد است و شقّ سومی قابل فرض نیست.
بحث دیگری پیرامون صحت و فسادآخوند ره در این رابطه، عنوان "خاتمه" را آورده و فرموده است:
صحت و فساد از واقعیت خارجی برخوردار نیستند بلکه با اختلاف انظار، مختلف میشوند مثل اینکه فقیهی نماز بدون سوره را صحیح و فقیه دیگری آن را باطل میداند و یا فقیهی نمازی را که در رکعت سوم یا چهارمش یکبار تسبیحات اربعه گفته است را صحیح میداند ولی فقیه دیگر معتقد است که تسبیحات اربعه باید سه مرتبه گفته شود، لذا نمیتوان نماز بدون سوره را صحیح یا فاسد نامید بلکه باید گفت:
نماز بدون سوره، به نظر کسی که قائل به جزئیت سوره نیست، صحیح و به نظر فقیهی که قائل به جزئیت سوره است باطل است.
شاهدی بر مدعای آخوند رهآخوند ره در ادامه، بحث إجزاء را به عنوان شاهدی بر مدعای خود آورده و میفرماید:
امر بر سه قسم است:
امر واقعی اولی مثل نماز با وضو
امر واقعی ثانوی مثل نماز با تیمم
امر ظاهری مثل نماز با طهارت مستصحبه
حال اگر مأموربه به امر واقعی اولی اتیان شود تردیدی در إجزاء نخواهد بود اما اتیان مأموربه، به امر واقعی ثانوی و امر ظاهری محل بحث است.
بنابراین اگر مکلف نماز با تیمم بخواند و سپس در داخل وقت، آب پیدا کند آیا نماز او مُجزی است یا باید اعاده نماید و اگر کسی با طهارت مستصحبه نماز بخواند و سپس کشف خلاف شود، آیا نمازش مجزی است یا لازم است پس از تحصیل طهارت، نمازش را با وضو مجددا بخواند؟
آخوند ره میفرماید: مسئله إجزاء به خوبی بر اضافی بودن دو امر صحت و فساد و واقعیت نداشتن آنها دلالت میکند.
یعنی کسی که اتیان مأموربه، به امر ثانوی یا امر ظاهری را مُجزی میداند نماز را صحیح میداند.
و کسی که اتیان مأموربه، به امر ثانوی یا ظاهری را مجزی نمیداند چنین نمازی را فاسد میداند.
ایشان ره در ادامه میفرماید:
اضافی بودن دو امر صحت و فساد اختصاص به فقه و اصول ندارد بلکه در علم کلام نیز جریان دارد؛ زیرا در این علم، صحت را به معنای موافقت امر میدانند و در معنای مراد از لفظ "امر" اختلاف دارند، بعضیها مراد از امر را امر واقعی میدانند، بنابراین نمازی را که با تیمم خوانده شده و سپس آب پیدا شده و یا کشف خلاف پس از خواندن نماز با طهارت مستصحبه را نماز موافق با امر نمیدانند ولی بعضی دیگر، مراد از لفظ " امر" را مطلق امر (خواه واقعی اولی یا واقعی ثانوی و یا ظاهری) میدانند و حکم به صحت چنین نمازهائی میکنند.
نتیجهنتیجهای که آخوند ره بر این بحث مترتب میکنند این است که: صحت و فساد دارای واقعیت خارجی نیستند بلکه به حسب اختلاف انظار، مختلفاند.