99/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /مسئله توسط در زمین غصبی
بحث از مسئله توسط در زمین غصبی
در پایان مسئله اجتماع امر و نهی و پس از آنکه ادله طرفین را مورد بررسی قرار داده و قول به جواز اجتماع را اختیار کردیم، تنبیهی را متذکر میشویم که گاهی انسان به اختیار خودش حرامی را مرتکب میشود بدون اینکه کسی او را بر ارتکاب چنین عملی مجبور کرده باشد مثل اینکه در ماه رمضان عمدا ارتماس (سر در زیر آب بردن) را انجام میدهد یا شخصی اقدام به شرب خمر میکند و روشن است که چنین عملی، متعلق نهی مولوی است و مبغوض مولاست فلذا هم موجب استحقاق عقوبت است و هم در عمل عبادی مانند روزه، مبطل عبادت است.
بر همین اساس، مسئلهای در علم اصول بر سر زبانها افتاده که از آن به " توسط در زمین غصبی" تعبیر میشود و در تبیین آن میگویند:
اگر مکلف به سوء اختیار خودش (بدون اینکه اضطراری در میان باشد و یا کسی او را مجبور کند) وارد محل اگر مکلف به سوء اختیار خودش (بدون اینکه اضطراری در میان باشد و یا کسی او را مجبور کند) وارد محل صبی شد، بلا اشکال کار حرامی انجام داده است، چون فرض این است که با اراده و اختیار و توجه، چنین کاری انجام داده است، لذا اصل حرمت چنین اقدامی جای بحث نیست و مورد اتفاق است.
اما در مورد حکم خروج از مکان غصبی، اقوال متعددی وجود دارد و ما قبل از اینکه به بررسی اقوال مربوط به حکم خروج بپردازیم لازم است چهار نکته را مورد عنایت قرار داده و با ملاحظه آنها، مطلب را پی بگیریم که عبارتند از:
1ـــــ خروج از مکان غصبی نیز همانند دخول در آن، تصرف در مکان غصبی به حساب آمده و حرام است.
2ـــــ مکلفی که به سوء اختیار، خود را گرفتار غصب کرده، چارهای غیر از خروج از این مکان ندارد و تنها راه تخلص از حرام این است که اقدام به خروج کرده و تصرفات خروجی را انجام دهد؛ زیرا باقی ماندن در مکان غصبی مستلزم این است که هر لحظهای که به بقاء ادامه میدهد مرتکب حرام جدیدی بشود لذا برای اینکه از انباشته شدن حرام نجات پیدا کند به ناچار باید این تصرف خروجی را انجام دهد.
3ـــــ اضطراری که این شخص نسبت به خروج پیدا کرده ریشه در اختیار خودش دارد یعنی به سبب سوء اختیار است و میدانیم که بین اضطرار به خروجِ کسی که با اختیار، داخل مکان غصبی شده با اضطرار به خروج کسی که او را بدون اینکه اختیاری داشته باشد به جبر وارد در مکان غصبی کردهاند، تفاوت وجود دارد یعنی خروج این فرد اگر چه اضطراری است ولی به سبب سوء اختیار اوست و نمیتوان حکم به جوازش نمود.
جلسه39جلسه394ـــــ فرض بحث جائی است که راه تخلص از حرام، منحصر در خروج است و راه دیگری برای تخلص از حرام و عدم استمرار حرام برای او وجود ندارد لذا اگر راه دیگری برای تخلص از حرام وجود داشته باشد از موضوع بحث خارج خواهد شد مثل اینکه مالک زمین را پیدا کرده و رضایت او را جلب کند یا با خریدن زمین، عنوان غصب را زائل نماید و یا با استفاده از هلیکوپتر(بالگرد) پرواز کند و یا به کمک فردی از اولیاء الهی، در یک لحظه از زمین غصبی خارج شود، روشن است که در این موارد، موضوع خروج از غصبی وجود ندارد تا حکمش مورد بحث واقع شود.