درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1403/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه دوم در رابطه با مقتضای اصول شرعیه در ملاقی نجس: حلیت ملافی مسبب از طهارتِ خود ملاقی است.

برای روشن شدن این مقدمه، مثالی به این صورت فرض می‌کنیم که علم اجمالی به نجاست یکی از دو ظرف پیدا شده و سپس ظرف آب سومی با یکی از آنها ملاقات کند. در چنین مورید ابتدا باید تکلیف طهارت یا نجاست هرکام از ظرفهای سه گانه روشن شود تا نوبت به بحث از حلیت یا حرمت آنها برسد چرا که حلیت یا حرمت هر یک از ظروف سه گانه تابع طهارت یا نجاست همان ظرف است.

روشن است که در این دو سببیت و مسببیت وجود دارد: طهارت ملاقی، مسبب از طهارت ملاقا است – حلیت هر یک از این ظرفها، مسبب از طهارت آن و در مرتبه متأخر از طهارت آن است، لذا با قطع نظر از تقدمها و تأخرها با شش اصل مواجه هستیم که عبارت از سه اصالةالطهارة و سه اصالةالحلیة است لذا لازم است این اصول را بررسی کنیم تا معلوم شود که کدام یک از آنها جاری می شوند و کدام یک جاری نمی شوند.

ابتدا لازم است دو اصالةالطهارة را که در دو طرف علم اجمالی جریان پیدا می کنند مورد بررسی قرار دهیم، لذا در این رابطه می گوئیم: اصالةالطهارة در ظرف سمت راست (ملاقا) و اصالةالطهارة در ظرف سمت چپ جاری نمی شوند وگرنه بر اساس یک مبنا، مخالفت عملیه با تکلیف منجر لازم می آید و بر اساس مبنای دیگر، تناقض در ادله اصول لازم می آید بنابراین هر دو اصل در اثر تعارض، تساقط می کنند.

اما سه اصل (اصالةالحلیة در ظرف سمت چپ و اصالةالحلیة در ظرف سمت راست و اصالةالطهارة در ملاقی) در یک رتبه و در عرض یکدیگرند؛ چون بر اساس دو مقدمه ای که مطرح شد حلیت هر یک از ظروف، متأخر از طهارت آن و طهارت ملاقی نیز متأخر از طهارت ملاقا است و با توجه به تعارض دو اصالةالطهارة در ظرف سمت راست و ظرف سمت چپ، آن دو اصل نیز تساقط می کنند و اصالةالطهارة در ملاقی نیز که در رتبه آن دو اصالةالحلیة کنار می رود.

پس از عدم جریان 5 اصل، نوبت به اصالةالحلیة در ملاقی که در رتبه متأخر از سائر اصول است، می رسد و چون نه معارضی دارد و نه اصلی بر آن حاکم است جریان پیدا می کند، بنابراین هر چند اصالةالطهارة در ملاقی جریان ندارد ولی اصالةالحلیة در آن جاری می شود.

ثمره ای که بر این نتیجه مترتب می شود این است که هر چند با ظرف سوم (ملاقی) نمی توان وضو گرفت ولی نوشیدن آن جائز است؛ چون برای ضو لازم است طهارت آب (هر چند با جریان اصالةالطهارة) احراز شود که در این جا احراز نشد ولی برای نوشیدن آن، اصالةالحلیة را داریم.

بررسی مقدمه دوم: این مقدمه نیز همانند مقدمه اول مواجه با اشکال است و حداقل دو اشکال بر آن وارد است:

    1. این مقدمه مبتنی بر سببیت طهارت یک شئ نسبت به حلیت آن است و حلال آن که قبول نداریم که حلیت یک شئ از آثار طهارت آن باشد؛ چرا که مسئله حلیت یا حرمت یک شئ غیر از مسئله طهارت یا نجاست آن است، هر چند این دو مسئله در برخی از موارد با هم جمع می شوند ولی جمع آن دو در برخی از موارد، دلیل بر وجود رابطه علیت و معلولیت، و سببیت و مسببیت بین آن دو نیست؛ زیرا شارع مقدس، حلیت را روی عناوینی و طهارت را روی عناوین دیگری بار کرده است و بین حلیت یا حرمت و طهارت یا نجاست هیچ تقدم و تأخری وجود ندارد و به نظر ما همان گونه که طهارت ملاقی در رتبه متأخر از طهارت ملاقی نیست ، حلیت یک شئ مانند ملاقی نیز در رتبه متأخر از طهارتِ آن نیست.

باید توجه داشت که در مانحن فیه که ابتدا علم اجمالی به نجاست یکی از دو ظرف پیدا شده (با قطه نظر از مسئله ملاقات) و سپس ظرف آی سومی با یک از دو طرف علم اجمالی ملاقات کند هر چند دو اصالةالطهارة در دو طرف علم اجمالی تعارض کرده و تساقط می کنند و دو اصالةالحلیة در دو طرف علم اجمالی نیز در اثر تعارض با هم دیگر تساقط می کنند ولی اینگونه نیست که بین این تعارض تقدم و تأخری وجود داشته باشد مقل این که تعارض دو اصالةالطهارة در رتبه متقدم بر تعارض دو اصالةالحلیة باشد بلکه تعارض دو اصالةالحلیة در همان رتبه تعارض دو اصالةالطهارة است.

نتیجه: ترتب حلیت یک شئ بر طهارت آن که اساس مقدمه دوم است، مورد قبول نیست فلذا مقدمه دوم را نمی توان پذیرفت.