1403/02/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قول به اقتضاء وجوب اجتناب از نجس نسبت به وجوب اجتناب از ملاقی آن
مرحوم شیخ انصاری ره این قول را به سید ابن زهره نسبت داده و دو دلیل برای نقل کرده (فرائدالاصول ج2ص422-423) که به نظر ما هر دو دلیل موجه با اشکال است:
دلیل اول: خداوند متعال بر اساس آیه شریفه ﴿وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴾[1] دوری از رُجز را واجب کرده است، البته مسلم است که پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم حتی قبل از نبوت نیز از این امور پرهیز می نمود ولی آیه به مثابه یک سرمشق برای همگان روی آن تاکید شده است، و روشن است که لازمه هجرت از رُجزاین است که علاوه بر خودِ رُجز از ملاقی آن نیز دوری کند و این، لازمه هجرت از یک چیز است.
اشکال بر دلیل اول: چنین استظهاری قابل قبول نیست؛ زیرا لفظ " فَاهْجُرْ " به همان معنای "إجتنب" است و همانگونه که در امر به اجتناب از چیزی، اجتناب از ملاقی آن مطرحنیست در امر به هجرت از چیزی نیز، جریان از همین قرار است و وجوب اجتناب از خودِ شئ فهمیده می شود.
دلیل دوم: روایت جابر بن یزید الجعفی از امام باقر علیه السلام که شخص نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: در ظرفی از روغن یا زیت، موشی افتاده و همان جا مرده است نظرتان در مورد خوردن آن چیست؟ اما باقر علیه السلام فرمودند: "لا تأكله" پس آن مرد گفت: "الفأرة أهون على من أن أترك طعامي من أجلها" امام علیه السلام در جواب اسن سخن فرمودند: إنك لم تستخف بالفأرة، وإنما استخففت بدينك، إن الله حرم الميتة من كل شئ.[2]
تقریف استدلال: آن مرد نمی خواست موش مرده را بخورد بلکه می خواست از روغنی که موش در آن افتاده و مرده بود استفاده کند و امام علیه السلام فرمودند: " إن الله حرم الميتة من كل شئ " و روشن است که چنین تعلیلی در صورتی مناسب خواهد بود که ملاقی با میته نیز همانند خود میته حرام باشد به گونه ای که اگر از ملاقی اجتناب نشود مثل این است که از میته اجتناب نشده باشد پس وجوب اجتناب از نجس، اجتناب از ملاقی آن را نیز اقتضا می کند.
اشکال بر استدلال به حدیث:
اولاً: این روایت از نظر سند ضعیف است؛ زیرا در سند آن، عمرو بن شمر واقع شده که رجالیوم وی را تضعیف کرده اند مثل اینکه نجاشی ره در مورد وی می فرماید: ضعيف جدا ، زيد أحاديث في كتب جابر الجعفي ينسب بعضها إليه ، والامر ملبس.[3]
ثانیاً: ظاهر این است که در این روایت، مسئله نجاست مطرح نیست بلکه مسئله حرمت مطرح است فلذا امام علیه السلام فرموده است: " إن الله حرم الميتة من كل شئ " و استعمال "حرّم" به معنای "نجس" نه تنها بر خلاف ظاهر است و شاهدی بر آن نداریم بلکه گاهی در عین حال که خوردن میته حرام است ولی نجس نیست مثل اینکه اگر ماهی د آب بمیرد، خوردنش حرام است ولی به دلیل جهنده بودن خونش، نجس شمرده نمی شود.
ثالثاً: با حفظ ظاهر روایت که در آن مسئله حرمت مطرح شده است می گوئیم: اینگونه نیست که اگر چیزی حرام باشد ملاقی آن هم حرام باشد مثل اینکه تصرف در مال مغضوب حرام است در حالی که تصرف در مالی که ملاقی با مغضوب باشد، حرام نیست و یا خوردن ماهی که در آب مرده باشد حرام است وای خوردن ملاقی با آن حرام نیست فلذا مسئله ملاقی فقط در باب نجاست است.
در پایان بحث از این روایت لازم است نکته ای را مرود توجه قرار دهیم:
ممکن است گفته شود: امام علیه السلام در مقام تعلیل فرموده است: " إن الله حرم الميتة من كل شئ " و حال آنکه سائل در مقام خوردن موش نبوده بلک همی خواست از روغن اشتفاده کند، حال اگر حرّم را به دلیل مخالفت با ظاهر به معنای نجس ندانیم لازمه اش این است که این تعلیل را کنار بگذاریم در حالی که هر جا تعلیل مطرح باشد همان تعلیل را محور بحث قرار می دهند و مورد روایت را بر آن منطبق می کنند نه اینکه تعلیل را بر مورد روایت تطبیق کنند.
پاسخ این است که به نظر ما مورد روایت جائی است که موش در روغن افتاده و مرده است و بر اثر مرور زمان اجزاء آن در روغن پراکنده شده است به گونه ای که از هر جای آن روغن برداشته شود ذرّاتی از موش در آن وجود دارد بنابراین خوردن چنین روغنی به معنای خوردن میته است.
پس چنین روایتی از محل بحث خارج است و بر نجاست ملاقی نجس دلالتی ندارد.
نتیجه: از آنچه گذشت معلوم می شود که اگر ملاقی نجس را نجس بدانیم نجاست آن به تبعیت از نجاست ملاقی نیست بلکه دارای دلیل مستقلی بوده و خودش یک حکم وضعی شرعی جدید است.