1401/08/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /راه های اثبات اصل اولی در تعبد به أماره غیر علمیه "ظنیه"/بررسی نظر شیخ اعظم ره
راه های اثبات اصل اولی در تعبد به أماره غیر علمیه "ظنیه": (عدم جواز تعبد به اماره مشکوک الحجیة)
راه اول: نظریه مرحوم شیخ اعظم انصاری ره: ایشان ره میفرمایند: ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) بر حرمت تعبد به ظن دلالت میکند.
دلیل اول (قرآن): قرآن کریم میفرماید: ﴿قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُونَ[1] ﴾، از این آیه دو مطلب استفاده میشود:
• افتراء حرام است و حرمت آن - مخصوصاً نسبت به خداوند - امری بدهی غیرقابلانکار است، افتراء، در مقابل اذن است، یعنی موضوع افتراء در صورتی تحقق پیدا میکند که اذن نباشد، لذا تعبد به اماره غیر علمیهای که دلیل بر حجیت آن قائم نشده افتراء بر خداوند است.
• مقصود از اذن این نیست که خداوند اذن واقعی داده باشد، هرچند برای مکلف روشن نشده باشد؛ بلکه بهحسب متفاهم عرفی از آیه شریفه، مراد از اذن، اذن ظاهری است، پس اگر معلوم شود که خداوند اذن داده مشکلی وجود نخواهد داشت؛ ولی در صورت عدم احراز اذن، عنوان افتراء تحقق پیدا میکند اگرچه در واقع اذن صادر شده باشد.
دلیل دوم (روایات): روایات متعددی از معصومین علیهمالسلام وارد شده و از عمل بر اساس ظن منع کردهاند از جمله روایاتی که میتوان به آنها استناد کرد بعضی از روایاتی است که در مورد قضاوت وارد شدهاند، از جمله روایت متعددی که شیخ حر عاملی ره تحت عنوان "باب عدم جواز القضاء و الافتاء بغیر العلم بورود الحکم عن المعصومین علیهمالسلام" جمع کرده مثل روایتی که امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:
وعنهم عن أحمد، عن أبيه رفعه عن أبي عبد الله عليه السلام قال: القضاة أربعة ثلاثة في النار وواحد في الجنة: رجل قضى بجور وهو يعلم في النار، ورجل قضى بجور وهو لا يعلم فهو في النار، ورجل قضى بالحق وهو لا يعلم فهو في النار ورجل قضى بالحق وهو يعلم فهو في الجنة.[2]
از این روایت استفاده میشود که ملاک دخول در آتش فقط این نیست که آنچه انسان به خداوند نسبت میدهد واقعیت نداشته باشد؛ بلکه ممکن است واقعیت داشته باشد؛ ولی چون انسان به آن علم ندارد موجب دخول در آتش شود و به همین جهت در شمارش قضات جهنمی فرمود: " و رجل قضی بالحق و هو لایعلم فهو فی النار".
و نیز دو روایتی که از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل شده:
قال: قال رسولالله صلى الله عليه وآله: من أفتى الناس بغير علم لعنته ملائكة السماء والأرض[3] .
عن النبي صلى الله عليه وآله قال: من أفتى الناس بغير علم فليتبوء مقعده من النار.[4]
دلیل سوم (اجماع): شیخ اعظم ره به کلام وحید بهبهانی ره تمسک کرده که ایشان ره در بعضی از رسائل خود آورده است: "حرمت عمل به چیزی که ارتباط آن به شارع، نامعلوم است، مطلبی است که حتی نزد عوام نیز بدیهی است، چه رسد به علماء و خواص".
البته این ادعای بداهت و ضرورت غیر از ادعای اجماع منقول است و مناقشهای که در عنوان "اجماع منقول" میشود در اینجا مطرح نیست.
دلیل چهارم: حکم عقل بر عدم جواز عمل به اماره مشکوک الحجیة؛ چرا که عقل در عدم جواز تعبد به اماره غیر علمیه تردید نمیکند و عقل، عمل کسی را که بهواسطه چنین امارهای خود را از ناحیه مولا مکلف میداند، تقبیح میکند، البته از نظر شیخ ره عمل به احتیاط غیر از عمل به اماره غیر علمیه است؛ زیرا در باب احتیاط، التزام قلبی وجود ندارد و مکلف، چنین عملی را به مولا نسبت نمیدهد؛ بلکه صرفاً به امید درک واقع یا احتمال آن اقدام به انجام عمل میکند به خلاف تعبد به اماره غیر علمیه، و روشن است که بهحکم عقل، احتیاط، حسن و تعبد به اماره غیر علمیه، قبیح است.
بررسی شیخ اعظم ره: به نظر میرسد دلیل ایشان ره با مدعای ایشان ره تطبیق ندارد.
مدعای ایشان: عدم حجیت اماره مشکوک الحجیة است - آنچه از ادله استفاده میشود: حرام بودن نسبتدادن مفاد اماره مشکوک الحجیة به خداوند است؛ زیرا چنین اسنادی افتراء به خداوند است و معقد اجماع و حکم عقل نیز نسبتدادن مفاد اماره مشکوکه به خداوند را حرام میدانند ادلهای شیخ ره اقامه فرموده در صورتی بر مدعای ایشان ره تطبیق میکنند که وجود ملازمه بین حرمت اسناد و عدم حجیت ثابت شود وگرنه صرف ادعای ملازمه بودن اثبات آن با دلیل، کفایت نمیکند، لذا در مقام اشکال بر شیخ ره لازم نیست دلیلی بر عدم وجود ملازمه اقامه شود؛ بلکه همین مقدار که در وجود ملازمه تردید شود کافی است و ایشان که مدعی ملازمه هستند باید دلیل بیاورند.
علاوه بر اشکال "عدم وجود و لازمه بین حجیت و جواز استناد به شارع" موارد نقض نیز از سوی علماء (آخوند ره، محقق عراقی ره، بر نظریه شیخ اعظم ره) ذکر شده که نیازمند بررسی است.