1400/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/الاستثناء المتعقب لجمل متعددة /پاسخ از توهمی که در موارد اجمال کلام در مسئله استثناء عقیب جمل متعدده پیش آمده
پاسخ از توهمی که در موارد اجمال کلام در مسئله استثناء عقیب جمل متعدده پیش آمده:
با توجه به اینکه اصالةالعموم یکی از اصول عقلائی است و در مواردی میتوان به اصول عقلائی مراجعه کرد که احراز شود که عقلاء در چنین مواردی به اصل مراجعه میکنند ولی اگر یقین داشته باشیم که در موردی، عقلاء به اصل رجوع نمیکنند و یا در رجوع عقلاء به یک اصل، تردید داشته باشیم نمیتوانیم به آن اصل عقلائی مراجعه نمائیم، مثل اینکه در بعضی از موارد، رجوع عقلاء به اصالةالعموم احراز شده، مثلاً میدانیم که اگر مولا بگوید: " اکرم العلماء " و در وجود یا عدم وجود مخصص متصل یا منفصل شک شود و پس از اینکه به مقدار لازم، مخص صورت گرفت دلیلی بر خورد مخصص پیدا نشد، عقلاء در چنین موردی به اصالةالعموم تمسک کرده و میگویند از این جمله عموم اراده شده است.
حال در ما نحن فیه که متکلم به ذکر استثناء به دنبال جملههای متعدد اکتفا کرده و فرموده است: " اکرم العلماء و سلّم علی الهاشمیین و أضف الفقراء الّا الفسّاق منهم " و چون این استثناء صلاحیت برای تخصیص همه جملهها را دارد و اختصاص آن به جمله اخیره، یقین نیست بلکه محتمل است که متکلم بر همین استثناء اعتماد کرده و آن را مرتبط به همه جملهها قرار داده باشد، رجوع عقلاء به اصالةالعموم در چنین مواردی، یقینی نیست بلکه تردید در رجوع عقلاء به اصالةالعموم در چنین مواردی داریم و همین داریم و همین شک، مانع از تمسک به اصالةالعوم است.
حال که در موارد اجمال، جای تمسک به اصالةالعموم نیست و دستمان از دلیل لفظی کوتاه است نوبت به اصل عملی مناسب با مورد میرسد و چون شک، در حکم تکلیفی است ( مثل اینکه نمیدانیم اکرام علمای فاسق و یا سلام کردن بر سادات فاسق و مهمان کردن فقیر فاسق واجب است یا نه؟) چنانچه حالت سابقه یقینی وجود داشته باشد، استصحاب جاری میشود و گرنه به اصالةالبرائة رجوع میکنیم.
مرحوم آخوند ره چون قائل به اجمال در مسئله استثناء عقیب جمل متعدده شده، لذا همین مطلب را در همه موارد مطرح کرده است (کفایة الاصول ج1ص365)، و حال آنکه ما بسته به مورد گاهی قائل به ظهور در رجوع استثناء به همه جملات و گاهی قائل به ظهور در رجوع به جمله اخیره و گاهی قائل به اجمال شدیم و این راه را فقط در مواردی که کلام از اجمال برخوردار باشد پیمودیم و روشن است که در هرجا، کلام دارای ظهور باشد همان ظهور مورد تبعیت قرار میگیرد.
فرمایش محقق نائینی ره (اجودالتقریرات ج1ص376-377): ایشان معتقد است که نسبت به جملات سابق غیر از جمله اخیره، اصالةالعموم جریان پیدا میکند؛ زیرا متکلمی که بعد از جملههای متعدد یک استثناء را ذکر میکند یکی از دو هدف را دنبال میکند:
1. مرادش این است که استثناء با جمله اخیره در ارتباط است.
2. مرادش این است که استثناء با همه جملات سابق در ارتباط است.
در صورت اوّل، عموم جملات دیگر غیر از جملات دیگر غیر از جمله اخیره، محفوظ است.
در صورت دوّم، که اراده متکلم به تعلق استثناء به همه جملهها تعلق گرفته است با القاء چنین کلامی نمیتواند به مراد خود برسد؛ زیرا وقتی استثناء ( الّا الفاسق ) را به دنبال جمله اخیره ذکر کرد، استثناء جای خودش را که ارتباط با جمله اخیره است میگیرد و جائی برای ارتباط آن با جملات قبلی باقی نمیماند، بنابراین نمیتوان پذیرفت که متکلم از طرفی رجوع استثناء به همه جملهها را اراده کند و از طرف دیگر کلام را به نحوی که محل بحث ماست بیاورد، و از اینکه متکلم چنین تعبیری آورده است کشف میشود که رجوع استثناء به جمله اخیره را اراده کرده و جملات سابق بر اخیره بر عموم خود باقی هستند.
ایشان در مقام ابطالِ توهم بودن ما نحن فیه از قبیل پیچیده بودن کلام به " ما یصلح للقرینة " میفرماید: لأن المولى لو أراد تخصيص الجميع و مع ذلك قد اكتفي في مقام البيان بذكر استثناء واحد مع تكرار عقد الوضع في الجملة الأخيرة لكان مخلا ببيانه إذ بعد أخذ الاستثناء محله من الكلام بذكر عقد الوضع في الجملة الأخيرة لا يكون موجب لرجوعه إلى الجميع [1] .
اشکال فرمایش محقق نائینی ره: فرمایش ایشان را در صورتی که در مقام بیان بودن متکلم، احراز شود، میتوان پذیرفت، در حالی که در مورد اجمال، متکلم در صد بیان مراد خویش برای شنونده نیست یعنی غرضش به عدم بیان تعلق گرفته است، و این، در صورتی که مصلحتی اقتضاء کرده که متکلم همه خصوصیات را بیان نکند و در موارد اجمال در ما نحن فیه نیز مولا نمیخواهد بیان کند که استثناء به خصوص جمله اخیره مربوط است یا به همه جملات.
حال مراد شما از تعلق استثناء به جمله اخیره و بقای جملات سابق، بر عموم خودشان چیست؟ اگر مدعی ظهور در چنین معنائی هیتند از محل بحث ما خارج است. چون بحث در جائی است که ظهور در کار نباشد هر چند رجوع به جمله اخیره را از باب قدر متیقن میپذیریم.
نتیجه: کلام محقق نائینی ره قابل قبول نیست و حق با مرحوم آخوند ره است.