1400/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /چگونگی استفادهی حکم معدومین از قضایائی که دارای ادوات خطاب هستند
چگونگی استفادهی حکم معدومین از قضایائی که دارای ادوات خطاب هستند:
پس از اینکه روشن شد که: روش شاع نیز در قانونگذاری همان روش عقلاست و در قسم اوّل که در جعل احکام شرعی بوسیله قضایائی که دارای ادوات خطاب نیستند، از قضیه حقیقیه استفاده میکند که بر اختصاص حکم به افراد موجود در زمان صدور قضیه دلالت ندارد بلکه هر مکلفی را در هر زمان و مکانی شامل میشود، حال در این قسم از قضایا که مسئله خطاب مطرح است، در خطاب حقیقی علاوه بر اینکه مخاطب باید موجود باشد، باید در مجلس تخاطب نیز حاضر باشد و چنین معنائی به غائبین از مجلس تخاطب، غیر معقول است، تا چه رسد به کسانیکه در زمان خطاب معدومند و در زمانهای بعد وجود پیدا خواهد کرد.
آخوند ره راه حلّی را ارائه نمودهاند که به نظر ایشان علاوه بر رفع اشکال در مانحن فیه، در مسائل مشابهی مثل استفهام و تمنی و ترجّی هم که دارای لوازم مستحیله هستند، مفید است ( استفهام حقیقی که ناشی از جهل مستفهم و تمنی حقیقی، مستلزم عجز متمنی و ترجّی حقیقی مستلزم جهل مترجی است و حال آنکه جهل و عجز در مورد خداوند متعال محالند)، از نظر ایشان تمام این تالی فاسدها به جهت این است که ادوات خطاب و یا استفهام و تمنی و ترجی برای حقیقی آن وضع شدهاند، لذا در مثل خطاب حقیقی مخاطب نه تنها باید موجود باشد بلکه باید حاضر هم باشد تا مطلب را از زبان متکلم دریافت نماید در حالیکه حقیقت این است که موضوعٌله برای ادوات در اینگونه کلامها، عبارت از کلام انشائی است که گاهی با حقیقتی همراه است و گاهی اگرچه ارتباطی با حقیقتی بیشتر است ولی با آن همراه نیست، لذا کلام خطابی در صورتی که بدون وجود قرینه بر خلاف، اطلاق شود به خطاب حقیقی انصراف پیدا میکند، ولی نباید توّهم کرد که انصراف به خطاب حقیقی به معنای وضع ادوات خطاب برای خطاب حقیقی است، ادوات خطاب برای دلالت بر خطاب انشائی وضع شدهاند و هیچکدام از قیودی که در خطاب حقیقی معتبرند، در خطاب انشائی حتی به جمادات نیز توجه پیدا میکند و استعمال ادوات خطاب در همه این موارد به نحو حقیقی است.آنآ
نتیجه: احکامی که در قضایای مشتمل بر ادوات خطاب، مطرح شدهاند همان طور که مکلفین حاضر در جلسه را در بر میگیرند غائبین و معدومین را نیز شامل میشوند و چون ادوات خطاب برای انشائی وضع شدهاند نه حقیقی، هیچ استحالهای لازم نمیآید.
تحقیق در مسئله "خطاب شفاهی": به نظر میرسد که تطبیق عنوان این بحث بر خطابات قرآنی موجب دور شدن از حقیقت امر میشود؛ زیرا حقیقت این است که متکلم در خطابهای قرآنی، رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) نیست تا تصور شود که آن حضرت، افرادی را در مجلسی جمع کرده و آنها را مخاطب قرار میداده و احکام را به آنان بیان میفرموده است، بلکه آیات قرآن، کلام خداوند است که از طریق وحی بر حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) فرستاده شده، و اینگونه نیست که آیات قرآن در موقعی که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) روی منبر خطابه نشسته بودند و مجلس تخاطب شکل گرفته بود نازل شوند و یا اینکه آن حضرت وظیفه داشتند که به دنبال نزول هر آیهای مردم را در مسجد جمع کرده و پس از شکل دهی مجلس مخاطبه، بر منبر صعود نموده و آیات را بر حاضرین در مجلس بخوانند، بلکه عدهای از اصحاب مسئولیت کتابت وحی را بر عهده داشتند و آیات مختلفی را که نازل میشد به اشاره پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) ثبت و ضبط میکردند.
پس آیات قرآن به عنوان " خطاب شفاهی پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم)" نبودند تا شمول آنها نسبت به غائبین و معدومین مورد بحث قرار گیرد بلکه همهی آیات قرآن خطابات الهیه است که به صورت وحی بر آن حضرت نازل شده و ایشان مأموریت إبلاغ آنها را به مردم، بر عهده داشتند.
حال که خطاب حقیقی در آیات قرآن، خداوند متعال و مخاطب آنها بشر است، جائی برای طرح مسائل مرتبط با خطابهای حقیقی (وجود مخاطبین و حضور آنها در مجلس تخاطب) وجود دارد، مخصوصاً عنوان "شفاهی" که از ریشهی "شفه" به معنای " لب "گرفته شده و به معنای شنیدن از دو لب خطاب کننده است، اصلاً نمیتواند در مورد آیات قرآن نسبت به بشر مطرح باشد، حتی در خطابات خاصی که خداوند متعال نسبت به شخص پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) دارد، مثل: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ[1] ﴾ نیز عنوان خطاب شفاهی مطرح نیست؛ چرا که خطاب شفاهی همانگونه که از اسم آن، پیداست از لوازم انسان به عنوان یک جسم است، حتی در آیات مشتمل بر امر مخاطب مانند " قل " در مثل﴿: قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[2] ﴾ نیز خطاب شفاهی مورد نظر و بحث، تصویر نمیشود؛ زیرا:
اولاً: لفظ "قل " که امر مخاطب است به این معنا که تو به نمایندگی از خداوند این پیام را برسان، بنابراین هر چند مقصود اصلی، گفتن "يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ" است، ولی باید توجه نمود که لفظ " قل " نیز جزء قرآن است و اگر حذف شود، ناقص خواهد بود، فلذا معلوم میشود که چنین خطابی خطاب شفاهی مورد بحث نیست.
ثانیاً: بر فرض که در مورد آیاتی مثل: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ[3] ﴾ و... پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) مؤمنین را در مجلس مخاطبه جمع کرده باشد ولی آیا در مورد آیه ﴿: قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[4] ﴾ چنین امری است؟ هیچ نقل تاریخی و یا تفسیری چنین مطلبی را تأیید نمیکند.
نتیجه: آیات قرآن خطاباتی هستند که از نتحیه خداوند صادر شدهاند و پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) هیچ نقشی به جزء بیان وتبلبغ خطابات الهی ندارد.