1400/10/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /احتمال سوم در نظریه مرحوم آخوند ره/بررسی کلام مرحوم آخوند ره
3- در خطاباتی مانند: "یا ایها الذین آمنوا – یا ایها الذین الناس و ..." که مشتمل بر ادوات خطابند، دو لفظ وجود دارد:
• لفظ "یا" که بر خطاب و ندا دلالت دارد، یعنی متکلم در این کلام، خطاب را مورد توجه قرار داده، و لازمه خطاب حقیقی وجود دو خصوصیت است:
اولاً: مخاطب باید موجود باشد.
ثانیاً: مخاطب باید در مجلس تخاطب حضور داشته باشد.
• لفظ "الذین آمنوا" که عنوانی برای مخاطبین، اخذ شده است، ولی این عنوان از عمومیت برخوردار است و به موجودینی که در مجلس خطاب حضور داشته باشند، اختصاص ندارد، بلکه همه انسانهائی را که تا روز قیامت، پا به عرصه وجود میگذارند شامل میشود.
پس در چنین خطابی با دو ظهور متضاد سروکار داریم: یکی ظهور ادات خطاب مانند "یا" که بر اعتبار دو خصوصیت فوقالذکر در مخاطب دلالت میکند و دیگری عنوانی مانند: «الناس – الذین آمنوا» که برای مخاطبین أخذ شده و دارای ظهور عامی است که حتی غائبین و معدومین را نیز شامل میشود، حال، امر دائر است بین اینکه ادوات را در معنای حقیقی آن که عبارت از خطاب حقیقی با خصوصیات فوقالذکر استعمال کنیم و آن را قرینه بر تخصیص عموم مدخول قرار دهیم و بگوئیم که منظور از الفاظی که به عنوان مخاطبین اخذ شده (الناس - الذین آمنوا و ..) همان افراد موجود حاضر در جلسه خطاب است و یا عموم این مدخولها را اخذ کرده و از خیر خطاب حقیقی بگذریم و بگوئیم که در اینگونه از خطابات، ادوات خطاب در خطاب حقیقی استعمال نشدهاند، بلکه در خطاب تنزیلی استعمال شدهاند، بطوریکه غائبین و معدومین به منزله موجودین حاضرین در جلسه فرض شدهاند.
مشهور اصولیها، احتمال اوّل را گرفته و اینگونه خطابات را خطاب حقیقی دانستهاند و در نتیجه گفتهاند که خطابات شفاهی، مخصوص موجودین حاضرین است و دیگران را شامل نیستند، ولی مرحوم آخوند ره بر خلاف مشهور در باب خطاب نیز مثل باب اوامر، استفهام، تمنی، ترجی و ... رای دیگری ابراز کرده و مثلاً در باب اوامر معتقد است که صیغه امر "افعل" برای دلالت بر معنای "طلب انشائی" وضع شده و در همهی موارد نیز در همین معنا استعمال میشود، یعنی در معنای انشائی ابراز طلب به کار میرود، ولی انگیزههای مولا از انشاء و ایجاد طلب با صیغه "افعل" متفاوت است، گاهی داعی بر انشاء طلب، وجود طلب حقیقی است، یعنی طلب حقیقی است یعنی مطلوبِ مولا، انجام آن کار توسط بنده است و با این انگیزه، صیغه امر را مورد تکلم قرار داده است و گاهی انگیزهاش اختبار (امتحان) یا تهدید و یا تسخیر است.
ایشان ره در ادامه میفرماید: معنای حقییقی ادوات خطاب نیز عبارت از انشاء خطاب است و میدانیم که خطاب انشائی همانند تکلیف انشائی از وسعت برخوردار است و اختصاص به خطاب حقیقی ندارد بلکه میتوان غائب یا معدوم را به منزله موجود حاضر فرض کرده و او را مورد خطاب قرار داد و چون در خطابات شارع قرینهای بر خطاب اراده معنای حقیقی وجود دارد و آن، اینکه محتویات (یا ایها الناس _ یا ایها الذین آمنوا و ...)به اجماع بلکه بالضروة مخصوص حاضرین در جلسه نیست و در حق غائبین و معدومین نیز تا دامنه قیامت همین احکام و قوانین جاری است، لذا وجود چنین قرینه قطعی جلوی انصراف خطابات شفاهی به خصوص خطاب حقیقی یا مخاطب حقیقی گرفته میشود، به خلاف باب اوامر یا استفهام یا تمنی و ترجی که ظهور انصرافی در معنای حقیقی دارد.
بررسی فرمایش کلام آخوند ره
چند نکته به فرمایش ایشان داریم:
1. ما هم قبول داریم که بنابر دو احتمال اوّل، مسئله عقلی است ولی باید توجه داشت که مسئله عقلی بر دو بدهی و نظری است.
مسئله عقلی بدیهی در صورتی است که یک مسئله عقلی آنچنان بدیهی و روشن باشد که مورد قبول همه عقلا قرار بگیرد و هیچ عاقلی با آن مخالفت نکند، امّا مسئله عقلی نظری در صورتی است که هر چند حاکم به آن عقل است، ولی مورد اختلاف در بین عقلاست، یعنی عدهای از عقلاء مدعی هستند که عقل چنین حکمی دارد و عدهای منکر وجود چنین حکم عقلی هستند، مثل مسئله "مقدمه واجب" که وجود عقلی بین وجوب شرعی ذیالمقدمه و وجوب شرعی مقدمه محل نزاع و اختلاف است و عدهای قائلین به این ملازمه و عدهای دیگر منکر چنین ملازمهای هستند.
2. روشن است که مسائل عقلی نظری در علم اصول مطرحند در حالی که اگر مسئله "خطابات شفاهی" به یکی از دو صورت اوّل شود، مسئله از مسائل عقلی بدیهی خواهد بود و چنین مسئلهای نباید مورد اختلاف باشد و به عنوان محل نزاع مطرح باشد؛ زیرا هیچ عقلی حکم نمیکند که معدوم در حال معدومیتش بتواند مکلف واقع شود و بعث و زجر فعلی در مورد او تحقق پیدا کند، کما اینکه هیچ عقلی حکم نمیکند که معدوم در حال معدومیتش بتواند مورد خطاب حقیقی واقع شود.