1400/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /بررسی بیان اوّل آخوند ره/بیان دوّم
بررسی بیان اوّل آخوند ره:
مبنی بر جواز تمسک به عام در شبهه مصداقیه مخصص لبّی که ادراک آن نیازمند دقّت و تأمل است.
به نظر میرسد که بیان ایشان مواجه با إشکال است و با توجه به دو مطلب زیر، روشن میشود که بین مخصص لفظی و لبّی تفاوتی وجود ندارد:
1. حجیت به معنای صحت إحتجاج به یک دلیل، إختصاص به حجت لفظی ندارد و در حجت عقلی نیز جاری است، لذا در صورتی که عبد به عداوت همسایهای مانند " زید " با مولا قطع داشته باشد و با إستناد به قطع به عداوت، او را اکرام نکند، مولا نمیتواند او را مورد مؤاخذه قرار دهد؛ زیرا عبد در مقابل مولا به ادراک عقلیِ خود إحتجاج نموده و میگوید: چون قطع به عداوتِ " زید " با تو داشتم که اراده جدی تو به وجوب اکرام دشمنت تعلق نگرفته است، او را اکرام نکردم، پس معلوم میشود که در اینجا نیز غیر از خطاب عام، حجت دیگری نیز وجود دارد، همانگونه که حضرت استاد سبحانی در تبیین فرمایش استاد بزرگوارش حضرت امام راحل عظیم الشأن در "المناهج ج2ص222" در اشکال بر وجود تفاوت بین مخصص لفظی و لبّی میفرماید: المخصّص اللبّي إذا كان أحد الحجج فيصير كالمخصّص اللفظي، فكما أنّ الثاني يجعل العام حجّة في غير عنوان الخاص، كذلك الأوّل، فكما يجب إحراز كونه عالماً غير فاسق في المخصّص اللفظي، كذلك يجب إحراز كون الجار ليس عدواً للمولى. وبذلك يظهر أنّ المولى ألقى في كلٍّ من المقامين حجّتين، غاية الأمر أنّ الحجة الثانية في اللفظي بلسان المولى نفسه، وفي اللبّي بلسان العقل الّذي هو لسان المولى أيضاً بالتسبيب.[1]
2. وقتی عقل، عدم وجوب اکرام دشمن مولا را ادراک میکند، چنین ادراکی به صورت یک ظابطه کلی (کبرای کلی) است؛ زیرا عقل همواره احکام کلی را درک میکند و چه بسا ممکن است برای کبرای کلی که مورد ادراک عقل واقع میشود نه در حال ادراک و نه بعد از آن، هیچ صغرای معینی در خارج وجود نداشته باشد، مثلاً وقتی خطاب عام (اکرم جیرانی) از سوی مولا إلقاء میشود و عبد با مراجعه به عقلِ خود، عدم وجوب اکرام دشمنان مولا را ادراک مینماید، ممکن است حتی یک دشمن مولا را نیز در بین همسایهها نشناسد، بلکه پس از آن، شروع به تحقیق بین همسایهها میکند و تا متوجه شود که کدام همسایه دشمن مولاست و کدام همسایه دشمن مولا نیست، و حتی ممکن است پس از تحقیق نیز، دشمن را از بین همسایهها برای مولا نشناسد.
حال همانگونه که در بالا نیز متذکّر شدیم، اشکال فرمایش آخوند ره این است که، وقتی خطاب عام (اکرم کل جیرانی) از سوی مولا صادر شد، چه فرقی میکند که خودش لفظی دیگری بفرماید: " لا یجب اکرام العدوّ من جیرانی " یا اینکه عبد از طریق ادراک عقلی به چنین حکمی برسد؟ به هر صورت در هر دو حال، مواجه با دو دلیل است، فلذا همانگونه که در شبهه مصداقیه مخصص منفصل لفظی، تمسک به عام را جائز نمیدانیم، در شبهه مصداقیه مخصص لبّی نیز، تمسک به عام را جائز نمیدانیم، هر چند مخصص لبّی از وضوح برخوردار نبوده و همانند مخصص لفظی منفصل باشد.
بیان دوّم: ( که آخوند ره در آخر کلامشان برای جواز تمسک به عام در شبهه مصداقیه مخصص لبّی در موردی که ادراک آن نیازمند دقّت است، میآورند، این است که:) مسائلی مانند إصالة الظهور، إصالة العموم، إصالة الحقیقة و امثال آنها که از اصول لفظیه عقلائیه هستند، به حکم عقلاء جریان پیدا میکنند، لذا در موارد جریان یا عدم جریان آنها از عقلاء تبعیت میکنیم و میدانیم که سیره مستمره عقلاء، وجود تفاوت بین مخصص منفصل لبّی است، در شبهه مصداقیه مخصص منفصل لفظی به عموم تمسک نمیکنند، ولی در این نوع از مخصصات لبّی به عموم تمسک میکنند بطوری که اگر عبد تعدادی از همسایهها را به بهانه اینکه شاید دشمن مولا باشند، کنار زده و إکرامشان را ترک نماید او را سزاوار سرزنش و ملامت دانسته و مستحق مذمت میشمارند و عذر او را مبنی اینکه چون إحتمال عداوت آنها با مولا را میدادم، إکرامشان را ترک کردم، نمیپذیرند، بلکه میگویند: چون خطاب مولا، عمومیت داشته، باید به جهت حجیت إصالة الظهور، به ظهور خطاب عام تمسک کرده و افراد مشکوکالعداوة را اکرام میکردی.
اشکال تقریر دوّم آخوند ره: پذیرش تقریر دوّم آخوند ره مبتنی بر إحراز سیره عقلاء در فرق گذاشتن بین شبهه مصداقیه مخصص لفظی و شبهه مصداقیه مخصص لبّی است. و حال آنکه چنین سیرهای إحراز نشده است و با وجود شک در اصل وجود چنین سیرهای نمیتوان چنین فرقی را پذیرفت، بلکه لازم است از ظوابط بحث از جواز یا عدم جواز تمسک به عام بحث کنیم، که عمدهاش همان بیان اوّل آخوند ره است که مخدوش است.
نتیجه: تفصیل آخوند ره قابل قبول نیست و به نظر ما، در شبهه مصداقیه مخصص لبّی نیز همانند مخصص لفظی منفصل، تمسک به عام جائز نیست.